بيان تخصيص غيب مطابق روايات معتبره به امام غائب


اما بايد دانست که کلمه غيب در آيه مذکوره (الذين يومنون بالغيب) يک معناي تخصيصي دارد که مطابق عقل و نقل و قرآن و اخبار است و آن اين است که مراد از غيب در آيه ي مبارکه امام غائب حضرت مهدي دوازدهمين نير برج امامت و ولايت است چنانچه در تفاسير معتبره تصريح به آن شده مخصوصا در تفسير برهان که آيات قرآنيه را از قول معصوم تفسير مي نمايد و حق هم همين است، زيرا معصومين و ائمه اطهار عليهم السلامند که عالم به تنزيل و تاويل قرآن و عالم به محکم ومتشابه قرآن و عالم به ظاهر و باطن قرآن و عالم برموز و اسرار قرآنند.

در تفسير برهان ابن بابويه از حضرت امام صادق کاشف حقايق الذي انکشف له الملک و الملکوت روايت نموده است که آن حضرت فرموده (الغيب هو الحجه الغائب) يعني مراد از غيب در آيه شريفه مخصوصا و منحصرا حجت غائب است. و نيز در حديق ديگر از جابر بن عبدالله انصاري از حضرت رسول اکرم (ص) روايت شده که بعد از ذکر ائمه اثني عشر تا حضرت مهدي (عج) مي فرمايد:(طوبي للصابرين في غيبته طوبي للمقيمين علي محبته اولئک من وصفهم الله تعالي في کتابه فقال (الذين يومنون بالغيب) الحديث، يعني خوشا به حال کساني که در زمان غيبت حضرت مهدي (عج) صبر مي کنند خوشا به حال کساني که بر دوستي و بر محبت آن حضرت ثابت و استوار و استقامت و ايستادگي دارند آنان کساني هستند که خاي عزوجل در کتاب خود قرآن توصيف آنان نموده و فرموده است (والذين يومنون بالغيب). و نيز در



[ صفحه 579]



روايت معتبر ديگر آمده است به قنل از تفسير برهان صفحه 53 عن ابي بصير عن ابي عبدالله عليه السلام قال کتاب علي لاريب فيه هدي للمتقين قال المتقون شيعتنا الذين يومنون بالغيب الحديث، و نيز عن داود بن کثير الرقي عن ابي عبدالله عليه السلام في قوله عزوجل (الذين يومنون بالغيب) قال من آمن بقيام القائم انه حق.

و نيز عن يحيي بن ابي القاسم قال سئت الصادق عليه السلام عن قول الله عزوجل (الم ذالک الکتاب لاريب فيه هدي للمتقين الذين يومنون بالغيب) فقال المتقون شيعه علي عليه السلام و الغيب هو الحجه الغائب و شاهد ذالک قوله تعالي (و يقولون لولا انزل عليه آيه من ربه فقل انما الغيب لله فانتظروا اني معکم من المنتظرين) و نظير اين روايات بسيار است که ما به جهت رعايت اختصار به همين مقدار اکتفا نموديم.

و اگر روي مباني عرفاني هم تکيه نمائيم هر چند غيب به طور اطلاق و انصراف مطلق به فرد کامل غيب به مقام غيب الغيوبي و ذات مقدس حق اطلاق شود باز از باب مظهريت خليقه الله براي اسماء الهي بحکم، و علم آدم الاسماء کلها (آيه 31 سوره بقره) و آيه ي مبارکه، سنريهم آياتنا في الافاق و في انفسهم حتي يتبين لهم انه الحق (آيه 53 سوره فصلت) انسان کاملي که مظهر اسم غائب باشد منحصرا حضرت مهدي ولي عصر مي باشد که از زمان هبوط آدم تا زمان غيبت وجود امام عصر مظهري براي اين اسم در اناسي کامل وجود نداشته و فقط منحصرا حضرت مهدي بقيه الله است که مظهر اسم يا غائب و يا باطن است و بعدا که ظهور و جلوه کامل خواهد نمود به تمام اسماء به باطنيت و ظاهريت و غائبيت و شاهديت جلوه گر و محيط بر تمام عوالم امکان خواهد گرديد و اين وعده خداست در قرآن، هو الذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين کله و کفي بالله شهيدا (آيه 28 سوره الفتح).

