انتظار به معناي صحيح


پس از بيان برداشت هاي انحرافي انتظار، اينک نوبت آن است که معناي حقيقي و سازنده ي انتظار از ديدگاه امام خميني (رحمه الله) ذکر شود. از نظر ايشان انتظار به تنهايي کفايت نمي کند:

«همه انتظار داريم وجود مبارک ايشان را، لکن با انتظار تنها نمي شود بلکه با وضعي که بسياري دارند انتظار نيست.» [1] .

از نظر امام راحل (رحمه الله) منتظر بايد اعمالي را انجام دهد و شرايطي را تحصيل نمايد تا انتظار حقيقتاً صدق نمايد، در غير اين صورت صرف يک ادعاست. اعمالي که منتظران بايد انجام دهند چنين است:

1 ـ خود سازي

بخش قابل توجهي از سخنان مرحوم امام (رحمه الله)، راجع به اينست که منتظر بايد پيوسته خود را در محضر امام زمان و خدا ببيند و معصيت نکند. به نظر او تزکيه ي نفس لازمه ي انتظار است:

«شما الآن تحت نظر خدا و تحت نظر امام زمان (عليه السلام) هستيد. ملائکه شما را مراقبت مي کنند، نامه اعمال شما را به امام زمان (عليه السلام) عرضه مي دارند.» [2] .

«حالا ببينيد که تحت مراقبت هستيد. نامه اعمال ما مي رود پيش امام زمان (عليه السلام) هفته اي دو دفعه (به حسب روايت). من مي ترسم ما که ادعاي اين را داريم که تبع اين بزرگوار هستيم، شيعه اين بزرگوار هستيم، اگر نامه اعمال را ببيند و مي بيند تحت مراقبت خداست نعوذبالله شرمنده بشود... نکند که خداي نخواسته از من و شما و ساير دوستان امام زمان (عليه السلام) يک وقت چيزي صادر بشود که موجب افسردگي امام زمان (عليه السلام) باشد. مراقبت کنيد از خودتان، پاسداري کنيد از خودتان...» [3] .

«اگر يک وقت نامه عمل يک روحاني را بردند و به امام زمان (عليه السلام) دادند و آن ملائکه الهي که بردند دادند، گفتند که اين هم روحاني شماست، اين ها پاسداران اسلام شما، و امام زمان خجالت بکشد ـ نعوذبالله.» [4] .

اين که اعمال ما زير نظر ائمه هست يا اين که اعمال ما به آن ها عرضه مي شود ريشه ي قرآني و نيز روايي دارد. در قرآن آمده است:

اعمَلوا فسيَري اللهُ عملَکم و رسولُه و المؤمنون [5] عمل کنيد زود است ببيند خدا کردار شما را و پيمبرش و مؤمنان.

در روايت ها آمده که مقصود از «مؤمنون» ائمّه ي معصوم هستند. [6] پس خدا، رسول و امامان اعمال ما را مي بينند. علاوه بر آن، نامه ي عمل ما هم به محضر آنان برده مي شود.

از امام رضا (عليه السلام) نقل شده است: «أَما علمت أنّا معاشر الائمّة تُعرض علينا اعمال شيعتنا صباحاً و مساءاً؟» [7] آيا نمي داني اعمال شيعيان ما هر صبح و عصر بر ما امامان عرضه مي گردد؟

2 ـ پاک سازي (جامعه)

مقصود از پاک سازي مبارزه با مظاهر گناه و پليدي است. منتظر بايد تلاش کند جامعه را از ظلم و ستم پاک نمايد و اين شرط انتظار است. او بايد براي رضاي خدا، بر عليه زشتي ها قيام نمايد.

«اميدوارم که ما همه... به آن وظايفي که اسلام، قرآن، تحت لواي حضرت صاحب الزمان (عليه السلام) براي ما تعيين فرموده اند عمل کنيم و صورت ها را محتواي واقعي به آن بدهيم و الفاظ را معاني حقيقي، شايد اين وصفي که براي حضرت صاحب (عليه السلام) ذکر شده است دنبال همين آيه شريفه که مي فرمايد که: قل انّما أعظکم بواحدة ان تقوموا لله مثني و فرادي [8] همان قيام آن شخص واحد است و همه قيام ها بايد دنبال آن قيام باشد. خداي تبارک و تعالي مي فرمايد که: من فقط يک موعظه دارم به شما (قل انّما أعظکم بواحدة) به امت بگو که فقط من يک موعظه دارم به شما و آن موعظه اين است که قيام کنيد و قيام لله باشد، قيام لله کنيد. البته آن حضرت قيام لله مي فرمايند و آن للّهي که و آن خلوصي که براي ايشان هست براي ديگران نيست. لکن شيعه هاي بزرگوار آن حضرت هم بايد پيروي از او بکنند در اين که قيام کنند براي خدا.» [9] .

«به همه ما تکليف است که بايد مقابله کنيم با اين دستگاه هاي ظالم خصوصاً دستگاه هايي که با اساس مخالفند.» [10] .

