در قنوت نمازها


شاهد بر اين دعاهاي امامان عليهم السلام براي تعجيل فرج، در تعدادي از قنوت هايي است که از آن ها روايت شده، ما آنچه در اين باره از ايشان عليهم السلام به دست ما رسيده در اين جا مي آوريم، توفيق از خدا است:

يک: سيد اجل علي بن طاووس قدس سره در کتاب «مهج الدعوات» ضمن حديثي که از ترس طولاني شدن مطلب از آوردن آن خودداري کرديم، از امام زين العابدين عليه السلام چنين آورده:



[ صفحه 41]



«اللَّهُمَّ إِنَّ جِبِلَّةَ البَشَرِيَّةِ وَطِباعَ الإِنْسانِيَّةِ وَما جَرَتْ عَلَيْهِ تَرْکِيباتُ النَّفْسِيَّةَ وَانْعَقَدَتْ بِهِ عُقُودُ النَّشَئَةِ تَعْجِزُ عَنْ حَمْلِ وارِداتِ الأَقْضِيَةِ إِلّا ما وَقَفْتَ لَهُ أَهْلُ الاِصْطِفآءِ وَأَعَنْتَ عَلَيْهِ ذَوِي الاِجْتِباءِ. اَللَّهُمَّ وَإِنَّ القُلُوبَ فِي قَبْضَتِکَ وَالمَشِيَّةَ لَکَ فِي مِلْکَتِکَ وَقَدْ تَعْلَمُ أَيْ رَبِّ مَا الرَّغْبَةُ إِلَيْهِ فِي کَشْفِهِ واقِعَةٌ لِأَوْقاتِها بِقُدْرَتِکَ وَاقِفَةٌ بِحَدِّکَ مِنْ إِرادَتِکَ وَإِنِّي لَأَعْلَمُ أَنَّ لَکَ دارَ جَزآءٍ مِنَ الخَيْرِ وَالشَّرِّ مَثُوبَةً وَعُقُوبةً، وَأَنَّ لَکَ يَوْماً تَأْخُذُ فِيهِ بِالحَقِّ وَأَنَّ أَناتَکَ أَشْبَهُ الأَشْيآءِ بِکَرَمِکَ وَأَلْيَقُها بِما وَصَفْتَ بِهِ نَفْسَکَ فِي عَطْفِکَ وَتَرَؤُفِکَ وَأَنْتَ بِالمِرْصادِ لِکُلِّ ظالِمٍ فِي وَخِيمِ عُقْباهُ وَسُوءِ سُنَنِ نَبِيِّکَ وَتَمَرَّدَ الظّالِمُونَ عَلي خُلَصآئِکَ وَاسْتَباحُوا حَرِيمَکَ وَرَکِبُوا مَراکِبَ الاِسْتِمْرارِ عَلَي الجُرْأَةِ عَلَيْکَ. اَللَّهُمَّ فَبادِزْهُمْ بِقَواصِفِ سَخَطِکَ وَعَواصِفِ تَنْکِيلاتِکَوَاجْتِثاثِ غَضَبِکَ، وَطَهِّرِ البِلادَ مِنْهُمْ وَاعْفُ عَنْها آثارَهُمْ وَاحْطُطْ مِنْ قاعاتِها وَمَظانِّها مَنارَهُمْ وَاصْطَلِکْهُمْ بِبَوارِکَ حَتّي لا تُبْقِ مِنْهُمْ دِعامَةً لِناجِمٍ وَلا عَلَماً لِآمٍّ وَلا مَناصاً لِقاصِدٍ وَلا رائِداً لِمُرْتادٍ. اَللَّهُمَّ امْحُ آثارَهُمْ وَاطْمِسْ عَلي أَمْوالِهِمْ وَدِيارِهِمْ وَامْحَقْ أَعْقابَهُمْ وَافْکُکْ أَصْلابَهُمْ وَعَجِّلْ إِلي عَذابِکَ السَّرْمَدِ انْقِلابَهُمْ وَأَقِمْ لِلْحَقِّ مَناصِبَهُ وَاقْدَحْ لِلرِّشادِ زِنادَهُ وَأَثِرْ لِلثّارِ مُثيرَهُ وَأَيِّدْ بِالعَوْنِ مُرْتادَهُ وَوَفِّرْ مِنَ النَّصْرِ زادَهُ حَتّي يَعُودَ الحَقُّ بِجِدَّتِهِ وَيُنِيرَ مَعالِمَ مَقاصِدِهِ وَيَسْلُکَهُ أَهْلُهُ بِالأَمَنَةِ حَقَّ سُلُوکِهِ إِنَّکَ عَلي کُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ»؛ پروردگارا! به راستي که اصل خلقت بشري و طبيعت انساني، و آنچه ترکيبات نفساني بر آن نهاده شده و بندهاي آفرينش به آن بسته است، از تحمل آنچه از قضاها فرا مي رسد عاجزند، مگر آنچه برگزيدگانت را بدان موفق فرموده و نخبگانت را بر پذيرش آن ياري داده اي. پروردگارا! همانا دل ها در قبضه قدرت تو است، مشيّت و خواست در اختيار تو. اي پروردگار! تو مي داني که توجه ما به درگاهت از براي برطرف کردنش (=قضا) در جاي خودش از قدرت تو واقع نيست، و در محدوده اراده و خواست تو نيفتاده است، [شرايط و زمينه هاي لازم براي برطرف کردنش فراهم نمي باشد] ، و من مي دانم که تو را سراي جزا دادن هر خير و شرّي هست، پاداش و کيفر، و تو را روزي است که در آن به خاطر حق مؤاخذه خواهي فرمود، و همانا بردباريِ تو، شبيه ترين چيزها به کَرَمت و سزاوارترين شي ء



[ صفحه 42]



به آنچه خودت را در عطف و رأفت وصف کرده اي مي باشد. و تو در کمين هر ستمگري هستي که عاقبت کارش وخيم و منزلگاهش سخت خواهد بود. پروردگارا! و به راستي که تو رحمت و بردباري ات را بر تمامي خلقت فراگير ساخته اي، در حالي که احکام و دستوراتت عوض شد، و سنّت هاي فرستاده ات تغيير کرد، و ستمگران بر خالصانت سرکشي کردند، و هتک حريمت را مباح شمردند، و پيوسته با تجرّي بر ساحت کبريايي تو تاختند. پروردگارا! پس با خشم شکننده ات و طوفان هاي عقوبتت و غضب ريشه کن کننده ات آن ها را برگير، و جهان را از لوث وجودشان پاک گردان، و آثارشان را از آن محو کن، و از صحنه ها و مخفي گاه هاي زمين نشانه هاي آنان را برافکن، و با هلاک خويش آن ها را از بيخ برکَن، تا براي آن ها هيچ زمينه اي براي روييدن باقي نگذاري و نشاني براي رهروي به سوي آنان نگه نداري و راه خلاصي برايش ننهي و جايي براي جوينده اي ترک نگويي، پروردگارا! آثارشان را محو فرماي و ثروت ها و ديارشان را نابود ساز، و جانشينانشان را هلاک گردان، و اصلابشان را از هم جداکن، و به عذاب جاوداني ات افتادنشان را زودتر برسان و مناصب حق را بر پاي دار، و آتش راهنمايي را فروزان دار، و براي خونخواهي تهييج کننده آن را برانگيز، و خواسته آن را با کمک خويش تأييد کن، و نصرتش را افزون فرماي تا حق با همان تازگي اش باز گردد، و نشانه هاي پيمودنش روشن شود، و اهل حق با ايمني راه آن را بپيمايند، و حق پيمودنش را ادا نمايند، به راستي که تو بر هر چيزي توانايي. [1] .

مي گويم: بر پژوهنده روشن بين مأنوس با کلمات ائمه اطهارعليهم السلام پوشيده نيست که اين دعا براي ظهور مولاي غايب از نظرمان حضرت مهدي - ارواحنا فداه - مي باشد، و درخواست فرج آن بزرگوار از درگاه پروردگار است، قرائن متعددي نيز در آن هست که اهل اعتبار آن ها را مي شناسند.

اگر بگوييد: شايد منظور از عبارت: «و براي خونخواهي تهييج کننده آن را برانگيز» مختار باشد.

مي گويم: بي ترديد مراد از آن، حضرت صاحب الزمان است، دعاها و اخبار چندي نيز بر آن دلالت مي کند که در قنوت روايت شده از آن بزرگوار - که خداوند فرجش را نزديک فرمايد - خواهد آمد.



