خروج و مدت امامت حضرت مهدي


(کشف النعمة ج 3 ص 314، يوم الخلاص ص 80):

قال الصادق (ع): ان القائم اذا خرج کان في سن الشيوخ و منظر الشباب، قويا في بدنه لو مده يده الي اعظم شجرة علي وجه الارض لقلعها، و لو صاح بالجبال تدکدکت صخورها لا يضع يد علي عبد الا صار قلبه کزبر الحديد.

حضرت امام صادق (ع) فرمود: همانا حضرت قائم (ع) چون خروج کند در سن سالخوردگان و قيافه جوانان باشد در بدن نيرومند است که اگر دست به درخت بزرگي زند آنرا از ريشه برکنند و اگر فرياد برآورد سنگهاي کوه ها در هم رود و فرو ريزد دست مبارک بر هيچ بنده اي نگذارد جز آنکه دلش را مانند پاره ي آن استوار سازد.

(کشف النعمة ج 2 ص 459، عقدالدرر ص 18):

عن عبدالله ابن عمر قال: قال رسول الله (ص): لا تقوم الساعة حتي يخرج المهدي (ع) من ولدي و لا يخرج المهدي (ع) حتي يخرج ستون کذابا کلهم يقول: انا نبي.

عبدالله ابن عمر گويد: حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: قيامت برپاي نشود تا حضرت مهدي (ع) که از فرزندان من است خروج کند و مهدي (ع) خروج نمي کند تا شصت تن دروغگو به ادعاي پيغمبري خارج شوند.



[ صفحه 393]



(عقدالدرر ص 19):

قال رسول الله (ص): سيکون بعدي خلفاء و من بعد الخلفاء امراء، و من بعد الامراء ملوک جبابرة ثم يخرج المهدي من اهل بيتي يملأ الارض عدلا کما ملئت جورا ثم يؤمر القحطاني فو الذي بعثني بالحق ما هو دونه.

رسول خدا (ص) فرمود: پس از من خلفاء و پس از خلفاء اميران وبعد از اميران پادشاهان ستمگر پديد آيند سپس مهدي (ع) از اهل بيت (ع) من خروج مي کند زمين را سرشار از عدل و داد کند همچنانکه پر از ظلم وستم شده باشد پس از آن قحطاني فرمانگذاري کند قسم به آن کس که مرا به حق مبعوث فرمود: او نزدش نيست.

(عقدالدرر ص 32):

عن عبدالله ابن عمر. قال: قال رسول الله (ص): يخرج في آخرالزمان رجل من ولدي اسمه کاسمي، و کنيته ککنيتي، يملأ الارض عدلا کما ملئت جورا.

عبدالله ابن عمر گويد: رسول الله (ص) فرمود: در آخرالزمان مردي از فرزندانم که اسم او مانند اسم من و کنيه اش مثل کنيه من است خروج مي کند و زمين را پر از عدل و داد نمايد همچنانکه پر از ستم شده باشد.

(اخرجه الحاکم في مستدرکه، عقدالدرر ص 70):

عن ام سلمه قالت: قال رسول الله (ص): يبايع لرجل من امتي، بين الرکن و المقام کعدة اهل بدر، فتأتيه عصب العراق و ابدال الشام، فيأتيهم جيش من الشام حتي اذا کانو بالبيداء خسف بهم ثم يسير اليه رجل من قريش اخواله کلب، فيهزمهم الله تعالي.

بنقل از ام سلمة گفت: حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: با مردي از امت من در ميان رکن ومقام افرادي به شماره ي مسلمانان غزوه بدر بيعت مي کنند مرداني از عراق و ابدال شام به نزدش مي روند. سپاهي از شام بجنگ آنان مي شتابند و چون به بيابان مي رسند زمين آنها را فرو مي برد سپس مردي از قريش که دائي هاي وي از بني کلب باشند بجنگ او مي روند و خداي تعالي آنها را درهم مي شکند.

(اخرجه ابونعيم بن حماد في الفتن، عقدالدرر ص 127):

عن ابي رومان، عن علي (ع) قال: يلتقي السفياني ذا الرايات السود فيهم شاب



[ صفحه 394]



من بني هاشم في کفه اليسري خال، و علي مقدمته رجل من بني تميم يقال له شعيب بن صالح بباب اصطخر فتکون بينهم ملحمة عظيمة و تظهر الرايات السود و تهرب خيل السفياني فعند ذلک يتمني الناس المهدي و يطلبونه.

بنقل از ابي رومان از حضرت اميرالمؤمنين (ع) فرمود: برخورد مي کند با صاحبان پرچمهاي سياه که در ميان ايشان جواني از بني هاشم باشد که در کف چپش خالي وجود دارد و در مقدمه ي آنان از مردي از بني تميم است بنام شعيب بن صالح و در دروازه اصطخر جنگي بزرگ واقع مي گردد و پرچمهاي سياه پيروز مي شوند وسپاه سفياني فرار مي کنند در اين هنگام است که مردم آرزوي مهدي (ع) کنند و در طلبش باشند.

(اخرجه الحاکم في مستدرکه، عقدالدرر ص 144):

عن ابي سعيد الخدري، ان رسول الله (ص) قال: يخرج في آخر امتي المهدي يسقيه الله الغيث وتخرج الارض نباتها ويعطي المال صحاحا و تکثر الماشية و تعظم الامة يعيش سبعا او ثمانيا يعني حججا.

بنقل از ابي سعيد خدري ره است که گفت: رسول خدا (ص) فرمود: در آخر امتم مهدي (ع) خروج مي کند که خداي تعالي باران را وسيله سيرابي قرار مي دهد و زمين روئيدنيهاي خود را بيرون مي دهد ومهدي (ع) مال را به درستي مي بخشد و چارپايان بسيار مي شوند و امت عظمت مي يابد و او هفت يا هشت سال زندگي مي نمايد.

(يوم الخلاص ص 279، بحار ج 52 ص 291):

قال رسول الله (ص): لا يخرج القائم الا في وتر من السنين: سنة احدي او ثلاث او خمس او سبع او تسع.

حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: حضرت قائم (ع) خروج نمي کند مگر در سال فرد: سال يک يا سه يا پنج يا هفت يا نه.

(اخرجه القمر في سننة، عقدالدرر ص 149):

عن حذيفة عن النبي (ص) في قصة المهدي (ع) و ظهور امره قال: فتخرج الابدال من الشام و اشباههم و يخرج اليه، النجباء من مصر و عصائب اهل الشرق و اشباههم حتي يأتوا مکة فيبايع له بين زمزم و المقام، ثم يخرج متوجها الي الشام



[ صفحه 395]



وجبريل علي مقدمته و ميکائيل علي ساقته يفرح به اهل السماء و اهل الارض و الطير و الوحوش و الحيتان في البحر و تزيد المياه في دولته و تمد الانهار و تضعف الارض اکلها و تستخرج الکنوز.

بنقل از حذيفه رضي الله عنه از حضرت رسول اکرم (ص) در داستان حضرت مهدي (ع) و ظهور امرش فرمود: پس ابدال و همانندان ايشان از شام بيرون مي آيند و نجيبان و نخبگان از مصر و گزيدگان مشرق و امثالشان بسوي او حرکت مي کنند تا به مکه معظمة مي رسند و با حضرت در بين زمزم و مقام بيعت مي نمايند سپس خارج مي شود و به سوي شام مي رود و جبرئيل (ع) در مقدمه سپاه او و ميکائيل (ع) در دنباله ي لشکرش باشند ساکنان آسمان و زمين و پرندگان و وحشيان و ماهيان دريا خوشحال شوند و در دولت او آبها فزوني گيرد و رودها پر آب گردد و زمين حاصل فراوان دهد و گنجها بيرون کشيده شود.

(بحار ج 52 ص 325 يوم الخلاص ص 296):

قال اميرالمؤمنين (ع): کأني انظر القائم (ع) علي ظهر النجف، لبس درع رسول الله (ص) تتقلص عليه ثم ينتفض بها فتسدير عليه ثم يغشي بثوب استبرق ثم يرکب فرسا ادهم ابلق بين عينيه شمراخ، فينقفض به انتفاضة حتي لا يبقي اهل بلد الا اتاهم نور ذلک الشمراخ فيظنون انه معهم في بلادهم حتي تکون آية.