حضرت امام (رحمه الله) هم چنين درباره ي کساني که مي گويند: «من که دلم بيشتر نسوخته به اسلام از حضرت صاحب (عليه السلام)، خوب ايشان هم که مي بينند اين را، خود ايشان بيايند، چرا من بکنم؟» مي فرمايد: «اين اشخاص مي خواهند از تکليف شانه خالي کنند اين منطق اشخاصي است که مي خواهند از زير بار در بروند. اسلام اين ها را نمي پذيرد. اسلام اين ها را به هيچ چيز نمي شمرد...» [11] .

بر اساس ادله ي مربوط به امر به معروف و نهي از منکر بايد بر عليه مظاهر فساد و پليدي مبارزه کرد و زمينه را براي ظهور حضرت فراهم نمود. [12] .

3ـ آماده سازي

سومين وظيفه ي منتظر آنست که خود و جامعه را براي ظهور امام زمان و ياري او آماده نمايد. «آمادگي و آماده سازي» از لوازم انتظار به معناي حقيقي کلمه است.

«ما بايد فراهم کنيم کار را. فراهم کردن اسباب اين است که کار را نزديک بکنيم. کار را همچو بکنيم که مهيّا بشود عالم براي آمدن حضرت (عليه السلام)». [13] .

«در بعضي روايات ـ که من حالا نمي دانم صحّت و سقمش راـ هست که يکي از چيزهاي مستحب اين است که مؤمنين در حال انتظار اسلحه هم داشته باشند، اسلحه مهيّا، نه اين که اسلحه را بگذارند کنار و بنشينند منتظر. اسلحه داشته باشند براي اين که با ظلم مقابله کنند، با جور مقابله کنند. تکليف است، نهي از منکر است. به همه ما تکليف است که بايد مقابله کنيم...» [14] .

در مورد آماده بودن منتظر، روايت زير نقل مي شود:

«عن ابي بصير قال: قال ابوعبدالله (عليه السلام): ليعدّ [نّ] احدکم لخروج القائم ولو سهماً، فانّ الله اذا علم ذلک من نيّته رجوت لأن يُنسئ في عمره حتي يدرکه، و يکون من اعوانه و انصاره». [15] .

پس صرف اين که کسي بگويد من در انتظار حضرت مهدي (عج) هستم، او منتظر شناخته نمي شود، بلکه بايد شرط هاي سه گانه ي آن، يعني خودسازي، پاک سازي و آماده سازي را نيز تحصيل نمايد. به عبارت ديگر، منتظر واقعي کسي است که خود را ساخته، براي پاک سازي جامعه از آلودگي تلاش و خود را براي ياري امام زمان آماده نموده است. اين حقيقت انتظار در کلام امام خميني (رحمه الله) است و اين معناي از انتظار است که برترين اعمال و بهترين عبادت ها است.

«و اگر نظر شماها مثل نظر بعضي عامي هاي منحرف آن است که براي ظهور آن بزرگوار بايد کوشش در تحقق کفر و ظلم کرد و تا عالم را ظلم فرا گيرد و مقدمات ظهور فراهم شود ـ فـ إنّا لله و انّا اليه راجعون». [16] [17] .


پاورقي

[1] پيشين، ج 19، ص 154.

[2] خميني، [امام] سيد روح الله، صحيفه نور، ج 7، ص 203.

[3] همان، ص 267.

[4] همان، ص 253.

[5] التوبة: 9 / 105.

[6] مراجعه شود به: الطبرسي، [الشيخ] فضل بن حسن، مجمع البيان، دارالفکر، لبنان، 1414 ق، ج 5، ص 109 الطباطبائي، [العلامة] سيد محمدحسين، الميزان في تفسير القرآن، جماعة المدرسين، قم، ج 10 ـ 9، ص 385 العروسي الحويزي، علي بن جمعة، نور الثقلين، ج 2، ص 262.

[7] المجلسي، [العلامة] محمدباقر، بحار الانوار، ج 43، 99.

[8] السبأ: 34 / 46. يعني:«بگو: شما را به يک چيز اندرز مي دهم، و آن اين که:دو نفر دو نفر يا يک نفر يک نفر براي خدا قيام کنيد».

[9] خميني، [امام] سيد روح الله، صحيفه نور، ج 7، ص 36.

[10] همان، ج 9، ص 202.

[11] همان، ج 2، ص 28.

[12] آيه ها و روايت ها درباره ي امر به معروف و نهي از منکر زياد است، از جمله آيه هاي: 110 و 114 سوره ي آل عمران.

[13] خميني، [امام] سيد روح الله، صحيفه نور، ج 20، ص 198.

[14] همان، ج 9، ص 202، به همين مضمون مراجعه شود به: همان، ج 15، ص 22.

[15] المجلسي، [العلامة] محمدباقر، بحار الانوار، ج 52، ص 366، ح 146.

[16] البقره: 2 / 156. يعني: «ما از خدا هستيم و ما بازگردنده به سوي او هستيم».

[17] وصيت نامه سياسي الهي امام خميني (رحمه الله)، بخشي از بند «ع».