[ صفحه 43]



دو: قنوتي که در حديث مزبور از مولايمان ابوجعفرباقرعليه السلام روايت شده: «يا مَنْ يَعْلَمُ هَواجِسَ السَّرائِرِ وَمَکامِنَ الضَّمآئِرِ وَحَقآئِقَ الخَواطِرِ، يَا مَنْ هُوَ لِکُلِّ غَيْبٍ حاضِرٌ وَلِکُلِّ مَنْسِيٍّ ذاکِرٌ، وَعَلي کُلِّ شَيْ ءٍ قادِرٌ وَإِلَي الکُلِّ ناظِرٌ، بَعُدَ المَهَلُ وَقَرُبَ الأَجَلُ وَضَعُفَ العَمَلُ وَأَرابَ الأَمَلُ وَآنَ المُنْتَقَلُ، وَأَنْتَ يا اَللَّهُ الآخِرُ کَما أَنْتَ الأَوَّلُ مُبِيدُ ما أَنْشَأْتَ وَمُصَيِّرُهُمْ إِلَي البِلي وَمُقَلِّدُهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَمُحَمِّلُها ظُهُورَهُمْ إِلي ساحَةِ الَمحْشَرِ لا تَرْتَدُّ إِلَيْهِمْ أَبْصارُهُمْ وَأَفْئِدَتُهُمْ هَوآءٌ مُتَراطِمِينَ فِي الأَعْناقِ مَنْشُورَةٌ وَالأَوْزارُ عَلَي الظُّهُورِ مَأْزُورَةٌ لَا انْفِکاکَ وَلا مَناصَ وَلا مَحِيصَ عَنِ القِصَاصِ، قَدْ أَفْحَمَتْهُمُ الحُجَّةُ وَحَلُّوا فِي حَيْرَةِ الَمحَجَّةِ وَهَمْسِ الضَّجَّةِ، مَعْدولٌ بِهِمْ عَنِ الَمحَجَّةِ إِلّا مَنْ سَبَقَتْ لَهُ مِنَ اللَّهِ الحُسْني فَنَجا مِنْ هَوْلِ المَشْهَدِ وَعَظِيمِ المَوْرِدِ وَلَمْ يَکُنْ مِمَّنْ فِي الدُّنْيا تَمَرَّدَ وَلا عَلي أَوْلِيآءِ اللَّهِ تَعَنَّدَ وَلَهُمُ اسْتَعْبَدَ وَعَنْهُمْ بِحُقُوقِهِمْ تَفَرَّدَ، اللَّهُمَّ فَإِنَّ القُلُوبَ قَدْ بَلَغَتِ الحَناجِرَ، وَالنُّفُوسَ قَدْ عَلَتِ التَّراقِيَ، وَالأَعْمارَ قَدْ نَفِدَتْ بِالاِنْتِظارِ لا عَنْ نَقْصِ اسْتِبْصارٍ وَلا عَنْ اِتِّهامِ مِقْدارٍ وَلکِنْ لِما تُعانِي مِنْ رُکُوبِ مَعاصِيکَ وَالخِلافِ عَلَيْکَ فِي أَوامِرِکَ وَنَوَاهِيکَ وَالتَّلَعُّبِ بِأَوْليآئِکَ وَمُظَاهَرَةِ أَعْدآئِکَ. اَللَّهُمَّ فَقَرِّبْ ما قَدْ قَرُبَ، وَأَوْرِدْ ما قَدْ دَني، وَحَقِّقْ ظُنُونَ المُوقِنِينَ، وَبَلِّغِ المُؤْمِنِينَ تَأْمِيلَهُمْ مِنْ إِقامَةِ حَقِّکَ وَنَصْرِ دِينِکَ وَإِظْهارِ حُجَّتِکَ وَالاِنْتِقامِ مِنْ أَعْدآئِکَ»؛ اي کسي که مي داند چه در دل همي گذرد، و چه در باطن ها همي پنهان گردد و در خاطره ها چه نهفته است، اي آن که هر پنهاني را شاهد و ناظر، و هر فراموش شده اي را ذاکر، و بر هر کاري قادر، و به همه چيز ناظر هستي! مدارا به طول انجاميد و اجل نزديک گرديد، و عمل به سستي گراييد، و اميد به نهايت رسيد، و هنگام منتقل شدن فرا رسيد. و تو اي پروردگار! آخري چنان که اول هستي، آنچه ايجاد فرموده اي فنا دهنده اي، و خلايق را به فرسودگي مي رساني، و کارهاي شان را به عهده شان وامي گذاري، و مسؤوليت شان را بر پشتشان قرار مي دهي، تا وقت پراکنده شدنشان در برانگيخته شدن از قبرهاي شان هنگام دميدن در صور، و شکفته شدن آسمان به نور، و بيرون گشتن با پراکندگي به صحنه محشر، در حالي که چشم هاي شان خيره مانده و دل هاي شان در اضطراب افتاده باشد. از کارهاي گذشته خود در غم فرومانده



[ صفحه 44]



و از گناهاني که بر دوش دارند بازخواست شوند، و آنجا است که از آنچه مرتکب گرديده اند پاي حساب روند، پرونده ها در گردن آويخته، و سنگيني معاصي بر پشت ها فرو ريخته، نه از او جدا گردد و نه راه خلاصي هست و نه گريزي از قصاص، به راستي که دلايل، لب هاي شان را بسته باشد، و در سرگرداني بين راه، و پنهاني ناله، وامانده و از راه ميانه دور افتاده اند، مگر آن که پيش تر نيکي به او رسيده باشد. که از هول آن صحنه و بزرگي حادثه ورود به آن نجات خواهد يافت، [و نيز بايد که] در دنيا سرکشي نکرده و با اولياي خدا لجاجت نورزيده و از آن ها دوري ننموده و حقوقشان را از آن خود نشمرده باشد. بار الها! به راستي که دل ها به گلوها رسيد، و جان ها بر لب آمده، و عمرها در انتظار پايان يافت، و اين نه از کمي بينش و نه از جهت متهم ساختن تقدير است، بلکه به خاطر آنچه از گناهاني که واقع مي شود و با تو در اوامر و نواهي ات مخالفت مي گردد، و به بازي گرفتن دوستانت و چيرگي دشمنانت مي باشد؛ پروردگارا! پس آنچه نزديک شده نزديک تر گردان و آنچه نزديک رسيده برسان، و آرزوهاي باورداران را تحقق بخش و اميد مؤمنين را از برپايي حقّت و ياري دينت و آشکار نمودن حجّتت و انتقام گرفتن از دشمنانت به ثمر برسان. [2] .

سه: قنوت حضرت ابوجعفر محمد بن علي جواد - که درود خداوند بر او و پدران و فرزندان گرامي اش باد - در حديث ياد شده آمده است: «مَنائِحُکَ مُتَتابِعَةٌ وَأَيادِيکَ مُتَوالِيَةٌ وَنِعَمُکَ سَابِغَةٌ، وَشُکْرُنا قَصِيرٌ وَحَمْدُنَا يَسِيرٌ، وَأَنْتَ بِالتَّعَطُّفِ عَلي مَنِ اعْتَرَفَ جَدِيرٌ. اَللَّهُمَّ وَقَدْ غُصِّ أَهْلُ الحَقِّ بِالرِّيقِ وَارْتَبَکَ أَهْلُ الصِّدْقِ فِي المَضِيقِ، وَأَنْتَ اللَّهُمَّ بِعِبادِکَ وَذَوِي الرَّغْبَةِ إِلَيْکَ شَفِيقٌ وَبَإِجابَةِ دُعآئِهِمْ وَتَعْجِيلِ الفَرَجِ عَنْهُمْ حَقِيقٌ. اَللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمِّدٍ وَبادِزْنا مِنْکَ بِالعَوْنِ الَّذِي لا خِذْلانَ بَعْدَهُ وَالنَّصْرِ الَّذِي لا باطِلَ يَتَکَأدَهُ وَأَتِحْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ مَتاحاً فَيّاحاً يَأْمَنُ فِيهِ وَلِيُّکَ وَيُخَيِّبُ فِيهِ عَدُوُّکَ وَتُقَامُ فِيهِ مَعالِمُکَ وَتَظْهَرُ فِيهِ أَوامِرُکَ وَتَنْکَفُّ فِيهِ عَوادِي عِداتِکَ. اَللَّهُمَّ بادِزْنا مِنْکَ بِدارِ الرَّحْمَةِ وَبادِزْ أَعْدآئَکَ مِنْ بَأْسِکَ بِدارِ النَّقِمَةِ. اَللَّهُمَّ أَعِنّا وَأَغِثْنا وَارْفَعْ نِقْمَتَکَ عَنّا وَأَحِلَّها بِالقَوْمِ الظّالِمِينَ»؛ موهبت هايت پي در پي و عنايت هايت پيوسته و نعمت هايت تمام و شکر ما کوتاه و حمد



[ صفحه 45]



ما اندک و تو بر بذل عطوفت بر کسي که اقرار کند، شايسته اي. پروردگارا! و البتّه اهل حق را گلوها بسته شد و اهل صدق در تنگنا پريشان گرديدند. و تو اي پروردگار! به بندگان و رغبت کنندگان به سويت مهربان هستي و به اجابت دعاي آن ها و زود رسانيدن گشايش بر آن ها شايسته اي. پروردگارا! پس بر محمد و آل محمد درود فرست و به زودي از جانب خود کمکي به ما رسان که پس از آن خواري نباشد، و نصرتي عطا کن که هيچ باطلي آن را دشوار نسازد، و از سوي خود براي ما زمينه فراخي فراهم فرماي تا در آن وليّ تو در امان و دشمنت نااميد شود، و در آن، فراخ ناي نشانه هايت بر پاي گشته، و اوامرت آشکار شده و دشمني هاي دشمنانت ترک گردد. پروردگارا! از جانب خود به رحمت پيشي گير، و با نقمت خويش از عذابت بر دشمنانت مبادرت ورز. پروردگارا! ما را ياري فرماي و به فريادمان برس و عقوبت خويش را از ما بردار و بر قوم ستمگران فرود آور. [3] .

مي گويم: شاهد بر اين که دعاي فوق از براي تعجيل فرج مولايمان صاحب الزمان - که درود خدا بر او و خاندانش باد - مي باشد؛ اين است که امور ياد شده در آن جز با ظهور آن جناب و آشکار شدن آن آفتاب تحقّق نخواهد يافت. چنان که در اخبار و احاديث اين معني بيان شده است. آري در زمان حکومت آن حضرت تقيّه برداشته مي شود و اولياي خدا امنيّت يابند و دشمنان نااميد گردند و معالم دين خدا برقرار و اوامرش آشکار مي شود.