حضرت اميرالمؤمنين (ع) فرمود: گوئي حضرت قائم (ع) را در پشت نجف مي بينم که زره حضرت رسول اکرم (ص) را در تن کرده و چين خوردگي پيدا مي کند سپس آنرا حرکت مي دهد و چين خوردگي از ميان مي رود آنگاه جامه اي از استبرق بر روي آن مي افکند و بر اسب ادهم ابلق سوار مي شود که ميان دو چشم اسب خوشه اي آويزان است و آنرا به جنبش درمي آورد و باقي نمي مانند هيچ ساکن شهري جز آنکه نور آن خوشه به ايشان مي رسد تا آنجا که گمان مي برند آن خوشه «يا امام (ع)» با آنان در بلادشان مي باشد تا اينکه اين عمل علامت باشد.

(يوم الخلاص ص 298، بحار ج 52 ص 326):

قال زين العابدين (ع): کاني بقائم (ع) اهل بيتي قد اشرف علي نجفکم هذا و او مأ بيده الي ناحية الکوفة فاذا هو اشرف نشر راية رسول الله (ص)، فاذا هو نشرها



[ صفحه 396]



انحطت عليه ملائکة بدر عودها من عمد عرش الله و رحمته و سائرها من نصرالله لا يهوي بها الي شيي ء الا اهلکه الله يأتيه بها جبرائيل (ع).

حضرت امام زين العابدين (ع) فرمود: گوئي حضرت قائم (ع) اهل بيتم (ع) را مي بينم که بر اين نجف شما ايستاده و توجه دارد. امام (ع) با دست مبارک خود اشاره کرد و فرمود: و چون بايستد پرچم حضرت رسول اکرم (ص) را مي گشايد و سپس از گشودن فرشتگان بدر چوب آن پرچم که از ستونهاي عرش و رحمت خدا است مي آورند و با آن چوبها به هيچکس حمله ننمايد مگر اينکه کشته شود.

(يوم الخلاص ص 302):

قال الباقر (ع): اذا ظهر قائمنا اهل البيت، قال للناس، ففررت منکم لما خفتکم فوهب لي ربي حکما و جعلني من المرسلين» «الشعراء آيه 21 ««لا مرسلا برسالة جديدة بل لأحياء الدين و نشر لواء العدل و احقاق الحق و ابطال الباطل»: خفتکم علي نفسي، و جئتکم کما اذن لي ربي و اصلح امري.

حضرت امام باقر (ع) فرمود: موقعي که قائم (ع) ما اهل بيت (ع) ظاهر شود به مردم فرمايند: «من از شما هنگامي که ترسيدم فرار کردم پس پروردگارم به من حکم بخشيد و مرا از رسولان قرار داد» مقصود اين است که قائم (ع) رسالت تازه اي مي آورد بلکه براي زنده کردن دين و گشودن پرچم عدل و احقاق حق و باطل ساختن باطل مأمور گردد» يعني بر جانم از شما ترسيدم و چون پروردگارم اذنم داد و کارم را به اصلاح رسانيد به نزد شما آمدم.

(المحجة البيضاء ج 4 ص 342، بحار ج 52 ص 192، يوم الخلاص ص 304):

قال الباقر (ع): اول ما ينطق به هذه الولاية: «بقيت الله خير لکم ان کنتم مؤمنين» ثم يقول: انا بقية الله و حجة و خليفة عليکم، فلا يسلم عليه مسلم الا قال: السلام عليک يا بقية الله في ارضه فاذا اجتمع عليه العقد و هو عشرة الاف رجل لم يبق في الارض معبود دون الله عزوجل من صنم او وثن او غيره الا وقعت فيه نار فاحرقته.

امام باقر (ع) فرمود: نخستين سخني که قائم (ع) گويد اين آيه شريفه است: «بقية الله براي شما بهتر است اگر شما مؤمن باشيد» سپس فرمايند: من بقية الله و حجت و



[ صفحه 397]



خليفه خدا بر شمايم. پس هر کس به حضرت سلام کند گويد: سلام بر تو اي بقية الله در زمين و چون سپاهش که ده هزار مرد باشند جمع آيند در زمين هيچ معبود باطلي که غير خداي عزوجل است از قبيل انواع بتهاي سنگي و چوبي و انساني و غير آن باقي نماند جز آنکه همه را آتش زند و بسوزاند.

(يوم الخلاص ص 316، بحار ج 52 ص 315):

قال الصادق (ع): اذا تمني احدکم القائم فليتمنه في عافية فان الله بعث محمدا (ص) رحمة و يبعث القائم (ع) نقمة.

حضرت امام صادق (ع) فرمود: هنگامي که کسي از شما آرزوي ظهور حضرت مهدي (ع) کند بايد آرزوي ظهور عافيت آميز حضرت کند زيرا خداي تعالي محمد (ص) را به رحمت مبعوث فرمود قائم را براي انتقام مبعوث فرمايند.

(معاني الاخبار ص 366، بحار ج 51 ص 45، يوم الخلاص ص 317):

قال الباقر (ع) في تأويل قوله تعالي: «و ذکرهم بايام الله «ابراهيم آيه 5»: يوم القائم (ع)، و يوم الموت و يوم القيامة.

حضرت امام باقر (ع) در تأويل آيه کريمه: «ايام خدا را يادآوري ايشان کن» فرمود: ايام خدا: روز قيام قائم (ع) و روز مرگ و روز قيامت است.

(يوم الخلاص ص 318):

قال الصادق (ع) في قوله تعالي: «الحمدالله الذي صدقنا وعده، و اورثنا الارض نتبوأ من الجنة غرفا فنعم اجر العالمين» «الزمر آيه 74» ثم يقف بين الرکن و المقام فيصرخ قائلا: يا معاشر نقبائي، واهل خاصتي ومن ذخر الله لنصرتي قبل ظهوري علي وجه الارض ائتوني طائعين. فترد الصيحة عليهم و هم في محاريبهم وعلي فرشهم في شرق الارض و غربها، فيسمعونه في صيحة واحدة في اذن کل رجل فيجيئون نحوها، ولا يمضي الا کلمحة بصر حتي يکونوا کلهم بين يديه و يکون هذا قبيل طلوع الشمس. الحديث.

امام صادق (ع) در تفسير آيه شريفه: «ستايش خداي را که وعده اش به ما راست بود و ما را وارث زمين قرار داد جاي در غرفه هاي بهشت گيريم و خوب پاداشي به حاملان داد» فرمود: سپس «قائم (ع)» بين رکن و مقام ايستد و فرياد کشد و گويد: اي گروه



[ صفحه 398]



نقيبان من و اي صاحبان و ويژگان من و اي کساني که خداي تعالي پيش از ظهور من شما را در روي زمين ذخيره براي نصرت و ياري من قرار داد با ميل و رغبت بسوي من آئيد آن فرياد به همه رسد در حالي که مردم در جايگاه ها و فرش و بسترهاي خود در مشرق و مغرب زمين جاي دارند آن فرياد را در يک لحظه گوش همه شنود و بسوي آن فرياد روند و به اندازه يک پلک چشم روي هم نهادن نگذرد که همگان در خدمتش حاضر شوند و اين اندکي پيش از طلوع آفتاب باشد. الحديث.

(يوم الخلاص ص 333):

قال الکاظم (ع): يفرح بخروجه المؤمنون و اهل السماوات و لا يبقي کافر و لا مشرک الا کره.

حضرت امام کاظم (ع) فرمود: به سبب خروج حضرت قائم (ع) همه ي مؤمنان و ساکنان آسمانها خشنود شوند و هيچ کافر و مشرکي باقي نماند جز آنکه خروجش را نپسندد.

(يوم الخلاص ص 333):

قال الصادق (ع): المهدي اذا خرج، يفرح به جميع المسلمين خاصتهم و عامتهم. يفرح به اهل السماء و اهل الارض و الطير في الهواء و الحيتان في البحر.