امام صادق عليه السلام فرمود و مصداق و تحقق اين وعده ي خدا در



[ صفحه 580]



غلبه دين اسلام بر کل اديان در دولت حضرت بقيه الله مهدي است که حکومت مطلق در آن عصر با قرآن است و تمام دول و ملل در تحت حکومت دين مبين اسلام قرار خواهند گرفت، به حکم قرآن (ليظهره علي الدين کله).



آنکه دادخواه از جان، بهر آل ياسين است

در کرامت و معجز، وارث النبيين است



در زمان او موقوف از ملل قوانين است

ني هزارگون مذهب ني هزار آئين است



يک خدا و يک ملت يک کتاب و يک دين است

زان يگانگي گردد عالم خراب آباد



و در زيارت حضرت بقيه الله ولي عصر ارواحنا له الفدا مي خوانيم:

السلام علي المهدي الذي وعدالله به الامم ان يجمع به الکلم و يلم به الشعث و يملا به الارض عدلا و قسطا و ينجز به وعد المومنين (از کتاب منتهي الامال محدث قمي).

سلام بر حضرت مهدي موعود سلام بر آن مولائي که وعده داد خدا به او جميع امم عالم را که جمع کند به او کلمه ها را و روح اتحاد و وحدت در تمام امم و ملل جهان ايجاد و با رفع پريشاني همه را به او جمع و به سبب ظهور او زمين را پر از عدل و داد نمايد و انفاد فرمايد وعده ي فرجي که به اهل ايمان داده است.

اميد است هر چه زودتر وعده ي الهي نسبت به ظهور آن مظهر قائم بالقسط تحقق پذيرد و بايست اجابت اين دعا از لسان خود حضرت بقيه الله ولي عصر از صقع احديت مسئلت نمائيم زيرا او عبد مقرب و فاني في الله است و لسا ناو لسان الله است و چنين دعائي رد نخواهد شد ملاي رومي خوب گفته است:



[ صفحه 581]





(آن دعا حق مي کند چون او فناست

آن دعا و آن اجابت از خداست)



اي شاهد حسن غيب يزداني

اي مظهر اقتدار سبحاني



اي مصلح عالم اي جهان آرا

اي پرتو آفتاب رباني



اي آيت غيب ذات ناپيدا

پيدا به تجليات رحماني



باز آي و جهان به عدل و داد آراي

تا چند درون پرده پنهاني



باز آي و جهان چو تار گيسويت

مپسند به ظلمت و پريشاني



باز آي و دل جهانيان مگداز

زين بيش در انتظار و حيراني



باز آي و دو چشم انتظار ما

از طلعت خودنماي نوراني



اي ياور و يارت ايزد يکتا

لطف ازلت کند نگهباني



ملک و ملکوت را توئي رهبر

بر غيب و شهود هم تو سلطاني



بر کشور شرع مصطفي بنگر

اي خسرو تاجدار ايماني





[ صفحه 582]





اين خانه ي شرع را عمارت کن

از لطف که مي کشد به ويراني



اي روي تو شمع محفل عالم

در شام جهان تو ماه تاباني



اي مظهر سر آدم و عالم

اي با تو عصاي پور عمراني



برتر ز فصاحت از مسيحائي

و ز حسن فزون ز ماه کنعاني



باز آي و بگير کشور دين را

زين گم شدگان تيه ناداني



بازآ که جهان رهاني از ظلمت

از شعشعه ي رخت به آساني



اي مهر سپهر علم و دين باز آي

عالم شده شام تار ظلماني



ما را سر خوان جود و احسانت

بپذير تو از کرم به مهماني



اي رهبر عالم اي که صد خضر است

از شوق لقاي تو بياباني



ما تشنه جرعه ي وصال تو

تو چشمه کوثري و رضواني



خلقي همه تشنگان ديدارت

اي آب حيات و خضر روحاني



تو ظل خداي فرد يکتائي

تو منبع لطف و جود و احساني





[ صفحه 583]





لطفي کن و خلق راز غم برهان

بنماي رخ اي جمال سبحاني



بر طره شنه الهيا دل بند

بگسل ز تعلقات جسماني



گر غرق گناهي اي (الهي) باز

نوميد مشو ز لطف رحماني



بر حجت غيب حق توسل جو

هر جا که بکار خويش درماني



اشعار درر بار از استاد ما عارف حکيم الهي قمشه اي است که الحق عالي است.