چهار: قنوت ديگري از همان حضرت عليه السلام در حديث مشاراليه آمد، و آن مشتمل است بر دعا براي منتظرين ظهور صاحب الامر - عجّل اللَّه فرجه الشريف - و دوستان و دعاکنندگان در حقّ آن حضرت، قنوت چنين است: «اَللَّهُمَّ أَنْتَ الأَوَّلُ بِلا أَوَّلِيَّةٍ مَعْدُودَةٍ، وَالآخِرُ بِلا آخِرِيَّةٍ مَحْدُودَةٍ، أَنْشَأْتَنا لا لِعِلَّةٍ اِقْتِساراً، وَاخْتَرَعْتَنا لا لِجاجَةٍ اِقْتِداراً، وَابْتَدَعْتَنا بِحِکْمَتِکَ اخْتِياراً، وَبَلَوْتَنا بِأَمْرِکَ وَنَهْيِکَ اخْتِباراً وَأَيَّدْتَنا بِالآلاتِ، وَمَنَحْتَنا بِالأَدَواتِ، وَکَلَّفْتَنَا الطّاقَةَ وَجَشَّمْتَنَا الطّاعَةَ، فَأَمَرْتَ تَخْيِيراً وَنَهَيْتَ تَخْذِيراً وَخَوَّلْتَ کَثِيراً وَسَأَلْتَ يَسِيراً، فَعُصِيَ أَمْرُکَ فَحَلُمْتَ وَجُهِلَ قَدْرُکَ فَتَکَرَّمْتَ، فَأَنْتَ رَبُّ العِزَّةِ وَالبَهآءِ وَالعَظَمَةِ وَالکِبْرِيآءِ وَالإِحْسانِ وَالنَّعْمآءِ وَالمَنِّ وَالآلآءِ وَالإِنْجازِ وَالوَفآءِ، لا تُحِيطُ القُلُوبُ لَکَ بِکُنْةٍ وَلا



[ صفحه 46]



تُدْرِکُ الأَوْهامُ لَکَ صِفَةً وَلا يُشْبِهُکَ شَيْ ءٌ مِنْ خَلْقِکَ وَلا يُمَثَّلُ بِکَ شَيْ ءُ مِنْ صَنِيعَتِکَ، تَبارَکْتَ أَنْ تُحَسَّ أَوْ تُمَسَّ أَوْ تُدْرِکَکَ الحَواسُّ الخَمْسُ وَأَنّي يُدْرِکُ مَخْلُوقٌ خالِقَهُ وَتَعالَيْتَ يا إِلهِي عَمّا يَقُولُ الظّالِمُونَ عُلُوّاً کَبِيراً. اَللَّهُمَّ أَدِلْ لَأَوْلِيآئِکَ مِنْ أَعْدآئِکَ الظّالِمِينَ الباغِينَ النّاکِثِينَ القاسِطِينَ المارِقِينَ الَّذِينَ أَضَلُّوا عِبادَکَ وَحَرَّفُوا کِتابَکَ وَبَدَّلُوا أَحْکامَکَ وَجَحَدُوا حَقَّکَ وَجَلَسُوا مَجالِسَ أَوْلِيآئِکَ جُرْأَةً عَلَيْکَ وَظُلْماً مِنْهُمْ لِأَهْلِ بَيْتِ نَبِيِّکَ عَلَيْهِمْ سَلامُکَ وَصَلَواتُکَ وَرَحُمَتُکَ وَبَرَکاتُکَ، فَضَلُّوا خَلْقَکَ وَهَتَکُوا حِجابَ سِتْرِکَ عَنْ عِبادِکَ، وَاتَّخَذُوا اللَّهُمَّ مالَکَ دُوَلاً وَعِبادَکَ خَوَلاً، وَتَرَکُوا اللَّهُمَّ عالَمَ أَرْضِکَ فِي بَکْمآءَ عَمْيآءَ ظَلْمآءَ مُدْلَهِمَّةٍ، فَأَعْيُنُهُمْ مَفْتُوحَةٌ وَقُلُوبُهُمْ مَعْمِيَّةٌ وَلَمْ تُبْقِ لَهُمُ اللَّهُمَّ عَلَيکَ مِنْ حُجَّةٍ لَقَدْ حَدَّرْتَ اللَّهُمَّ عَذابَکَ وَبَيَّنْتَ نَکالَکَ وَوَعَدْتَ المُطِيعِنَ إِحْسانَکَ وَقَدَّمْتَ إِلَيْهِمْ بِالنُّذُرِ، فَآمَنَتْ طآئِفَةٌ. فَأَيِّدِ اللَّهُمَّ الَّذِينَ آمَنُوا عَلي عَدُوِّکَ وَعَدُوِّ أَوْلِيآئِکَ فَأَصْبَحُوا ظاهِرِينَ وَإِلَي الحَقِّ داعِينَ وَلِلإِمامِ المُنْتَظَرِ القآئِمِ بِالقِسْطِ تابِعينَ. وَجَدِّدِ اللَّهُمَّ عَلي أَعْدآئِکَ وَأَعْدائِهِمْ نارَکَ وَعَذابَکَ الَّذِي لا تَدْفَعُهُ عَنِ القَوْمِ الظّالِمِينَ. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَقَوِّ ضَعْفَ الُمخْلِصِينَ لَکَ بِالَمحَبَّةِ، المُشايِعِينَ لَنا بِالمُوالاةِ، المُتِّبِعِينَ لَنا بِالتَّصْدِيقِ وَالعَمَلِ، المُوازِرِينَ لَنا بِالمُواساةِ فِينا، الُمحِبِّينَ ذِکْرَنَا عِنْدَ اجْتِماعِهِمْ. وَشُدَّ اللَّهُمَّ رُکْنَهُمْ وَسَدِّدْ لِهُمُ اللَّهُمَّ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَيْتَهُ لَهُمْ وَأَتْمِمْ عَلَيْهِمْ نِعْمَتَکَ وَخَلِّصْهُمْ وَاسْتَخْلِصْهُمْ، وَسُدَّ اللَّهُمَّ فَقْرَهُمْ، وَالْمُمِ اللَّهُمَّ شَعْثَ فاقَتِهِمْ وَاغْفِرِ اللَّهُمَّ ذُنُوبَهُمْ وَخَطاياهُمْ، وَلا تُزِغْ قُلُوبَهُمْ بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَهُمْ وَلا تُخَلِّهِمْ يا رَبِّ بِمَعْصِيَتِهِمْ وَاحْفَظْ لَهُمْ ما مَنَحْتَهُمْ مِنَ الطَّهَارَةِ بِوِلايَةِ أَوْلِيآئِکَ وَالبَرآئَةِ مِنْ أَعْدآئِکَ إِنَّکَ سَمِيعٌ مُجِيبٌ وَصَلَّي اللَّهُ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّيِّبِينَ الطّاهِرِينَ»؛ پروردگارا! تو اوّل هستي بي آن که اوّلي ات از جهت عدد باشد و آخر هستي (بازگشت همه چيز به تو است) بي آن که آخري ات را حدّ و مرزي باشد. ما را ايجاد فرمودي نه به خاطر علّتي، بدون اين که اختياري در آن داشته باشيم و ما را آفريدي نه از روي نياز [به ما و با آن] ، قدرت نمايي کردي و با حکمت خويش ما را از روي اختيار پديد آوردي و به جهت آزمايش ما به اوامر و نواهي ات دچارمان ساختي و با ابزارها تأييدمان کردي. و وسايل به ما عنايت نمودي، و به مقدار توانمان تکليف دادي، و فرمانبرداري از دستوراتت را بر عهده مان نهادي. پس با اختيار دادن [نه به اجبار] امر



[ صفحه 47]



فرمودي و به جهت هشدار دادن نهي کردي، و بسيار نعمت بخشيدي، و [عبادت] اندکي خواستي، آن گاه دستورت سرپيچي شد پس بردباري کردي، و قدر تو ناشناخته ماند و بزرگواري نمودي، پس تو پروردگار عزّت و تابش و عظمت و کبريا و احسان و نعمت و نيکي و مواهب معنوي و بخشش ها و عطاها، و برآوردن و وفاکردن هستي، دل ها هيچ نهايتي از تو را نيابند، و اوهام صفتي از تو درک ننمايند، و هيچ چيز از آفريدگانت به تو شباهت ندارد، و هيچ چيزي از ساخته هايت به تو مانند نگردد، برتر از آني که احساس يا لمس شوي يا حوّاس پنجگانه تو را درک نمايد، و کي مي شود مخلوقي آفريننده اش را درک کند، و خدايا تو بسيار منزّه تر و برتر از آني که ستمگران مي گويند، بار الها! دوستانت را بر دشمنانِ ستمگر تبهکار پيمان شکن بيدادگرت ياري کن بر آن هايي که بندگانت را گمراه و کتابت را تحريف [و برخلاف آن عمل کردند] و حقّت را انکار نمودند و با تجرّي نسبت به تو به جاي اولياي تو نشستند و به خاندان پيامبرت - که سلام و درود و رحمت و برکاتت بر آن ها باد - ظلم کردند، پس گمراه شده و خلق تو را به گمراهي کشاندند، و پرده پوششت را از بندگانت برگرفتند. و اي پروردگار جهان! زمينت را در گنگي و کوري و تاريکي سخت رها نمودند، چشم هاي شان باز و دل هاي شان نابينا است، و اي پروردگار براي آن ها دليلي عليه خودت باقي نگذاشتي، پروردگارا عذابت را هشدار دادي و عقابت را بيان فرمودي و به فرمانبرداران، احسانت را وعده کردي، و بيم دهندگان را به سوي آنان فرستادي پس عده اي ايمان آوردند، پس اي پروردگار! ايمان آورندگان را بر دشمنت و دشمن اوليائت تأييد فرماي تا آشکار گردند و به حق دعوت کنند، و از امامِ منتظرِ برپا کننده عدل و داد پيروي نمايند. و اي پروردگار! آتشت را و عذابت را که از گروه ستمگران دور نمي داري بر دشمنانت و دشمنان آن ها تجديد کن. پروردگارا! بر محمد و آل محمد درود فرست و ناتواني اخلاص داران در محبت تو که با همدردي با ما از ما پيروي کنند که هنگام گردهم آيي شان ياد ما را دوست مي دارند، ناتواني اينان را نيرو بخش، خدايا! ارکانشان را محکم گردان. خدايا! ديني که براي آنان پسنديده اي بر ايشان استوار ساز و نعمتت را بر