حضرت امام صادق (ع) فرمود: حضرت مهدي (ع) چون خروج فرمايد خاص و عام مومنين و ساکنان آسمان و زمين و پرندگان در هوا و ماهيان در دريا مسرور و شاد شوند.

(بحار ج 51 ص 156، يوم الخلاص ص 334):

قال الرضا (ع): ان الله تبارک و تعالي ليصلح امره في ليلة واحدة، کما اصلح امر کليمه موسي (ع) اذ ذهب ليقتبس لاهله نارا فرجع و هو رسول، نبي.

حضرت امام رضا (ع) فرمود: همانا خداي تبارک و تعالي کار او را «مهدي (ع) را» در يک شب اصلاح کند همچنانکه کار کليم خود موسي (ع) را به هنگامي که رفت و پرتوي از آتش براي گرم شدن کسانش بياورد برگشت در حالي رسول (ص) و پيغمبر بود.

(منتخب الاثر ص 149، يوم الخلاص ص 334):

قال الرضا (ع) هو صاحب الغيبة، فاذا خرج اشرقت الارض بنوربها مثله کمثل



[ صفحه 399]



الساعة لا تأتيکم الا بغتة.

امام رضا (ع) فرمود: «مهدي (ع)» صاحب غيبت است و چون خروج کند زمين به نور پروردگار روشن شود مثل او همانند وقوع قيامت است که ناگهان مردم متوجه مي شوند.

(منتخب الاثر ص 285):

عن الحسن بن علي (ع) قال: لو قام المهدي (ع) لأنکره الناس لانه يرجع اليهم شابا و هم يحسبونه شيخا کبيرا.

حضرت امام حسن بن علي مجتبي (ع) فرمود: هنگامي که مهدي (ع) قيام کند مردم انکارش کنند زيرا او به نزد مردم برمي گردد در حالي که جوان باشد و مردم او را پير سالخورده مپندارند.

(منتخب الاثر ص 290):

عن ابيعبدالله (ع) (في حديث) قال: القائم لم يظهر ابدا حتي يخرج ودايع الله عزوجل فاذا خرجت ظهر علي من ظهر من اعداء الله عزوجل فقتلهم.

امام صادق (ع) در ضمن حديثي فرمود: قائم (ع) هرگز ظاهر نمي شود تا وديعه هاي خداي عزوجل بيرون آيند و چون بيرون آيند هر يک از دشمنان خدا ظاهر گردد قائم (ع) او را بقتل رساند.

(کشف النعمة ج 2 ص 463):

عن ابي جعفر (ع) قال: کأني بالقائم (ع) علي نجف الکوفة، وقد سار اليها من مکة في خمسة الاف من الملائکة، جبرئيل عن يمينه و ميکائيل (ع) عن شماله و المؤمنون بين يديه و هو يفرق الجنود في البلاد.

حضرت امام باقر (ع) فرمود: گوئي حضرت قائم (ع) را در نجف کوفه مي بينم که از مکة مکرمة به همراه پنج هزار ملائکه به آنجا آمده جبرئيل (ع) در طرف راست و ميکائيل (ع) در جانب چپش و مؤمنين در پيش رويش باشند و حضرت سپاهيان خود را به اطراف بلاد پراکنده مي سازد.

(کشف النعمة ج 2 ص 471):

قال رسول الله (ص): يخرج المهدي (ع) و علي رأسه ملک ينادي هذا المهدي (ع)



[ صفحه 400]



فاتبعوه.

رسول خدا (ص) فرمود: مهدي (ع) خروج مي کند در حالي که فرشته اي بر سرش فرياد مي کشد اين مهدي (ع) است از او متابعت کنيد.

(عقدالدرر ص 125، کشف النعمة ج 2 ص 477):

قال رسول الله (ص): يخرج ناس من المشرق فيوطون للمهدي (ع) يعني سلطانه.

رسول خدا (ص) فرمود: گروهي از مردم از مشرق خروج مي کنند موجبات حکومت مهدي (ع) را فراهم مي نمايند.

(يوم الخلاص ص 438):

قال الصادق (ع): يخرج حين تغير البلاد، وضعف العباد، و حين اليأس من الفرج.

حضرت امام صادق (ع) فرمود: مهدي (ع) خروج مي کند به هنگامي که شهرها دگرگون و بندگان ناتوان و مأيوس و نوميد از فرج و گشايش باشند.

(عقدالدرر ص 241):

عن دينار بن دينار، قال: بقاء المهدي (ع) اربعون سنة.

بنقل از دينار بن دينار گفت: مهدي (ع) چهل سال باقي مي ماند.

(عقدالدرر ص 180):

قال کعب الاخبار: يخرج المهدي (ع) الي بلاد الروم و جيشه مائة الف، فيدعو ملک الروم الي الايمان فيأبي، فيقتتلان شهرين، فينصر الله تعالي المهدي (ع) و يقتل من اصحابه خلقا کثيرا، و ينهزم، و يدخل الي القسطنطينيه فينزل المهدي (ع) علي بابها و لها يؤمئذ سبعة اسوار، فيکبر المهدي (ع) سبع تکبيرات فيخر کل سور منها، فعند ذلک يأخذها المهدي (ع) و يقتل من الروم خلقا کثيرا و يسلم علي يديه خلق کثير.

کعب الاحبار گويد: مهدي (ع) خروج مي کند و بسوي بلاد روم رود و سپاهيانش صد هزار نفر باشد پادشاه روم را به ايمان دعوت کند واو امتناع ورزد دو ماه با يکديگر کارزار کنند خداي تعالي مهدي (ع) را ياري دهد و از ياران روم بسياري را مي کشد و او منهزم شود و داخل قسطنطنيه گردد «و مهدي (ع)» به دروازه قسطنطنيه نزول کند و آن شهر هفت ديوار دارد مهدي (ع) تکبير گويد: هفت بار هر هفت ديوار فرو ريزد در



[ صفحه 401]



اين هنگام قسطنطنيه را مهدي (ع) فتح کند و خلق بسياري از روم بکشد و مردم بسياري تسليم او شوند.

(عقدالدرر ص 200):

عن اميرالمؤمنين (ع) في قصة المهدي (ع) قال: و يتوجه الي الافاق فلا تبقي مدينة وطئها ذوالقرنين الا دخلها و اصلحها و لا يبقي جبار الا هلک علي يديه، و يشف الله عزوجل قلوب اهل الاسلام و يحمل حلي بيت المقدس في مائة مرکب تحط علي عزة و عکا و يحمل الي بيت المقدس و يأتي مدينة فيها الف سوق. الحديث.

اميرالمؤمنين (ع) در داستان مهدي (ع) فرمود: حضرت متوجه آفاق دنيا گردد و هر شهري که ذوالقرنين آنرا طي کرده باشد باقي نماند جز آنکه مهدي (ع) وارد آن شود و آنرا اصلاح فرمايد و هيچ ستمگري باقي نماند جز آنکه به دست او هلاک گردد و خداي عزوجل دلهاي اهل اسلام را شفاء بخشد و زيورهاي بيت المقدس را به صد مرکوب حمل کند بر شهر غزه و عکا ورود کند و به سوي بيت المقدس رود و وارد شهري شود که هزار بازار دارد الحديث.

(عقدالدرر ص 202):

قال حذيفة: سمعت رسول الله (ص) يقول: ليستخرجن المهدي (ع) ذلک حتي يرده الي بيت المقدس ثم يسير و من معه حتي يأتوا خلف رومية مدينة فيها مأئة سوق في کل سوق مائة الف سوقي فيفتحونها ثم يسيرون و حتي يأتوا مدينة يقال لها القاطع علي البحر الأخضر المحدق بالدنيا ليس خلفه الا امر الله تعالي.

بنقل از حذيفه رضي الله عنه گفت: از حضرت رسول اکرم (ص) شنيدم مي فرمود: البته مهدي (ع) آنرا استخراج مي کند تا آنرا به بيت المقدس برگرداند سپس حرکت مي کند با کساني که همراه دارد تا به پشت رومية رسد و آن شهري است که صد بازار دارد و در هر بازاري صد هزار بازاري باشد آنرا مي گشايد سپس روانه شوند بار شهري بنام قاطع رشد که در کنار بحر اخضر قرار دارد که محيط بر دنيا است و پشت سر آن چيزي جز امر خداي تعالي نيست.



