اثبات خاتميت حضرت ختمي مرتبت محمد و حقانيت فرقه شيعه اماميه


استفاده دو نکته مهم از آيات اول سوره بقره که نکته ي اول مربوطه به اثبات خاتميت نبي اکرم حضرت محمد (ص) است و نکته ي دوم اثبات حقانيت فرقه شيعه ي اماميه است.

اما بيان نکته اول آنکه دائره نبوت در حضرت محمد بن عبدالله صلي الله عليه و آله ختم شده است و آيه مبارکه دلالت بر اين واقعيت دارد زيرا ملاک هدايت و فوز و فلاح منحصرا ايمان به مندرجات در اول آيات مبارکات سوره ي بقره که (اولئک علي هدي من ربهم و اولئک هم المفلحون)، برهان حصر آن است به قاعده ي ادبي، و چون جمله (والذين يومنون بما انزل اليک و ما انزل من قبلک) يکي از مندرجات در آيات مذکوره است ايمان به انبياء سلف و نبي اکرم ما مي باشد و عبارت (من قبلک) در آيه ي شريفه دليل واضح و برهان لائح بر آن است که بعد از پيغمبر اکرم ما که خاتم انبياء است ديگر پيغمبري نيست چه از انبياء سلف همه عهد و ميثاق و ايمان به پيغمبر خاتم گرفته شده اهست به مقتضاي (آيه 81 سوره ي آل عمران) و نيز همه پيامبران پيشين بشارت دهنده به



[ صفحه 584]



بعثت حضرت خاتم النبين الذي سمي في السماء به احمد و في الارض بمحمد (ص) بوده اند و در کتب سماويه و صحف الهيه تصريح به آن شده است و جمله و مبشرا برسول ياتي من بعدي اسمه احمد (از آيه 6 سوره ي صف) از جمله آن بشارتها است.

بنابراين وجود انبياء سلف مقدمه اعدادي براي وجود خاتم و بشارت به ظهور آن وجود مقدس مي باشد و اگر حضرت محمد بن عبدالله پيغمبر ما خاتم انبياء نبود بلکه او هم مثل سايرين مقدمه ي اعدادي براي وجود خاتم مي بود بايستي ملاک فلاح و هدايت ايمان به وجود پيغمبري بعدي هم باشد و گفته شود (و ما ينزل من بعدک) و حال آنکه آيه چنين چيزي ندارد بلکه منحصرا ايمان به وجود آن حضرت که خاتم است و آنچه بر او نازل شده که قرآن است و خاتم کتب آسماني است و ايمان به انبياء سلف و آنچه بر آنان نازل گرديده است ملاک فلاح و رستگاري و سعادت سرمدي قرار داده شده است و اين خود برهان محکم و دليل متقن است که نبوت به آن حضرت ختم گرديده چنانچه روايت معتبر نبوي مورد اتفاق عامه و خاصه به اينکه پيغمبر خاتم فرموده است (لانبي بعدي) نيز سند خاتميت آن حضرت است و ما در کتاب جلوه رباني، علاوه بر استدلال از آيات قرآنيه ده برهان عقلي بر اثبات خاتميت آن حضرت اقامه نموده ايم و کتاب مزبور که به خط مولف است عينا عکس برداري و منتشر شده است و حتي از جانب مراجع تقليد به عنوان صدور اسلام به کشورهاي خارجي فرستاده شده است.

نکته دوم که مورد استفاده ي ما از آيات مبارکات اول سوره ي بقره واقع گرديده است همانا حقانيت فرقه ي شيعه ي اماميه اثني عشريه است و آن جمله (الذين بالغيب) است و چنانچه اشاره شد مراد از غيب در آيه ي مبارکه وجود ولي عصر امام غائب حضرت بقيه الله مهدي (عج) دوازدهمين نير برج امامت و اختر فروزان آسمان ولايت است. حال بيان استدلال بر مورد استفاده ي ما که حقانيت شيعه



[ صفحه 585]



اماميه است اجمالا اين است، نظر به اينکه در حديث نبوي که صحت آن مسلم بين فريقين (شيعه و سني) مي باشد به اينکه حضرت رسول خاتم صلي الله عليه و آله و سلم فرموده است:

(ستفترق امتي علي ثلاث و سبعين فرقه واحده منها ناجيه و الباقون في النار) با اينکه اگر مراد به غيب در آيه شريفه مذکوره ذات مقدس حق تعالي باشد بايد تمام فرق اسلام همه ناجي و رستگار باشند چه جمله ي (اولئک علي هدي من ربهم و اولئک هم المفلحون) در ذيل آيات مبارکات مفيد حصر است به اتفاق علماي ادب و صدر ايه شريفه (الذين يومنون بالغيب) بنابر آنکه مراد به غيب حق تعالي باشد دلالت مي نمايد بر آنکه تمام فرق اسلامي ناجي باشند زيرا ملاک هدايت و فلاح و رستگاري را در آيات شريفه پنج چيز قرار داده است.

1- ايمان به خدا 2- اقامه صلوه 3- انفاق مما رزقنا 4- ايمان به آنچه به پيغمبر اکرم و انبياء سلف نازل شده 5- يقين به آخرت. که اين پنج چيز مشترک بين تمام فرق اسلام مي باشد پس بايد همه ي آنها ناجي باشند با اينکه به حکم حديث شريف سابق الذکر يک فرقه را ناجي معرفي و باقي فرق غير ناجي هستند مويد. اين نکته و مثبت اين معني که فقط فرقه ناجيه شيعه اماميه مي باشند حديث شريف نبوي است که فرموده (مثل اهل بيتي کمثل سفينه نوح من تمسک بها نجي و من تخلف عنها غرق) و نيز تصريح حضرت امام حسن عسکري عليه الصلوه و السلام که در دستخط مبارک فرموده است: و شيعتنا الفئه الناجيه.

حال اگر کسي اشکال کند که آيه در اين صورت و با اين توجيه فاقد ايمان به مبدا و حق تعالي است جوابا گفته مي شود يکي از چيزهايي که بر پيغمبر نازل شده سوره توحيد است و در آن سوره ي مبارکه تصريح به مبدا شده است. پس توحيد و خداشناسي در ما انزل اليک، منطوي و مندرج است و ديگر آنکه اعتراف به وجود رسول بدون اعتراف بوجود مرسل معقول نيست و نيز صدر آيه که



[ صفحه 586]



(لاريب فيه) باشد، دليل بر آن است که ايمان به خدا در آن منظور شده است زيرا معني لاريب فيه، يعني لاريب و لا شک بان هذا الکتاب التدويني القرآني منزل من الله و من جانب الله، پس اعتراف به خدا در اين آيه نيز مذکور است بنابراين ايمان به غيب که مراد امام غائب است ما به الامتياز فرقه ناجيه ي اثني عشريه، از ساير فرق اسلام است و فرقه ناجيه منحصرا فرقه ي اماميه است که مومن به ولي عصر امام غائب مي باشد و هفتاد و دو فرقه ديگر اگر اشتراک با فرقه اماميه در ايمان به امام غائب نداشته باشند مشمول غير ناجي بوده و رستگار نخواهند بود و ناظر است به تحقيق فوق الذکر گفته بلبل بوستان توحيد و ولايت لسان الغيب حافظ قرآن



جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه

چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند





[ صفحه 587]