[ صفحه 48]



آنان تمام فرماي و آنان را [از دست ستمگران] خلاص کن و [براي خويش] برگزين. خدايا! فقر آن ها را بربند. خدايا! پريشان حالي نيازمندي شان را به سامان رسان. خدايا! گناهانشان را بيامرز و خطاهايشان ببخشاي و پس از آن که هدايتشان کرده اي دل هايشان را از حق بَرمتابان. و اي پروردگار! آن ها را در [منجلاب] معصيتت رها مگردان و آنچه به آن ها عنايت فرموده اي از پاکيزگي به سبب ولايت اوليائت و بيزاري از دشمنانت براي آنان نگهدار. تو شنواي اجابت کننده هستي. درود خداوند بر محمد و آل پاکيزه و بي آلايشش باد. [4] .

پنج: قنوت مولايمان ابوالحسن علي بن محمد امام هادي عليهما السلام که در همان حديث روايت شده، و آن چنين است: «يا مَنْ تَفَرَّدَ بِالرُّبُوبِيَّةِ وَتَوَحَّدَ بِالوَحْدانِيَّةِ، يا مَنْ أَضآءَ بِاسْمِهِ النَّهارُ وَأَشْرَقَتْ بِهِ الأَنْوارُ وَأَظْلَمَ بِأَمْرِهِ حِنْدِسُ اللَّيْلِ وَهَطَلَ بِغَيْثِهِ وابِلُ السَّيْلِ، يا مِنْ دَعاهُ المُضْطَرُّونَ فَأَجابَهُمْ وَلَجَأَ إِلَيْهِ الخآئِفُونَ فَآمَنَهُمْ وَعَبَدَهُ الطّآئِعُونَ فَشَکَرَهُمْ وَحَمِدَهُ الشّاکِرُونَ فَأَثابَهُمْ ما أَجَلَّ شَأْنَکَ وَأَعْلا سُلْطانَکَ وَأَنْفَذَ أَحْکامَکَ، أَنْتَ الخالِقُ بِغَيْرِ تَکَلُّفٍ وَالقاضِي بِغَيْرِ تَحَيُّفٍ، حُجَّتُکَ البالِغَةُ وَکَلَمِتُکَ الدّامِغَةُ بِکَ اعْتَصَمْتُ وَتَعَوَّذْتُ مِنْ نَفَثاتِ العَنَدَةِ وَرَصَداتِ المُلْحِدَةِ الَّذِينَ أَلْحَدُوا فِي أَسْمآئِکَ وَرَصَدُوا بِالمَکارِهِ لِأَوْلِيآئِکَ وَأَعَانُوا عَلي قَتْلِ أَنْبِيآئِکَ وَأَصْفِيآئِکَ وَقَصَدُوا لِإِطْفآءِ نُورِکَ بِإِذاعَةِ سِرِّکَ وَکَذَّبُوا رُسُلَکَ وَصَدُّوا عَنْ آياتِکَ وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِکَ وَرَسُولِکَ وَدُونَ المُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً رَغْبَةً عَنْکَ، وَعَبَدُوا طَواغِيتَهُمْ وَجَوابِيتَهُمْ أَوْلَيْتَهُمْ بَدَلاً مِنْکَ فَمَنَنْتَ عَلي أَوْلِيآئِکَ بِعَظِيمِ نَعْمَآئِکَ وَجُدْتَ عَلَيْهِمْ بِکَرِيمِ آلآئِکَ وَأَتْمَمْتَ لَهُمْ ما أَوْلَيْتَهُمْ بِحُسْنِ جَزآئِکَ حِفْظاً لَهُمْ مِنْ مُعانَدَةِ الرُّسُلِ وَضَلالِ السُّبُلِ وَصَدَقَتْ لَهُمْ بِالعُهُودِ أَلْسِنَةُ الإِجابَةِ وَخَشَعَتْ لَکَ بِالعُقُودِ قُلُوبُ الإِنابَةِ. أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِاسْمِکَ الَّذِي خَشَعَتْ لَهُ السَّمواتُ وَالأَرْضُ وَأَحْيَيْتَ بِهِ مَواتَ الأَشْيآءِ وَأَمَتَّ بِهِ جَمِيعَ الأَحْيآءِ وَجَمَعْتَ بِهِ کُلَّ مُتَفَرِّقٍ وَفَرَّقْتَ بِهِ کُلَّ مُجْتَمِعٍ وَأَتْمَمْتَ بِهِ الکَلِماتَ وَأَرَيْتَ بِهِ کُبْرَي الآياتِ وَتُبْتَ بِهِ عَلَي التَّوّابِينَ وَأَخْسَرْتَ بِهِ عَمَلَ المُفْسِدِينَ فَجَعَلْتَ عَمَلَهُمْ هَبآءً مَنْثُوراً وَتَبَّرْتَهُمْ تَتْبِيراً أَنْ تُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّدٍ وَآل مُحَمَّدٍ وَأَنْ تَجْعَلَ شِيعَتِي مِنَ الَّذِينَ حُمِّلُوا فَصَدَّقُوا وَاسْتُنْطِقُوا فَنَطَقُوا آمِنِينَ مَأْمُونِينَ. اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُکَ لَهُمْ



[ صفحه 49]



تَوْفِيقَ أَهْلِ الهُدي وَأَعْمالَ أَهْلِ اليَقِينِ وَمُنَاصَحَةَ أَهْلِ التَّوْبَةِ وَعَزْمَ أَهْلِ الصَّبْرِ وَتَقِيَّةَ أَهْلِ الوَرَعِ وَکِتْمانَ الصِّدِّيقِينَ حَتّي يَخافُوکَ اللَّهُمَّ مَخافَةً تَحْجُزُهُمْ عَنْ مَعاصِيکَ، وَحَتّي يَعْمَلُوا بِطاعَتِکَ لِيَنالُوا کَرامَتَکَ، وَحَتّي يُناصِحُوا لَکَ وَفِيکَ خَوْفاً مِنْکَ، وَحَتّي يُخْلِصُوا لَکَ النَّصِيحَةَ فِي التَّوْبَةِ حُبّاً لَکَ فَتُوجِبَ لَهُمْ مَحَبَّتَکَ الَّتِي أَوْجَبْتَها لِلتَّوّابِينَ، وَحَتّي يَتَوَکَّلُوا عَلَيْکَ فِي أُمُورِهِمْ کُلِّهَا حُسْنَ ظَنٍّ بِکَ، وَحَتّي يُفَوِّضُوا إِلَيْکَ أُمُورَهُمْ ثِقَةً بِکَ اللَّهُمَّ لا تُنالُ طاعَتُکَ إِلّا بِتَوْفِيقِکَ وَلا تُنالُ دَرَجَةٌ مِنْ دَرَجاتِ الخَيْرِ إِلّا بِکَ. اَللَّهُمَّ يا مالِکَ يَوْمِ الدِّينِ العالِمَ بِخَفايا صُدُورِ العالَمِينَ. طَهِّرِ الأَرْضَ مِنْ نَجَسِ أَهْلِ الشِّرْکِ وَاخْرِصِ الخَرّاصِينَ عَنْ تَقَوُّلِهِمْ عَلي رَسُولِکَ الإِفْکَ. اَللَّهُمَّ اقْصِمِ الجَبّارِينَ وَأَبِرِ المُفْتَرِينَ وَأَبِدِ الأَفّاکِينَ الَّذِينَ إِذا تُتْلي عَلَيْهِمْ آياتُ الرَّحْمنِ قالُوا أَساطِيرُ الأَوَّلِينَ وَأَنْجِزْ لِي وَعْدَکَ إِنَّکَ لا تُخْلِفُ المِيعادَ وَعجِّلْ فَرَجَ کُلِّ طالِبٍ مُرْتادٍ إِنَّکَ لَبِالمِرْصادِ لِلْعِبادِ وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ کُلِّ لَبْسٍ مُلْبُوسٍ وَمِنْ کُلِّ قَلْبٍ عَنْ مَعْرِفَتِکَ مَحْبُوسٍ وَمِنْ کُلِّ نَفْسٍ تَکْفُرُ إِذا أَصابَها بُؤْسٌ، وَمِنْ کُلِّ واصِفِ عَدْلٍ عَمَلُهُ عَنِ العَدْلِ مَعْکُوسٌ، وَمِنْ طالِبٍ لِلْحَقِّ وَهُوَ عَنْ صِفاتِ الحَقِّ مَنْکُوسُ، وَمِنْ مُکْتَسِبِ إِثْمٍ بِإِثْمِهِ مَرْکُوسٌ، وَمِنْ وَجْهٍ عِنْدَ تَتابُعِ النِّعَمِ عَلَيْهِ عَبُوسٌ، أَعُوذُ بِکَ مِنْ ذلِکَ کُلِّهِ، وَمِنْ نَظِيرِهِ وَأَشْباهِهِ وَأَمْثالِهِ، إِنَّکَ عَلِيٌّ عَلِيمٌ حَکِيمٌ»؛ [5] اي کسي که در پروردگاري بي مانندي و در يگانگي يکتا هستي. اي آن که به نام او روز روشني يافت و نورها به او درخشيد و به فرمان او شب را تاريکي فرا گرفت و به باران او سيل شديد جاري شد. اي آن که بيچارگان او را خواندند، پس آن ها را اجابت فرمود و ترسناکان به او پناهنده شدند، پس آن ها را در امان قرار داد و اهل طاعت او را عبادت کردند، پس آن ها را پاداش عنايت کرد و شکرگزاران حمد او را به جاي آوردند، پس به آن ها ثواب داد. چه شأن بزرگ و قلمرو وسيع و دستورات نافذي داري. تو آفريدگاري بدون رنج، و قضاوت کننده بدون ستم هستي. دليلت رسا و کلمه ات هلاک کننده است. به تو تمسُّک جستم و پناهنده شدم از دم هاي اهل عناد و کمين گاه هاي صاحبان الحاد؛ آنان که در اسماء تو ملحد شدند و براي اذيت با اوليائت کمين کردند و بر کشتن پيامبران و برگزيدگانت همديگر را ياري دادند و با افشاي سرّ تو قصد خاموش کردن نورت را نمودند و فرستادگانت را تکذيب کردند و