[ صفحه 402]



(عقدالدرر ص 237):

عن ابي سعيد الخدري قال: خشينا ان يکون بعد نبينا حدث فسألنا نبي الله (ص) فقال: ان في امتي المهدي (ع) يخرج يعيش خمسا او سبعا او تسعا قلنا: و ما ذاک؟ قال سنين.

بنقل از ابي سعيد خدري گفت: ترسيديم که پس از پيغمر ما (ص) حادثه اي رخ دهد از حضرت پرسيديم. فرمود: در امت من مهدي (ع) است خروج مي کند پنج يا هفت يا نه زندگي مي نمايد عرض کرديم. پنج يا هفت يا نه يعني چه؟ فرمود: پنج يا هفت يا نه سال.

(عقدالدرر ص 237):

عن ابي سعيد الخدري قال: قال رسول الله (ص): ابشرکم بالمهدي (ع) فذکر الحديث و في آخره فيمکث سبع سنين او ثمان سنين او تسع سنين ثم قال: لا خير في العيش بعده او قال: لا خير في الحياة بعده.

بنقل از ابي سعيد خدري گفت: حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: شما را بشارت به مهدي (ع) بدهم حديث را ذکر فرمود و در آخر فرمود: هفت يا هشت يا نه سال زندگي مي کند سپس فرمود: هيچ چيزي در زندگي پس از او نيست يا فرمود: هيچ خيري در حيات پس از او مي باشد.

(عقدالدرر ص 238):

عن ابي سعيد الخدري. ان رسول الله (ص) قال: يکون في امتي المهدي (ع) ان قصر عمره فسبع سنين و الا فثمان و الا فتسع.

بنقل از ابي سعيد خدري: حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: در امت من مهدي (ع) مي باشد اگر عمرش کوتاه باشد اگر هفت سال و گرنه هشت يا نه سال خواهد بود.

(عقدالدرر ص 238):

بنقل از ابي سعيد خدري از رسول خدا (ص) فرمود: مهدي (ع) پس از اينکه به قدرت و حکومت رسيد هفت سال يا هشت سال و يا نه سال زندگي مي کند.



[ صفحه 403]



(عقدالدرر ص 240):

عن ضمرة بن جيب قال: حياة المهدي (ع) ثلاثون سنة.

بنقل از ضمرة بن حبيب گفت: زندگاني مهدي (ع) سي سال باشد.

(نورالثقلين ج 4 ص 97):

شيخ الطائفة باسناده الي علي بن مهزيار حديث طول يذکر فيه دخوله علي صاحب الأمر (ع) و سؤاله اياه، و فيه فقلت: يا سيدي متي يکون هذا الامر؟ فقال: اذا حيل بينکم و بين سبيل الکعبة و اجتمع الشمس و القمر و استدان بهما الکواکب و النجوم فقلت: متي يا بن رسول الله (ص)؟ فقال لي:في سنة کذا و کذا تخرج دابة الارض من بين الصفا و المروة و معه عصا موسي (ع) و خاتم سليمان يسوق الناس الي المحشر.

شيخ الطائفه به سند خود از علي بن مهزيار در ضمن حديثي طولاني که در آن شرفيابي وي را به محضر حضرت صاحب الامر ارواحنا فداه و پرسش از امام (ع) را ياد کرده گويد: عرض کردم: اي سيد و مولاي من خروج شما چه وقت خواهد بود؟ فرمود: هنگامي که ميان شما و ميان مکه مکرمه فاضله و جدائي افتد و آفتاب و ماه جمع گردد و ستارگان به آفتاب و ماه نزديک شوند عرض کردم: يابن رسول الله (ص) اين در چه وقتي خواهد بود؟ فرمود: در فلان سال دابة الارض از ميان صفا و مروة بيرون مي آيد در حالي که عصاي موسي (ع) و انگشتري سليمان (ع) با او باشد و مردم را بسوي محشر مي راند.

(عقدالدرر ص 240):

عن حذيفة بن اليمان قال: قال رسول الله (ص): يلتفت المهدي و قد نزل عيسي بن مريم فذکر الحديث و في آخره: فيمکث اربعين سنة يعني المهدي (ع).

بنقل از حذيفة بن اليمان رضي الله عنه گفت: رسول الله (ص) فرمود: مهدي (ع) التفات مي کند و عيسي بن مريم (ع) فرود مي آيد و حديث را ذکر کرد و در آخر فرمود: مهدي (ع) چهل سال زندگي مي کند.

(کشف النعمة ج 2 ص 459):

عن ابي حمزة قال: قلت لابي جعفر (ع): خروج السفياني من المحتوم؟ قال: نعم



[ صفحه 404]



و النداء من المحتوم و طلوع الشمس من مغربها محتوم و اختلاف بني العباس في الدولة محتوم و قتل النفس الزکية محتوم و خروج القائم من آل محمد (ع) قلت: و کيف يکون النداء؟ قال: ينادي مناد من السماء في اول النهار: الا ان الحق مع علي و شيعته ثم ينادي ابليس في آخر النهار من الارض: الا ان الحق مع عثمان و شيعته، فعند ذلک يرتاب المبطلون قلت: لا يرتاب الا جاهل لأن منادي السماء اولي ان يقبل من منادي الارض.

بنقل از ابي حمزة گفت: به حضرت امام باقر (ع) عرض کردم: خروج سفياني امر حتمي است؟ فرمود: آري و نداي آسماني و برآمدن آفتاب از مغرب و در پي هم آمدن فرزندان عباس در امر حکومت و قتل نفس زکية و خروج قائم آل محمد (ص) از امور حتمية است. عرض کردم: نداي آسماني چگونه مي باشد؟ فرمود: در آغاز روز منادي از آسمان فرياد مي زند: هان که حق با علي (ع) و شيعيان او است سپس ابليس در آخر روز از زمين فرياد مي کشد هان که حق با عثمان و پيروان او است در اين هنگام باطل پرستان در شک خواهند بود. عرض کردم: تنها نادانان به شک خواهد درافتاد زيرا منادي آسمان اولي و برتر از پذيرفتن از منادي زمين مي باشد.

(کشف النعمة ج 2 ص 462):

عن ابيعبدالله (ع) قال: ينادي باسم القائم (ع) في ليلة ثلاث و عشرين، و يقوم في يوم عاشورا و هو اليوم الذي قتل فيه الحسين (ع) لکأني به في يوم السبت العاشر من المحرم قائما بين الرکن و المقام جبرئيل علي يمينه ينادي: البيعة لله فيصير اليه شيعته من اطراف الارض تطوي لهم طيا حتي يبايعوه، فيملاء الله به الارض عدلا کما ملئت جورا و ظلما.

حضرت امام صادق (ع) فرمود: در شب بيست و سيم بنام حضرت قائم (ع) نداء مي شود و در روز عاشورا يعني روزي که حضرت امام حسين بن علي (ع) به شهادت رسيد قيام مي کند گوئي او را مي بينم که در روز شنبه دهم محرم الحرام در ميان رکن و مقام ايستاده و جبرئيل (ع) که در جانب راستش قرار دارد نداء مي کند: براي بيعت با خدا بشتابيد. شيعيان حضرت از اطراف زمين بسوي او شتابند و زمين در زير قدمهايشان در نورديده مي شود تا با او بيعت کنند و خدا بوسيله او زمين را پر از عدل



[ صفحه 405]



و داد کند همچنانکه پر از ظلم و جور شده باشد.

(کشف النعمة ج 2 ص 478، اثبات الهداة ج 3 ص 620، اعيان الشيعه ج 2 ص 51):

عن ابي سعيد ان النبي (ص) قال: يکون في امتي المهدي (ع) ان قصر فسبع و الا فتسع تنعم فيه امتي نعمة لم ينعموا مثلها قط تؤتي الارض اکلها و لا تدحر منهم شيئا و المال يومئذ کدوس يقوم الرجل فيقول: يا مهدي اعطني فيقول: خذه.

بنقل از ابي سعيد خدري گفت: حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: در امت من مهدي (ع) مي باشد اگر مدت حکومتش کوتاه باشد هفت يا نه سال است که امتم به گونه اي در آن زمان متنعم مي شوند که هرگز بدان پايه نعمت نيافتند باشند زمين روئيدني هاي خود را بدون دريغ کاملا مي دهد و مال در آن روز انباشته شده مردي برخيزد و عرض کند: يا مهدي (ع) به من مال ببخش فرمايد: بگير.

(کشف النعمة ج 2 ص 483):

عن ابي سعيد الخذري قال: قال رسول الله (ص): ابشرکم بالمهدي (ع) يبعث في امتي علي اختلاف من الناس و زلازل يملاء الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما يرضي عنه ساکن السماء و ساکن الارض يقسم المال صحاحا فقال رجل: ما صحاحا؟ قال: بالسوية بين الناس و يملاءالله قلوب امة محمد غني و يسعهم عدله حتي يأمر مناديا ينادي يقول: من له في المال حاجة؟ فما يقوم من الناس الا رجل واحد، فيقول: انا فيقول: ات السدان يعني الخازن، فقل له: ان المهدي يأمرک ان تعطيني ما لا فيقول له: احث حتي اذا جعله في حجره و ابرزه ندم، فيقول، کنت اجشع امة محمد (ص) نفسا اعجز عما وسعهم فيرده و لا يقبل منه فيقال له: انا لا نأخذ شيئا اعطيناه فيکون کذلک سبع سنين او ثمان سنين ثم لا خير في العيش بعده او قال: ثم لا خير في الحياة بعده.

بنقل از ابي سعيد خدري ره گفت: رسول خدا (ص) فرمود: شما را به مهدي (ع) امتم بشارت دهم که ظهورش پس از اختلاف و لرزشهاي عقيده مردم صورت مي گيرد» و زمين را سرشار از عدل مي کند همچنانکه پر از ظلم و جور شده باشد ساکنان آسمان و زمين از او خشنود باشند مال را صحاحا تقسيم مي کند مردي عرض کرد: منظور از صحاح چيست؟ فرمود: مال را يکسان در ميان مردم قسمت مي کند و خدا دل امت



[ صفحه 406]



محمد (ص) را لبريز از بي نيازي مي سازد و عدلش فراگير حال همه مردم مي گردد تا حدي که فرمان مي دهد منادي فرياد برکشد: چه کسي احتياج به مال دارد؟ کسي برنمي خيزد مگر يک تن و عرض مي کند: من احتياج دارم فرمايد: به نزد خزانه دار برو و بگو که مهدي (ع) به تو فرمان مي دهد به من مالي بده. خازن به گيرنده مي گويد: دامن بگشا تا آنکه مال را در کنارش قرار مي دهد و آشکارش مي سازد پشيمان مي گردد و گويد: من.

(اثبات الهداة ج 3 ص 448):

عن بکير بن اعين عن ابيعبدالله (ع) في حديث قال: ان الله وضع الحجر الاسود و هي جوهرة اخرجت من الجنة، فوضعت في ذلک الرکن الي ان قال: و في هذا المکان يهبط علي القائم (ع) و اول من يبايعه ذلک الطائر و هو و الله جبرئيل (ع) و الي ذلک المقام يسند القائم ظهره و هو الحجة و الدليل علي القائم.

بنقل از بکير بن اعين از حضرت امام صادق (ع) که در ضمن حديثي طولاني فرمود: همانا خداي تعالي حجر الاسود را که گوهري از بهشت بوده آنرا از بهشت بيرون آورد و در همين رکن فعلي کعبه معظمه گذارد تا آنجا که فرمود:... و در اين مکان پرنده بر حضرت قائم (ع) فرود مي آيد و نخستين کسي که با حضرت بيعت مي کند همان پرنده است و او بخدا قسم جبرئيل (ع) مي باشد و بهمان مقام قائم (ع) پشت خود را تکيه مي دهد و همان حجت و دليل بر قائم (ع) است.

(اثبات الهداة ج 3 ص 453):

عن ابي بصير (ره) عن ابيعبدالله (ع) قال: قال ابوجعفر (ع): يخرج القائم (ع) يوم السبت يوم عاشورا اليوم الذي قتل فيه الحسين (ع) و يقطع ايدي بني شيبة و يعلقها في الکعبة.

بنقل از ابي بصير (ره) از امام صادق (ع) فرمود: حضرت امام باقر (ع) فرمود: قائم (ع) در روز شنبه که روز عاشورا و روز شهادت حضرت امام حسين (ع) است خروج مي کند و دستهاي بني شيبه را قطع و در کعبه معظمه مي آويزد.



[ صفحه 407]



(اثبات الهداة ج 3 ص 457):

عن مثني الحناط عن جعفر بن محمد عن ابيه (ع) قال: ايام الله عزوجل ثلثة يوم يقوم القائم و يوم الکرة و يوم القيامة.

بنقل از مثني حناط از امام صادق (ع) از پدر بزگوارش (ع) فرمود: روزهاي خدا سه روز است روزي که قائم (ع) قيام مي کند و روز کره و روز قيامت.

(اثبات الهداة ج 3 ص 504):

عن وهب بن منبه عن بن عباس (رض) في حديث طويل انه قال: يا وهب ثم يخرج المهدي (ع) قلت: من ولدک؟ قال: لا والله ما هو من ولدي ولکن من ولد علي (ع) فطوبي لمن ادرک زمانه و به يفرج الله عن الامة حتي يملاها قسطا و عدلا الي آخر الخبر.

بنقل از وهب بن منبه از ابن عباس (رض) که در ضمن حديث طولاني فرمود: اي وهب سپس مهدي (ع) خروج مي کند گفتم: از فرزندان تو مي باشد؟ فرمود: نه بخدا قسم او از فرزندان من نيست ولي او از فرزندان اميرالمؤمنين (ع) مي باشد پس خوشا حال کسي زمانش را ادراک کند که بوسيله او خدا گشايش در کار امت مي دهد تا زمين را سرشار از عدل و داد کند تا آخر الحديث.

(اثبات الهداة ج 3 ص 517 و بحار ج 52 ص 291):

عن ابي الجارود قال: قال ابوجعفر (ع): ان القائم يملک ثلا ثمائة و تسع سنين، ما لبث اهل الکهف في کهضهم، يملاء الارض عدلا و قسطا کما ملئت ظلما و جورا و يفتح الله له شرق الارض و غربها و يقتل الناس حتي لا يبقي الا دين محمد (ص) يسير بسيرة سليمان بن داود.

بنقل از ابي جارود گفت: حضرت امام باقر (ع) فرمود: همانا حضرت قائم (ع) سيصد و نه سال حکومت مي کند همچنانکه اصحاب کهف به همين مقدار در غار درنگ کردند. زمين را سرشار از عدل و داد فرمايد همچنانکه لبريز از ظلم و جور شده باشد و خدا براي او مشرق و مغرب زمين را مي گشايد و مردم را مي کشد تا فقط آئين محمد (ص) باقي ماند و روش او روش سليمان داود (ع) است.



[ صفحه 408]



(اثبات الهداة ج 3 ص 523):

عن ابي امامة قال: قال رسول الله (ص): لا تقوم الساعة حتي يقوم القائم منا و ذلک حين يأذن الله له فمن تبعه نجاومن تخلف عنه هلک، فالله عبادالله ايتوه و لو حبوا علي الثلج، قلنا: يا رسول الله و متي يقوم قائمکم؟ قال: اذا صارت الدنيا هرجا و مزجا و هو التاسع من صلب الحسين.

بنقل از ابي امامة گفت: حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: قيامت برپا نشود تا قائم ما (ع) قيام کند و اين هنگامي خواهد بود که خدا به او اذن خروج دهد پس هر کس پيروي از او کند نجات يابد و هر کس از او تخلف ورزد هلاک گردد. پس خدا را خدا را اي بندگان خدا بنزد او بشتابيد اگر چه با غلطيدن بر روي برف باشد ما عرض کرديم: يا رسول الله (ص) قائم شما چه وقتي قيام کند فرمود: هنگامي که دنيا گرفتار هرج و مرج شود و او نهمين فرزند از صلب امام حسين (ع) باشد.