[ صفحه 50]



از آياتت جلوگيري نمودند و غير تو و فرستاده ات و غير مؤمنين را براي خود برگزيدند، به خاطر روي گرداندن از تو و طاغوت هاي خود و جبت هايشان را به جاي تو پرستيدند، پس تو بر اولياي خويش نعمت هاي بزرگ را منّت نهادي و مواهب گرامي خود را بر آن ها بخشيدي، و آنچه به آن ها عطا فرموده اي با پاداش نيکت تمام کردي، تا آن ها را از مخالفت با فرستادگانت و گم شدن در راه ها حفظ نمايي و زبان اجابت آن ها به راستي پيمان هاي تو را پذيرا شده و دل هاي متوجّه شان قرارها را با خشوع برگرفته. خداوندا! تو را مي خوانم به آن اسمت که آسمان ها و زمين برايش خشوع کرده و به آن، مرده هاي اشياء را زنده فرموده اي و تمام زندگان را مي ميراني و هر پراکنده اي را جمع و هر جمع شده اي را پراکنده سازي، و به آن، کلمات را تمام کرده اي و آيات بزرگ را نشان داده اي و با آن، بر توبه کنندگان بازگشته اي و عمل مفسدين را تباه ساخته اي پس عمل آن ها را همچون غبار پراکنده اي و آن ها را هلاک نموده اي. [تو را به اين اسمت مي خوانم] که بر محمد و آل محمد درود فرستي و شيعيانم را از کساني قرار دهي که مسؤوليت برعهده شان نهاده شد، پس تصديق کردند و استنطاق گشته، آن گاه نطق نمودند، در امان و مورد اطمينان باشند. پروردگارا! من از تو براي آن ها توفيق اهل هدايت و کارهاي اهل يقين و اخلاص اهل توبه و قصد اهل صبر و تقيّه اهل ورع و پرهيزکاري و پنهان کاري صدّيقين را خواهانم تا از تو اي پروردگار! چنان بترسند که آنان را از گناهانت بازدارد، و تا به طاعت تو عمل کنند که به گرامي داشتت نايل آيند، و تا اين که براي تو و در راه تو از ترس تو اخلاص و خيرخواهي کنند، و تا اين که در توبه نصوح خود به خاطر محبّت تو از راه خلوص نيّت درآيند، پس دوستي آن ها را [بر خودت] واجب فرمايي آن دوستي ات را که براي توبه کنندگان واجب ساخته اي، و تا اين که از روي حسن ظنّ به تو در تمامي امورشان بر تو توکّل نمايند و از روي اطمينان به تو همه شؤون خود را به تو واگذار کنند. بار الها! طاعت تو جز به توفيقت به دست نيايد و هيچ درجه اي از درجات خير جز به عنايت تو تحصيل نگردد. پروردگارا! اي مالک روز جزا! داناي به آنچه در سينه هاي عالميان نهفته! زمين را از نجاست اهل شرک پاک سازي کن و دروغگويان را از جهت اين که بر فرستاده ات تهمت زنند، از ميان بردار. بار خدايا! ستمگران را درهم بشکن و مفتريان را نابود گردان و تهمت



[ صفحه 51]



زنندگان را هلاک فرماي؛ آنان را که هرگاه آيات خداي رحمان بر ايشان تلاوت شود گويند: داستان هاي پيشينيان است و وعده ام را تحقّق بخش، به درستي که تو وعده را خلاف نمي کني و فرج و گشايش امر هر خواهنده تلاشگر را [که پيوسته مترقّب فرجش هست] زودتر برسان که براي بندگانت در کمين هستي. پناه به تو مي برم از هر شبهه اي که واقع را بپوشاند، و از هر دلي که از شناخت تو زندان شده باشد، و از نفسي که چون سختي و رنج ببيند کفر مي ورزد، و از هر توصيف کننده عدالتي که عملش برعکس عدالت است، و از هر طلب کننده حقّي که از صفات حق دور باشد، و از مرتکب گناهي که در گناهش واژگونه است، و از چهره اي که هنگام تداوم نعمت ها بر او عبوس و گرفته است. به تو پناه مي برم از همه اين ها و از نظير و اشباه و امثال اين امور، به راستي که تو والاي داناي حکيم هستي.

شش: قنوت مولايمان ابومحمد امام حسن عسکري عليه السلام که در همان حديث روايت شده، و شيخ طوسي آن را در مستحبّات قنوت نماز وتر ذکر کرده، ولي از حديث مشار إليه معلوم مي شود و به دست مي آيد که از دعاهاي مطلق باشد که به وقت معيّني اختصاص ندارند. سيّد ابن طاووس در مهج الدعوات گفته: «و اوعليه السلام در قنوت خود چنين دعا نموده و به اهل قم امر فرموده آن را بخوانند، هنگامي که از موسي بن بغي شکايت کردند». اين قنوت را ان شاء اللَّه تعالي در بخش آينده کتاب خواهيم آورد.

هفت: قنوت مولاي عزيزمان حضرت حجّت - عجّل اللَّه فرجه الشريف - که در همان حديث آمده است: اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَکْرِمْ أَوْلِيآئَکَ بِإِنْجازِ وَعْدِکَ وَبَلِّغْهُمْ دَرْکَ ما يُأَمِّلُونَهُ مِنْ نَصْرِکَ، وَاکْفُفْ عَنْهُمْ بَأْسَ مَنْ نَصَبَ الخِلافَ عَلَيْکَ وَتَمَرَّدَ بِمَنْعِکَ عَلي رُکُوبِ مُخالَفَتِکَ وَاسْتَعانَ بِرِفْدِکَ عَلي فَلِّ حَدِّکَ وَقَصَدَ لِکَيْدِکَ بأَيْدِيکَ وَوَسَعْتَهُ حِلْماً لِتَأْخُذَهُ عَلي جَهْرَةٍ أَوْ تَسْتَأْصِلَهُ عَلي غَرَّةٍ، فَإِنَّکَ اللَّهُمَّ قُلتَ وَقَوْلُکَ الحَقُّ: حَتّي إِذَا أَخَذَتِ الأَرْضُ زُخْرُفَها وَازَّيَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَيْها أَتاها أَمْرُنا لَيْلاً أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصِيداً کَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالأَمْسِ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الآياتِ لِقَوْمٍ يَتَفَکَّرُونَ، وَقُلْتَ: فَلَمّا آسَفُونا اِنْتَقَمْنا مِنْهُمْ وَإِنَّ الغايَةَ عِنْدَنَا قَدْ تَناهَتْ وَإِنّا لِغَضَبِکَ غاضِبُونَ، وَإِنّا عَلي نَصْرِ الحَقِّ مُتَعاضِبُونَ، وَإِلي وُرُودِ أَمْرِکَ مُشْتاقُونَ، وَلِاِنْجازِ وَعْدِکَ مُرْتَقِبُونَ، وَلِحُلُولِ وَعِيدِکَ بِأَعْدآئِکَ



[ صفحه 52]