(بحار ج 52 ص 280 و اثبات الهداة ج 3 ص 524):

عن زيد بن وهب الجهني عن الحسن (ع) في حديث: ان اميرالمؤمنين (ع) قال: يبعث الله رجلا في آخرالزمان و کلب من الدهر و جهل من الناس و يؤيده الله بملائکته و يعصم انصاره و ينصره باياته و يظهره علي اهل الارض حتي يدينوا طوعا و کرها يملاء الارض عدلا و قسطا و نورا و برهانا يدين له عرض البلاد و طولها حتي لا يبقي کافر الا امن و لا طالح الا صلح و يصطلح في ملکه السباع و تخرج الارض برکاتها و تنزل الصماء برکتها و تظهر له الکنوز يملک ما بين الخافقين اربعين عاما فطوبي لمن ادرک ايامه و سمع کلامه.

بنقل از زيد بن وهب جهني از حضرت امام حسن (ع) در ضمن حديثي فرمود: که حضرت اميرالمؤمنين (ع) فرمود: خدا مردي را در آخرالزمان و در سخت ترين روزگار که مردم گرفتار ناداني باشند مبعوث فرمايد و او را بوسيله فرشتگانش تأييد و يارانش را حفظ و بوسيله آيات و نشانه هاي خود ياري نمايد و او را بر همه ي مردم زمين پيروز سازد که خواه ناخواه ديندار گردند و با دست او زمين را لبريز از عدل و داد و نور و دليل گرداند زمين را طولا و عرضا در برابرش مسخر کند تا آنجا که هيچ کافري باقي نماند جز آنکه ايمان آرد و هيچ بدکاري وجود نداشته باشد مگر آنکه



[ صفحه 409]



شايسته گردد و در حکومت درندگان با هم آشتي کنند و زمين برکات خود را بيرون دهد و آسمان برکت خود را فرو فرستد و گنجها براي او ظاهر شود ممالک ميان شرق و غرب را تا چهل سال حکومت کند پس خوشا حال کسي که روزگار او را ادراک و سخنانش را بشنود.

(اثبات الهداة ج 3 ص 527):

روي علي بن ابي حمزة عن ابيعبدالله (ع) قال: اذا قام القائم نزلت ملئکة بدر ثلثة الاف علي خيول شهب و ثلثة آلاف علي خيول بلق و ثلثة الاف علي خيول حو قلت: يابن رسول الله وما لحو؟ قال: الحمر.

علي بن ابي حمزة از حضرت امام صادق (ع) فرمود: چون حضرت قائم (ع) قيام کند فرشتگان بدر نزول کنند سه هزار فرشته که بر اسب هاي اشهب سوارند و سه هزار فرشته بر اسبهاي ابلق و سه هزار فرشته بر اسبهاي حو سوار باشند من عرض کردم: يابن رسول الله (ص) حو چيست؟ فرمود: اسبان سرخ رنگ.

(اثبات الهداة ج 3 ص 611):

قال السيخ القرطبي من علماء اهل السنة في تفسيره عند قوله تعالي: «ليظهره علي الدين کله» قال السدي ذاک عند خروج المهدي، لا يبقي احد الا دخل في الاسلام او ادي الجزية.

شيخ قربطي که از علماي اهل سنت است در تفسير آيه شريفه: «تا او را بر همه ي اديان پيروز کند» گويد سدي گفته: اين پيروزي بهنگام خروج حضرت مهدي (ع) باشد که هيچکس باقي نمي ماند جز آنکه داخل در اسلام گردد يا جزيه پردازد.

(اثبات الهداة ج 3 ص 612):

من تفسير الثعلبي في حديث رکوب علي (ع) البساط و سلام علي اهل الکهف و کلامهم له و الحديث طويل يقول في آخره: فصاروا الي رقدتهم الي آخرالزمان عند خروج المهدي يسلم عليهم فيحييهم الله عزوجل له ثم يرجعون الي رقدتهم فلا يقومون الي يوم القيامة.

از تفسير ثعلبي در حديث سوار شدن حضرت اميرالمؤمنين (ع) بر بساط و سلام گفتنش به اصحاب کهف و سخن گفت آنان با حضرت و حديث طولاني است که در



[ صفحه 410]



آخر مي گويد: پس بخواب خود برگشتند تا آخرالزمان بهنگام خروج حضرت مهدي (ع) که به آنان سلام گويد و خداي عزوجل آنان را براي امام (ع) زنده کند سپس به خو اب خود برمي گردند و برنمي خيزند تا روز قيامت.

(اثبات الهداة ج 3 ص 615):

عن ابن عمر قال: قال النبي (ص): يخرج المهدي (ع) من قرية يقال له لها کرعة، علي رأسه غمامة مناد ينادي: هذا خليفة الله فاتبعوه.

ابن عمر گويد: حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: مهدي (ع) از دهي بنام کرعه خروج مي کند و بر بالاي سرش ابري است که در آن منادي ندا مي کند اين خليفه خدا است از او متابعت کنيد.

(اثبات الهداة ج 3 ص 615):

من کتاب مواليد اهل البيت: يظهر المهدي في آخرالزمان علي رأسه غمامة تدور معه حيث دار. الحديث.

از کتاب مواليد اهل بيت (ع): مهدي (ع) در آخرالزمان ظاهر مي گردد و بر سرش ابري باشد که هر جا او رود با او مي رود.

(اثبات الهداة ج 3 ص 620):

خرج ابوداود عن علي (ع) قال: قال رسول الله (ص): يخرج رجل من وراء النهر يقال له الحرث علي مقدمته رجل يقال له منصور، يواطي و يمکن لال محمد (ع) کما مکنت قريش للنبي (ص): وجبت علي کل مؤمن نصرته - او قال اعانته.

ابوداود از حضرت اميرالمؤمنين (ع) روايت کرده که فرمود: رسول خدا (ص) فرمود: مردي از ماوراءالنهر خروج مي کند بنام حرث در مقدمه سپاه او مردي بنام منصور باشد آمادگي و تمکين براي آل محمد (ص) فراهم مي کند بدانگونه که قريش براي رسول الله (ص) فراهم ساخت وبر همه ي مؤمنين واجب است که نصرتش کنند يا فرمود: اعانتش نمايند.

(لسان الميزان ج 5 ص 130 و فرائد السمطين مخطوط عن اثبات الهداة ج 3 ص 648):

عن النبي (ص): من انکر خروج المهدي فقد کفر.

رسول اکرم (ص) فرمود: هر کس خروج مهدي (ع) را انکار کند محققا کافر است.



[ صفحه 411]



(اثبات الهداة ج 3 ص 621):

عن ابي نعيم الحافظ من حديث محمد بن الحنفية عن ابيه علي قال: قال رسول الله (ص): المهدي منا اهل البيت يصلحه الله عزوجل في ليلة - او قال في يومين - قال: و الاحاديث في التنصيص علي خروج المهدي من عترته ثابته، ثم نقل عن بعض علمائهم قال: قد تواترت الاخبار و استفاضت بکثرة رواتها عن المصطفي بالمهدي و انه من اهل بيته و انه يؤم هذه الامة و عيسي يصلي خلفه.

بنقل از ابونعيم حافظ از حديث محمد بن الحنفيه (ع) از حضرت اميرالمؤمنين (ع) از حضرت رسول اکرم (ص): مهدي (ع) از ما اهل بيت (ع) است خداي عزوجل کار او را در ظرف يک شب يا فرمود: دو روز اصلاح فرمايد.ابونعيم گويد: احاديث در نص بر خروج مهدي (ع) که از عترت رسول خدا (ص) است ثابت مي باشد سپس از برخي علماي سنت نقل کرده که گفت: اخبار متواتره بخاطر کثرت راويان به سر حد استفاضه رسيد از رسول الله (ص) در مورد حضرت مهدي (ع) رسيده که آن حضرت از اهل بيت (ع) مي باشد و امامت اين امت را بر عهده خواهد داشت و عيسي (ع) در نماز به او اقتداء مي کند.

(اثبات الهداة ج 3 ص 621):

روي من حديث بن مسعود و غيره انه يخرج في آخرالزمان من المغرب الاقصي، يمشي النصر بين يديه الي ان قال: ثم ان المهدي يقول: ايها الناس اخرجوا الي قتال عدوا لله و عدوکم، فينجيبونه و لا يعصون له امرا، فيخرج المهدي و من معه من المسلمين من مکة الي الشام لمحاربة السفياني. الخبر.

از حديث ابن مسعود (ره) و غيره روايت شده که: در آخرالزمان از مغرب دور «مهدي (ع)» خروج مي کند پيروزي در پيش روي او باشد تا آنجا که گفت: سپس مهدي (ع) فرمايد: اي مردم براي جنگ با دشمنان خدا و دشمنان خود بيرون آيند مردم بسوي شتابند و نافرماني او نکنند. پس مهدي (ع) با مسلمانان همراه خود از مکه معظمه خروج کند و براي جنگ باسفياني بسوي شام حرکت نمايد. الخبر.

(اثبات الهداة ج 3 ص 649 نقلا عن و صحيح مسلم ج 1 ص 94 و نورالابصار ص 230):

تختص الامانة بالمهدي مع نزول عيسي (ع)



[ صفحه 412]



امامت اختصاص به مهدي (ع) دارد با فرود آمدن عيسي (ع).

(بحار ج 51 ص 59):

عن ابيعبدالله (ع) قال: ان القائم اذا خرج دخل المسجد الحرام فيستقبل الکعبة و يجعل ظهره الي المقام ثم يصلي رکعتين ثم يقوم فيقول: يا ايها الناس انا اولي الناس بآدم. يا ايها الناس انا اولي الناس بابراهيم يا ايها الناس انا اولي الناس باسماعيل يا ايها الناس انا اولي الناس بمحمد (ص) ثم يرفع يديه الي السماء فيدعو و يتضرع حتي يقع علي وجهه و هو قوله عزوجل: «امن يجيب المضطر اذا دعاه و يکشف السوء و يجعلکم خلفاء الأرض ءاله مع الله قليلا ما تذکرون».

امام صادق (ع) فرمود: همانا قائم (ع) چون خروج فرمايد داخل مسجدالحرام گردد و روي به کعبه مشرفه نمايد و پشت به مقام کند سپس دو رکعت نماز بجاي آورد و برخيزد و گويد: اي مردم من سزاوارترين مردم به آدم (ع) هستم اي مردم من سزاوارترين مردم به ابراهيم (ع) مي باشم اي مردم من سزاوارترين مردم به اسماعيل (ع) هستم اي مردم من سزاوارترين مردم به محمد (ع) مي باشم پس از آن دستهاي مبارک بسوي آسمان برافرازد و دعاء کند و آنچنان تضرع کند که برو در زمين افتد و اشاره به همين مطلب دارد آيه کريمه: «آيا کسي که اجابت کند دعاي مضطر را برطرف کند بدي را و شما را جانشين در زمين قرار دهد آيا خداي يگانه خدائي است بر چه اندک پند مي گيريد».

(بحار ج 52 ص 139):

عن ابي عبدالله (ع) في قول الله عزوجل: «اتي امرالله فلا تستعجلوه» قال: هو امرنا امرالله لا يستعجل به يؤيده ثلاثة اجناد: الملائکة، و المومنون والرعب، و خروجه (ع) کخروج رسول الله (ص) و ذلک قوله تعالي: «کما اخرجک ربک من بيتک بالحق».

امام صادق (ع) در تفسير آيه کريمه: «آمد امر خدا پس شتاب نکنيد» فرمود: آن امر ما مي باشد خدا فرمان داده که درباره ي آن شتاب نشود. «قائم (ع) را سه سپاه ياري دهند: فرشتگان و مؤمنان و ترس (در دل دشمنان) و خروجش مانند خروج حضرت رسول اکرم (ص) است و اشاره به اين مطلب فرموده آيه شريفه: «همچنانکه ترا بيرون کرد



[ صفحه 413]



بحق پروردگارت از خانه ات».

(يوم الخلاص ص 170 و بحار ج 52 ص 279):

عن ابي سعيد عقيصا عن الحسن بن علي (ع) قال: مامنا احد الا و يقع في عنقه بيعة لطاغية زمانه الا القائم الذي يصلي خلفه روح الله عيسي بن مريم، فان الله عزوجل يخفي ولادته و يغيب شخصه لئلا يکون لأحد في عنقه بيعة اذا خرج، ذلک التاسع من ولد اخي الحسين ابن سيدة الأماء، يطيل الله عمره في غيبته ثم يظهره بقدرته في صورة شاب ذو اربعين سنة، ذلک ليعلم ان الله علي کل شيي ء قدير.

بنقل از ابي سعيد... از حضرت امام حسن مجتبي (ع) فرمود: هيچکس از ما «ائمه دين (ع)» نيست جز آنکه طاغوت زمان بر گردن او بيعتي دارد مگر خاتم (ع) آنکس که روح الله عيسي بن مريم در نماز به او اقتداء مي کند زيرا خداي عزوجل ولادتش را مخفي و شخص او را غائب فرموده ما موقعي که خروج مي کند براي احدي در گردنش بيعتي نباشد و او نهمين فرزند از اولاد برادرم حضرت امام حسين (ع) و فرزند سيده کنيزان است خدا عمرش را در زمان غيبتش طولاني فرموده سپس بقدرت خود او را بصورت جواني چهل ساله ظاهر مي کند. تا دانسته شود که خدا بر هر چيزي توانا است.

(بحار ج 52 ص 280):

عن الازدي قال: دخلت انا و ابونصير (ره)، علي ابي عبدالله (ع) و علي بن عبدالعزيز معنا فقلت لابي عبدالله (ع): انت صاحبنا؟ فقال: اني لصاحبکم؟ ثم اخذ جلدة عضده فمدها، فقال: انا شيخ کبير، و صاحبکم شاب حدث.

بنقل از ازدي گفت: من و ابونصير (ره) بخدمت حضرت امام صادق (ع) رسيديم و علي بن عبدالعزيز، هم با ما بود من به امام (ع) عرض کردم شما صاحب الامر ما مي باشد؟ فرمود: من صاحب شما هستم سپس پوست بازوي مبارک خود را گرفت و کشيد و فرمود: من سالخورده شده ام و صاحب شما جوان مي باشد.

(بحار ج 52 ص 288):

عن اسماعيل بن الصباح قال: سمعت شيخا يذکره عن سيف بن عميرة قال: کنت عند ابي جعفر المنصور فسمعته يقول ابتداء من نفسه: يا سيف بن عميرة لابد من



[ صفحه 414]



مناد ينادي باسم رجل من ولد ابيطالب من السماء فقلت: يرويه احد من الناس؟ قال: و الذي نفسي بيده لسمع اذني منه يقول: لابد من مناد ينادي باسم رجل من السماء قلت: يا اميرالمؤمنين ان هذا الحديث ما سمعت بمثله قط فقال: يا سيف اذا کان ذلک فنحن اول من يجيبه اما انه احد بني عمنا قلت: اي نبي عمکم؟ قال: رجل من ولد فاطمة (ع) ثم قال: يا سيف لولا اني سمعت اباجعفر محمد بن علي يحدثني به ثم حدثني به اهل الدنيا ما قبلت منهم و لکنه محمد بن علي.

بنقل از اسمعيل بن صباح گفت: از پيرمردي شنيدم که از سيف ابن عميره نقل مي کرد. گفت: من در نزد ابوجعفر منصور دوانيقي عباسي نشسته بودم شنيدم که آغاز به سخن کرد و گفت: اي سيف ابن عميره ناگزير بايد منادي از آسمان فرياد زند به نام مردي از فرزندان ابوطالب (ع) گفتم: کسي از مردم آنرا روايت مي کند؟ گفت: قسم به آنکس که جانم بدست او است گوشم شنيد از او که مي گفت: ناگزير منادي از آسمان بنام مردي فرياد مي زند گفتم: اي امير هرگز مانند اين حديث رانشنيده بودم گفت: اي سيف اگر اينگونه باشد پس ما نخستين کسي باشيم که اين نداء را اجابت مي کنيم همانا او يکي از پسرعموهاي ما است گفتم: کدام پسرعموها؟ گفت: مردي از اولاد حضرت فاطمه زهرا صلوات الله و سلامه عليها سپس گفت: اي سيف اگر من اين حديث را از حضرت ابي جعفر محمد بن علي (ع) نشنيده بودم چنانچه مردم دنيا مي گفتند از آنها نمي پذيرفتم ولي گوينده اين حديث محمد بن علي (ع) مي باشد.