مُتَوَقِّعُونَ. اللَّهُمَّ فَأْذَنْ بِذلِکَ وَافُتَحْ طُرُقاتِهِ وَسَهِّلْ خُرُجَهُ وَوَطِّئ مَسالِکَهُ وَاشْرَعْ شَرايِعَهُ وَأَيِّدْ جُنُودَهُ وَأَعْوانَهُ وَبَادِرْ بَأْسَکَ القَوْمَ الظّالِمِينَ، وَابْسُط سَيْفَ نَقِمَتِکَ عَلي أَعْدآئِکَ المُعانِدِينَ، وَخُذْ بِالثّارِ إِنَّکَ جَوادٌ مَکّارٌ»؛ خدايا! بر محمد و آل محمد درود فرست و اوليائت را با منجّز نمودن وعده ات گرامي بدار، و آن ها را به آنچه از ياري ات اميد دارند برسان، و زيان کساني را که برخلاف تو برخيزند از ايشان دور گردان، و اذيت کسي را که بر ممنوعيت ارتکاب مخالفتت سرکشي نموده و با کمک عنايات و نعمت هاي تو درصدد از هم گسستن حدّ تو برآمده و با همان نعمت هاي تو قصد نيرنگ با تو کرده از آن ها بازدار، که تو او را با بردباري فرا گرفته اي تا او را آشکارا برگيري، يا در حالي که مغرور شده باشد از ريشه برآوري، که البتّه اي پروردگار! تو فرموده اي و فرموده ات حقّ است: «تا اين که زمين سبزي و زينت به خود گرفت و اهل آن پنداشتند که بر آن توان دارند، امر ما در شب يا روز آن را فرا رسيد، پس آن را درو کرديم انگار که ديروزش هيچ سبزه اي نداشته، اين چنين آيات را براي قومي که انديشه کنند تفصيل مي دهيم» و نيز فرموده اي: «پس چون ما را به خشم آوردند، از آن ها انتقام گرفتيم» و به راستي که آخرين فرصت نزد ما به سر آمده و ما براي خشم تو غضبناک هستيم، و ما بر ياري حق همداستانيم و به آمدن فرمانت مشتاقيم و براي تحقّق يافتن وعده ات در انتظاريم و حلول عذابت را بر دشمنانت متوقّعيم. بار الها! پس در آن امر ما را اذن بده و راه هايش را بگشاي و نحوه بيرون شدنش را آسان کن و زمينه هاي پيمودنش را فراهم ساز و راه هاي آيين هايش را بگشاي و سپاهيان و ياورانش را تأييد فرماي و عذابت را به ستمگران زودتر برسان و شمشير نقمتت را بر دشمنان معاندت بگستران و خونخواهي کن که تو بخشنده بسيار مکر کننده اي.

هشت: قنوت ديگري نيز از همان حضرت در همان حديث آمده: «اللَّهُمَّ مالِکَ المُلْکِ تُؤْتِي المُلْکَ مَنْ تَشَآءُ وَتَنْزِعُ المُلْکَ مِمَّنْ تَشآءُ، وَتُعِزُّ مَنْ تَشآءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشآءُ، بِيَدِکَ الخَيْرُ إِنَّکَ عَلي کُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ، يا ماجِدُ يا جَوادُ يا ذَا الجَلالِ وَالإِکْرامِ، يا بَطّاشُ يا ذَا البَطْشِ الشَّدِيدِ، يا فَعّالاً لِما يُرِيدُ، يا ذَا القُوَّةِ المَتِينِ، يا رَؤُوفُ يا رَحِيمُ، يا لَطِيفُ يَا حَيُّ حِينَ لا حَيَّ،



[ صفحه 53]



أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَمخْزُونِ الحَيِّ القَيُّومِ الَّذِي اسْتَأْثَرْثَ بِهِ فِي عِلْمِ الغَيْبِ عِنْدَکَ لَمْ يَطَّلِعْ عَلَيْهِ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِکَ، وَأَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِي تُصَوِّرُ بِهِ خَلْقَکَ فِي الأَرْحامِ کَيْفَ تَشآءُ وَبِهِ تَسُوقُ إِلَيْهِمْ أَرْزاقَهُمْ فِي أَطْباقِ الظُّلُمَاتِ مِنْ بَيْنِ العُرُوقِ وَالعِظامِ، وَأَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِي أَلَّفْتَ بِهِ بَيْنَ قُلُوبِ أَوْلِيآئِکَ وَبِهِ أَلَّفْتَ بَيْنَ الثَّلْجِ وَالنَّارِ، لا هذا يُذيبُ هذا وَلا هذا يُطْفِي ءُ هذا، وَأَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِي کَوَّنْتَ بِهِ طَعْمَ المِياهِ، وَأَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذي أَجْرَيْتَ بِهِ المآءَ فِي عُرُوقِ النَّباتِ بَيْنَ أَطْباقِ الثَّري وَسُقْتَ المآءَ إِلي عُرُوقِ الأَشْجارِ بَيْنَ الصَّخْرَةِ الصَّمّآءِ، وَأَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِي کَوَّنْتَ بِهِ طَعْمَ الِّثمارِ وَأَلْوانِها، وَأَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِي بِهِ تُبْدِئُ وَتُعِيدُ، وَأَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الفَرْدِ الواحِدِ المُتَفَرِّدِ بِالوَحْدانِيَّةِ المُتَوَحِّدِ بِالصَّمَدانِيَّةِ، وَأَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِي فَجَّرْتَ بِهِ المآء مِنَ الصَّخْرَةِ الصَّمّآء وَسُقْتَهُ مِنْ حَيْثُ شِئْتَ، وَأَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِي خَلَقْتَ بِهِ خَلْقَکَ وَرَزَقْتَهُمْ کَيْفَ شِئْتَ وَکَيْفَ شآؤوا، يا مَنْ لا تُغَيِّرُهُ الأَيّامُ وَاللَّيالِي أَدْعُوکَ بِما دَعاکَ بِهِ نُوحٌ حِينَ ناداکَ فَأَنْجَيْتَهُ وَجَعَلْتَ النّارَ وَمَنْ مَعَهُ وَأَهْلَکْتَ قَوْمَهُ وَأَدْعُوکَ بِما دَعاکَ اِبْراهِيمُ خَلِيلُکَ حِينَ ناداکَ فَأَنْجَيْتَهُ وَجَعَلْتَ النّارَ عَلَيْهِ بَرْداً وَسَلاماً وَأَدْعُوکَ بِما دَعاکَ بِهِ مُوسي کَلِيمُکَ حِينَ ناداکَ فَفَلَقْتَ لَهُ البَحْرَ فَأَنْجَيْتَهُ وَبَنِي اِسْرائِيلَ وَأَغْرَقْتَ فِرْعَوْنَ وَقَوْمَهُ فِي اليَمِّ أَدْعُوکَ بِما دَعاکَ بِهِ عِيسي حِينَ ناداکَ فَنَجَّيْتَهُ مِنْ أَعْدَائِهِ، وَإِلَيْکَ رَفَعْتَهُ وَأَدْعُوکَ بِما دَعاکَ بِهِ حَبِيبُکَ وَصَفِيُّکَ وَنَبِيُّکَ مُحَمَّدٌ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ فَاسْتَجَبْتَ لَهُ، وَمِنَ الأَحْزَابِ نَجَّيْتَهُ وَعَلي أَعْدآئِکَ نَصَرْتَهُ وَأَسْألُکَ بِاسْمِکَ الَّذِي إِذا دُعِيتَ بِهِ أَجَبْتَ، يا مَنْ لَهُ الخَلْقُ وَالأَمْرُ، يا مَنْ أَحاطَ بِکُلِّ شَيْ ءٍ عِلْماً وَأَحْصي کُلَّ شَيْ ءٍ عَدَداً، يا مَنْ لا تُغَيِّرُهُ الأَيّامُ وَاللَّيالِي وَلا تَتَشابَهُ عَلَيْهِ الأَصْواتُ وَلا تَخْفي عَلَيْهِ اللُّغاتُ وَلا يُبْرِمُهُ إِلْحاحُ المُلِحِّينَ، أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلي جَمِيعِ النَّبِيِّينَ وَالمُرْسَلِينَ الَّذِينَ بَلَّغُوا عَنْکَ الهُدي وَأَعْقَدُوا لَکَ المَواثِيقَ بِالطّاعَةِ، وَصَلِّ عَلي عِبادِکَ الصّالِحِينَ، يا مَنْ لا يُخْلِفُ المِيعادَ أَنْجِزْ لِي ما وَعَدْتَنِي وَاجْمَعْ لِي أَصْحابِي وَصَبِّرهُمْ وَانْصُرْني عَلي أَعْدآئِکَ وَأَعْدآءِ رَسُولِکَ، وَلا تُخَيِّبْ دَعْوَتي فَإِنِّي عَبْدُکَ ابْنُ أَمَتِکَ أَسِيرٌ بَيْنَ يَدَيْکَ، سَيِّدِي أَنْتَ الَّذِي مَنَنْتَ عَلَيَّ بِهذَا المَقامِ وَتَفَضَّلْتَ بِهِ عَلَيَّ دُونَ کَثِيرٍ مِنْ خَلْقِکَ، أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأنْ تُنجِزَ لِي مَا وَعَدْتَنِي إِنَّکَ أَنْتَ الصّادِقُ لا تُخْلِفُ المِيعادَ وَأَنْتَ عَلي



[ صفحه 54]



کُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ»؛ [6] پروردگارا! اي صاحب ملک هستي! مُلک و سلطان به هر کسي بخواهي مي دهي و جامه ملک از هر که خواهي بيرون مي کني و هر کس را بخواهي عزيز مي گرداني و هر آن که را خواهي ذليل سازي، خير و نيکي در دست تو است، به راستي که تو بر هر چيزي توانايي، اي بزرگوار! اي جواد! اي صاحب جلال و عظمت و احسان و کرامت! اي بسيار سخت گيرنده و صاحب بطشِ شديد! اي آن که هر چه اراده کند انجام دهد! اي صاحب قدرت و نيروي ابدي! اي رؤوف و اي مهربان! اي زنده هنگامي که هيچ زنده اي نباشد! از تو مي خواهم به آن اسم پنهان و مستور زنده پاينده ابدي که در عالم غيب نزد خودت قرار داده اي، که هيچ کس از خلقت بر آن اطلاع نيافته، و از تو مي خواهم به آن اسم تو که به آن، خلايقت را هر طور که خواهي در رحِم ها شکل مي دهي و به آن اسم، روزي هاي شان را در چند طبقه تاريکي از ميان رگ ها و استخوان ها مي فرستي، و از تو مي خواهم به آن نامت که با آن ميان دل هاي دوستانت الفت داده اي و بين بيخ و آتش الفت داده اي که نه اين آن را آب مي کند و نه آن اين را خاموش مي سازد، و تو را مي خوانم به آن اسمت که به آن، مزه آب ها را ايجاد کرده اي، و تو را مي خوانم به آن نامت که با آن، آب را به رگ و ريشه درختان در ميان سنگ خارا فرستاده اي، و از تو درخواست دارم به حقّ آن نامت که به آن، مزه ميوه ها و رنگ هاي آن ها را پرداخته اي، و از تو مي خواهم به آن نامي که با آن ايجاد نموده و باز مي گرداني، و تو را مي خوانم به آن اسم يکتاي بي همتاي تو که در وحدانيت يکتا است و در بي نيازي بي همتا، و تو را مي خوانم به آن نامت که با آن، آب را از سنگ سخت شکافته و از هر جا خواسته اي جاري ساخته اي، و تو را مي خوانم به آن اسمت که با آن، خلقت را آفريدي و هرگونه که خواسته اي و هر طور که خواسته اند روزي شان داده اي، اي کسي که روزها و شب ها او را تغيير ندهند، تو را مي خوانم به آنچه نوح تو را به آن خواند هنگامي که ندايت کرد پس او و هر که با او بود نجات دادي، و قومش را هلاک کردي، و دعايت مي کنم به آنچه ابراهيم خليلت تو را به آن دعا نمود، هنگامي که تو را خواند



[ صفحه 55]



پس او را نجات دادي و آتش را بر وي سرد و سلامت ساختي، و تو را مي خوانم به آنچه موسي کليمت، تو را به آن خواند، پس دريا (رود نيل) را شکافتي آن گاه او و بني اسراييل را نجات دادي و فرعون و قومش را در دريا غرق ساختي، و تو را مي خوانم به آنچه عيسي روح تو به آن، تو را خواند آن گاه که به درگاهت ندا کرد، پس از دشمنانش نجاتش دادي و به سوي خودت بالايش بردي، و تو را مي خوانم به آنچه حبيب تو و برگزيده و پيامبرت محمد صلي الله عليه وآله تو را به آن خواند، پس دعايش را به اجابت رساندي و از حزب ها نجاتش دادي و بر دشمنانت ياري اش دادي، و از تو مي خواهم به آن اسمت که هرگاه به آن خوانده شوي اجابت مي فرمايي، اي کسي که خَلْق و امر از آن تو است، اي آن که علمش همه چيز را فراگرفته، اي آن که شماره همه چيز را مي داند، اي آن که روزها و شب ها او را تغيير ندهند و صداها بر او مشتبه و لغت ها بر او پوشيده نماند، و اصرار اصرار کنندگان او را به ستوه نياورد.

از تو درخواست مي کنم که درود بفرستي بر محمد و آل محمدعليهم السلام برگزيدگان از خلقت، پس با برترين درودهايت بر آن ها درود فرست، و بر تمام پيغمبران و فرستادگان درود فرست که هدايت را از جانب تو تبليغ کردند و پيمان هاي اطاعتت را محکم بستند، و بر بندگان صالحت درود فرست اي آن که وعده خلاقي نمي کني وعده اي که به من داده اي تحقق بخش و اصحابم را برايم جمع گردان و صبرشان ده، و مرا بر دشمنانت و دشمنان فرستاده ات ياري بخش و دعايم را نااميد مگردان، که من بنده تو، فرزند بنده ات، فرزند کنيزت هستم، اسير درگاه توام، اي آقاي من! تو هستي که اين مقام را بر من منّت نهاده اي و از ميان بسياري از خلايقت بر من تفضّل فرموده اي. از تو درخواست دارم که بر محمد و آل محمدعليهم السلام درود فرستي و آنچه به من وعده کرده اي تحقق بخشي، به درستي که تو راستگوي هستي و خُلف وعده ننمايي و تو بر هر چيزي توانايي.

نُه: مؤلّف کتاب «مستدرک» به نقل از کتاب «الذکري» اثر شيخ شهيد نقل کرده و گفته است: ابن ابي عقيل برگزيده دعايي را که از اميرالمؤمنين عليه السلام در قنوت روايت شده که آن حضرت چنين دعا مي کرد: «اَللَّهُمَّ إِلَيْکَ شُخِصَتِ الأَبْصارُ وَنِقُلَتِ الأَقْدَامُ وَرُفِعَتِ الأَيْدِي وَمُدَّتِ الأَعْناقُ وَأَنْتَ دُعِيتَ بِالأَلْسُنِ وَإِلَيْکَ سِرُّهُمْ وَنَجْويهُمْ فِي الأَعْمالِ، رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنا



[ صفحه 56]



وَبَيْنَ قَوْمِنا بِالحَقِّ وَأَنْتَ خَيْرُ الفاتِحِينَ، اَللَّهُمَّ إِنّا نَشْکُو إِلَيْکَ فَقْدَ نَبِيِّنا وَغَيْبَةَ إِمامِنا وَقِلَّةَ عَدَدِنا وَکَثرَةَ أَعْدآئِنا وَتَظاهُرَ الأَعْدآءِ عَلَيْنا وَوُقُوعَ الفِتَنِ بِنا، فَفَرِّجْ ذَلِکَ اللَّهُمَّ بِعَدْلٍ تُظْهِرُهُ وَإِمامِ حَقٍّ نَعْرِفُهُ إِلهَ الحَقِّ آمِينَ رَبَّ العالَمِينَ»؛ [7] خدايا ديده ها به سوي تو (به منظور عفو و رحمت) بازمانده و گام ها به جانب تو برداشته شده و دست ها بلند گرديده و گردان ها کشيده شده و تو به زبان ها خوانده شدي و سرّ و پنهاني بندگان نزد تو (آشکار است) که چه مي کنند، پروردگارا! بين ما و قوممان به حق حکم فرماي که تو بهترين حکم کنندگاني، بار خدايا! راستي که ما به تو شکايت مي کنيم فقدان پيامبرمان و غايب بودن اماممان و کمي افرادمان و بسياري دشمنانمان و دست به هم دادنشان را بر ما و افتادن فتنه ها در ميان مان را؛ پس اي پروردگار! گشايش اين ها را با عدالتي که آشکار سازي و امام برحقّي که مي شناسيم فراهم گردان، اي خداي حق اجابت فرما.

وي گفته: و به من رسيده که امام صادق عليه السلام شيعيانش را امر مي کرد اين دعا را در قنوت نماز بعد از کلمات فرج «=لا إله إلّا اللَّهُ الحليم الکريم...» بخوانند.

ده: در همان کتاب به نقل از «مصباح» شيخ طوسي آورده: و مستحب است که در نماز صبح بعد از قرائت و پيش از رکوع، قنوت به جاي آورد و بگويد: «لا إِله إِلَّا اللَّهُ الحَلِيمُ الکَرِيمُ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ العَلِيُّ العَظِيمُ، سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ السَّبْعِ وَرَبِّ الأَرَضِينَ السَّبْعِ وَما فِيهِنَّ وَما بَيْنَهُنَّ وَرَبِّ العَرْشِ العَظِيمِ، وَالحَمْدُ للَّهِِ رَبِّ العالَمِينَ. يا اللَّهُ الَّذِي لَيْسَ کَمِثْلِهِ شَيْ ءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ العَلِيمُ، أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَهُمْ. اَللَّهُمَّ مَنْ کانَ أَصْبَحَ وَثِقَتُهُ وَرَجآؤُهُ عَيْرُکَ فَأَنْتَ ثِقَتِي وَرَجآئِي فِي الأُمُورِ کُلِّها، يا أَجْوَدَ مَنْ سُئِلَ وَيا أَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ، اِرْحَمْ ضَعْفِي وَقِلَّةَ حِيلَتِي، وَامْنُنْ عَلَيَّ بِالجَنَّةِ طَوْلاً مِنْکَ، وَفُکَّ رَقَبَتِي مِنَ النّارِ، وَعافِنِي فِي نَفْسِي وَفِي جَمِيعِ أُمُورِي کُلِّها، بِرَحْمَتِکَ يا أَرْحَمَ الرّاحِمِينَ»؛ [8] هيچ خدايي نيست جز خداي حليم کريم، هيچ معبودي نيست جز خداي والاي بزرگ، منزّه است خداوند، پروردگار آسمان هاي هفتگانه و پروردگار زمين هاي هفتگانه و آنچه داخل



[ صفحه 57]



آن ها و آنچه مابين آن ها است و پروردگار عرش باعظمت، و حمد مخصوص خداوند پروردگار عالميان است، اي خدايي که هيچ چيز مثل او نيست و او است شنواي دانا! از تو سؤال مي کنم که بر محمد و آل محمدعليهم السلام درود فرستي و اين که گشايش کار و فرج آن ها را زودتر برساني. بار الها! هر کس صبح کند در حالي که اميد و پشتيبان ديگري جز تو گرفته باشد، تو در همه امور پشت و اميد مني، اي بخشنده ترين سؤال شوندگان و اي رحم کننده ترين کسي که از او رحم خواسته شده، به ناتواني و کمي چاره ام رحم کن و به فضل خويش به بهشت بر من منّت گذار و گردنم را از [يوغ] آتش بگشاي و مرا در نفس و وجود خودم و همه امورم نگهداري کن به رحمت خود، اي مهربان ترين مهربانان.

يازده: شيخ صدوق در «من لا يحضره الفقيه» براي قنوت وِتر و جمعه آورده است، وي گفته: امام باقرعليه السلام فرمود: قنوت در روز جمعه تمجيد خداوند و درود فرستادن بر پيغمبر خدا صلي الله عليه وآله و کلمات فرج است، سپس اين دعا،و قنوت نماز وتر همچون قنوت روز جمعه ات مي باشد و پيش از آن که براي خودت دعا کني مي گويي: «اَللَّهُمَّ تَمِّ نُورُکَ فَهَدَيْتَ فَلَکَ الحَمْدُ، رَبَّنا وَعَظُمَ حِلْمُکَ فَعَفَوْتَ فَلَکَ الحَمْدُ، رَبَّنا وَبَسَطْتَ يَدَيْکَ فَأَعْطَيْتَ فَلَکَ الحَمْدُ، رَبَّنا وَجْهُکَ أَکْرَمُ الوُجُوهِ وَجاهُکَ أَکْرَمُ الجاهِ وَجِهَتُکَ خَيْرُ الجِهاتِ وَعَطِيَّتُکَ أَفْضَلُ العَطِيّاتِ وَأَهْنَؤُها تُطاعُ، رَبَّنا فَتَشْکُرُ وَتُعْصي، رَبَّنا فَتَغْفِرُ لِمَنْ شِئْتَ فَلَکَ الحَمْدُ، تُجِيبُ المُضْطَرَّ وَتَکْشِفُ الضُّرَّ وَتُنْجِي مِنَ الکَرْبِ العَظِيمِ وَتَقْبَلُ التَّوبَةَ وَتَشْفِي السَّقِيمَ وَتَعْفُو عَنِ المُذْنِبِ لا يَجْزِي أَحَدٌ بآلآئِکَ وَلا يَبْلُغُ نَعْمآئَکَ [نَعْماکَ] قَوْلُ قائلٍ: اَللَّهُمَّ إِلَيْکَ رُفِعَتِ الأَصْواتُ وَنُقِلَتِ الأَقْدامُ وَمُدَّتِ الأَعْناقُ وَرُفِعَتِ الأَيْدِي وَدُعِيتَ بِالأَلْسُنِ وَتُقُرِّبَ إِلَيْکَ بِالأَعْمالِ، رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا وَارْحَمْنا وَافْتَحْ بَيْنَنا وَبَيْنَ قَوْمِنا بِالحَقِّ وَأَنْتَ خَيْرُ الفاتِحِينَ. اَللَّهُمَّ إِلَيْکَ نَشْکُو فَقْدَ نَبِيِّنا وَغَيْبَةَ وَلِيِّنا وَشِدَّةَ الزَّمانِ عَلَيْنا وَوُقُوعَ الفِتَنِ وَتَظاهُرَ الأَعْداءِ وَکَثْرَةَ عَدُوِّنا وَقِلَّةَ عَدَدِنا، فَافْرُجْ ذلِکَ يا رَبِّ عَنّا بِفَتْحٍ مِنْکَ تُعَجِّلُهُ وَنَصْرٍ مِنْکَ تُعِزُّهُ وَإِمامِ عَدْلٍ تُظْهِرُهُ إِلهَ الحَقِّ آمِينَ»؛ [9] پروردگارا! نور تو در حدّ تمام رسيد که هدايت کردي.



[ صفحه 58]



حمد تو را است پروردگارا! و حلم تو بزرگ است که عفو نموده اي. حمد تو را است پروردگارا! ذات تو گرامي ترين ذات ها و عظمت تو برترين عظمت ها و جهت [راه به سوي تو] بهترين جهت ها است و بخشش تو از ارزنده ترين عطايا و گواراترين آن ها مي باشد. پروردگارا! اطاعت مي شوي آن گاه [به اطاعت کننده] احسان مي کني و چون معصيت شوي اي پروردگار ما! هر کس را بخواهي مي بخشي، پس حمد تو را است! به فرياد [شخص] ناچاري مي رسي و گرفتاري را برطرف مي سازي و از اندوه بزرگ نجات مي دهي و توبه را مي پذيري و بيمار را شفا مي بخشي و از گنهکار مي گذري، احدي را توان سپاس نعمت هاي تو نيست و آن ها را شماره نتوان کرد و به زبان نشود آورد. بار خدايا! صداها به سوي تو بالا رفته و گام ها در راهت برداشته شد و گردن ها کشيده و دست ها بلند و به زبان ها خوانده شده اي و با اعمال به درگاهت تقرب جسته ايم. پروردگارا! پس ما را بيامرز و بر ما رحمت آور و ميان ما و قوممان به حق حکم فرماي که تو بهترين حکم کنندگاني. بار الها! به تو شکوه مي کنيم فقدان پيامبرمان و غايب بودن وليّ مان و سختي زمانه بر ما و افتادن فتنه ها در ميانمان و همدستي دشمنان و بسياري دشمنانشان و کمي افرادمان، پس اين ها را از ما برطرف گردان اي پروردگار! با فتح و پيروزي از سوي خودت به زودي بر ما گشايشي ده و ياري اي که از تو آن را عزّت بخشي و امام عادلي که آشکار سازي فرج برسان. اي خداي حق! مستجاب فرماي. پس از آن هفتاد مرتبه مي گويي: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَأَتُوبُ إِلَيْهِ».

مي گويم: اين دعا را به روايت سيّد اجل ابن طاووس آوردم چون کامل تر و تمام تر است. [10] .

دوازده: قنوتي است که سيّد اجل در کتاب «جمال الأسبوع به کمال العمل المشروع»، از مقاتل بن مقاتل آورده که گفت: حضرت ابوالحسن الرضاعليه السلام فرمود: در قنوت نماز جمعه چه مي گوييد؟ عرض کردم: آنچه مردم مي گويند. امام عليه السلام به من فرمود: آنچه آن ها مي گويند تو مگوي، ولي بگو: «اَللَّهُمَّ أَصْلِحْ عَبْدَکَ وَخَلِيفَتَکَ بِما أَصْبَحْتَ بِهِ أَنْبِيآئَکَ



[ صفحه 59]



وَرُسُلَکَ وَحُفَّهُ بِمَلآئِکَتِکَ وَأَيِّدْهُ بِرُوحِ القُدُسِ مِنْ عِنْدِکَ وَاسْلُکْهُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَداً يَحْفَظُونَهُ مِنْ کُلِّ سُوءٍ وَأَبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِ أَمْناً يَعْبُدُکَ لا يُشْرِکُ بِکَ شَيْئاً وَلا تَجْعَلْ لِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ عَلي وَلِيِّکَ سُلْطاناً وَائْذَنْ لَهُ فِي جِهادِ عَدُوِّکَ وَعَدُوِّهِ وَاجْعَلْنِي مِنْ أَنْصارِهِ إِنَّکَ عَلي کُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ»؛ [11] بار خدايا! کار [ظهور] بنده و خليفه ات [امام مهدي] را به سامان ده به آنچه کار پيامبران و فرستادگانت را سامان دادي و فرشتگانت را پيرامونش قرار ده و او را به روح القدس از سوي خويش تأييد فرماي و از پيش روي و پشت سرش که او را از هر بدي حفاظت کنند، و پس از دوران ترس، او را در عوض امنيتي فراهم آور که تو را بپرستد و هيچ گونه شرکي نسبت به تو نداشته باشد، و براي هيچ يک از خلقت بر وليّ ات تسلّطي قرار مده و او را براي جهاد دشمنت و دشمن خودش رخصت فرماي و مرا از يارانش قرار ده، به درستي که تو بر هر چيزي توانايي.

مي گويم: از روايات ياد شده روشن گشت که دعا براي حضرت صاحب الزمان عليه السلام در مطلق قنوت ها تأکيد دارد، چون از جمله حالت هايي است که در آن ها اميد مي رود دعاها مستجاب گردد، به ويژه در قنوت جمعه و وتر و نماز صبح از خداي تعالي مي خواهيم که توفيق آن را با ما عنايت فرمايد و با اين عمل اجر بزرگي به ما روزي نمايد.


پاورقي

[1] مهج الدعوات، 49.

[2] مهج الدعوات؛ 51.

[3] مهج الدعوات؛ 59.

[4] بحارالانوار، 225:85 و 226.

[5] مهج الدعوات؛ 61 و 62.

[6] مهج الدعوات: 68.

[7] مستدرک الوسائل، 319:1.

[8] مستدرک الوسائل، 319:1.

[9] من لايحضره الفقيه، 487:1 و جمال الاسبوع، 415.

[10] مي گويم: از اين حديث استفاده مي شود که مقاتل بن مقاتل واقفي نبوده. روايت ديگري نيز بر اين معني دلالت دارد که در کتاب رجال کبير آمده است. (مؤلف).

[11] جمال الاسبوع، 413.