(بحار ج 52 ص 290):

عن محمد بن مسلم قال: ينادي مناد من السماء باسم القائم فيسمع ما بين المشرق الي المغرب فلا يبقي راقد الاقام، و لا قائم الا قعد و لا قاعد الا قام علي رجليه من ذلک الصوت و هو صوت جبرئيل الروح الأمين.

بنقل از محمد بن مسلم (ره) گفت: منادي از آسمان بنام قائم (ع) فرياد مي کند و مردم مشرق و مغرب آنرا مي شنوند که از ميمنه آن صدا هر کس خوابيده بيدار شود و هر کس نشسته بنشيند و هر که نشسته بپا خيزد و آن صداي جبرئيل (ع) روح الامين است.

(بحار ج 52 ص 292):

عن عبدالله بن سنان، قال: کنت عند ابي عبدالله (ع) فسمعت رجلا من همدان



[ صفحه 415]



يقول ]له[: ان هؤلاء العامة يعيرونا و يقولون لنا انکم تزعمون ان مناديا ينادي من السماء باسم صاحب هذا الأمر، و کان متکئا فغضب و جلس ثم قال: لا ترووه عني و ارووه عن ابي ولا حرج عليکم في ذلک اشهد اني سمعت ابي (ع) يقول: و الله ان ذلک في کتاب الله عزوجل لبين حيث يقول: «ان نشأ ننزل عليهم من السماء آية فظلت اعناقهم لها خاضعين». الحديث.

بنقل از عبدالله بن سنان گفت: در خدمت امام صادق (ع) بودم شنيدم مردي از همدان به عرض مي رسانيد که عامه و اهل سنت ما را سرزنش مي کنند و مي گويند شما گمان داريد که منادي از آسمان بنام صاحب الامر (ع) فرياد مي کشد. حضرت تکيه زده بود خشمگين برخاست و نشست و فرمود: اين را از من روايت نکنيد بلکه روايت از پدر بزرگوار (ع) کنيد و هيچ حرجي هم در اين کار بر شما نخواهد بود شهادت مي دهم که از پدر بزرگوارم (ع) شنيدم مي فرمود: بخدا قسم اين حقيقت در قرآن کريم آشکار است چنانکه فرمايد: «اگر بخواهيم از آسمان بر آن علامتي نازل مي کنيم پس گردنهايشان در برابر آن علامت خاضع گردد».

(بحار ج 52 ص 316):

الأربعنا قال اميرالمؤمنين (ع): بنا يفتح الله و بنا يختم الله و بنا يمحوما يشاء و بنا يثبت و بنا يدفع الله الزمان الکلب، و بنا ينزل الغيث فلا يغرنکم بالله الغرور، ما انزلت السماء قطرة من ماء منذ حبسه الله عزوجل ولو قد قام قائمنا لأنزلت السماء قطرها، و لأخرجت الارض بناتها، و لذهبت الشخناء من قلوب العباد و الصطلحت السباع و البهائم، حتي تمشي المرأة بين العراق الي الشام، لا تضع قدميها الا علي النبات، و علي رأسها زبيلها لا يهيجها سبع و لا مخافه.

چهارصد حديث: حضرت اميرالمؤمنين (ع) فرمود: بوسيله ما خدا آغاز مي کند و به ما پايان مي دهد و خدا بوسيله ما آنچه بخواهد محو و يا ثابت مي دارد و بوسيله ما خدا روزگار سخت و رنج آور را دفع مي کند و بوسيله ما باران مي رساند شيطان نبايد شما را فريب دهد آسمان قطره باراني نازل نمي کند از روزي که خداي عزوجل آنرا حبس فرموده باشد و اگر قائم ما (ع) قيام کند آسمان بارانش را مي دهد و زمين روئيدني هاي خود را خارج مي سازد و کينه از قلوب بندگان مي رود و درندگان و



[ صفحه 416]



چارپايان آشتي مي کنند تا آنجا که زن فاصله ميان عراق و شام را طي مي کند و قدم بر روي نبات ها و روئيدني ها گذارد در حالي که زنبيلش بر سرش باشد که هيچ درنده اي او را نخواهد ترسانيد.

(بحار ج 52 ص 317):

عن ابي بصير (ره) عن ابي عبدالله (ع) انه قال: يا ابامحمد کأني اري نزول القائم في مسجد السهلة باهله و عياله، قلت: يکون منزله؟ قال: نعم، هو منزل ادريس (ع) و ما بعث الله نبيا الا و قد صلي فيه، و المقيم فيه کالمقيم في فسطاط رسول الله (ص) و ما من مؤمن و لا مؤمنة الا و قلبه يحن اليه و ما من يوم و لا ليلة الا و الملائکة يأوون الي هذا المسجد، يعبدون الله فيه، يا با محمد امان اني لو کنت بالقرب منکم ما صليت صلاة الا فيه، ثم اذا قام قائمنا انتقم الله لرسوله و لنا اجمعين.

بنقل از ابي بصير (ره) از حضرت امام صادق (ع) فرمود: اي ابومحمد گوئي مي بينم حضرت قائم (ع) در مسجد سهله با اهل و عيال خود نزول کرده. عرض کردم: منزل او است؟ فرمود: آري. آنجا منزل ادريس (ع) است و خدا هيچ پيغمبري مبعوث نفرمود جز آنکه در آنجا نماز گذارده و اقامت کننده در آنجا همانند اقامت کننده ي در خيمه حضرت رسول اکرم (ص) است و هيچ مرد و زن مؤمني نيست مگر آنکه قلبش تمايل به آنجا دارد و هيچ روز و شبي نيست که فرشتگان در آن مسجد جا مي گيرند و خدا را در آنجا مي پرستند اي ابامحمد هان که اگر من در نزديکي شما مي بودم همه نمازهايم را در آنجا برگزار مي کردم سپس چون قائم (ع) ما قيام کند خدا انتقام رسول خود و انتقام ما همگي را مي گيرد.

(الغيبة للشيخ الطوسي ص 177):

عن الحسن بن زياد الصيقل قال: سمعت اباعبدالله جعفر بن محمد (ع) يقول: ان القائم لا يقوم حتي ينادي مناد من السماء تسمع الفتاه في خدرها و يسمع اهل المشرق و المغرب و فيه نزل هذه الاية: «ان نشأ ننزل عليهم من السماء آية فظلت اعناقهم لها خاضعين».

بنقل از حسن بن زياد صيقل گفت: از امام صادق (ع) شنيدم مي فرمود: همانا قائم (ع) قيام نمي کند تا منادي از آسمان فرياد برکشد که آن فرياد به گوش زنان جوان در



[ صفحه 417]



حجابشان برسد و ساکنان مشرق و مغرب آنرا بشنوند و در اين مورد آيه کريمه نازل شده: «و اگر بخواهيم نازل مي کنيم برايشان علامتي پس گردنهايشان براي آن خاضع گردد».

(الغيبة للشيخ الطوسي ص 178):

عن جابر بن عبدالله الانصاري (رض) قال: قال رسول الله (ص): المهدي يخرج في آخرالزمان.

بنقل از جابر بن عبدالله انصاري (رض) گفت: رسول خدا (ص) فرمود: مهدي (ع) در آخرالزمان خروج مي کند.

(بحارج 52 ص 333):

عن ابي بصير (ره) في حديث له اختصرناه قال: اذا قام القائم دخل الکوفة و امر بهدم المساجد الأربعة حتي يبلغ اساسها و يصيرها عرشيا کعريش موسي و يکون المساجد کلها جماء لا شرف لها کان علي عهد رسول الله (ص) و يوسع الطريق الأعظم فيصير ستين ذراعا و يهدم کل مسجد علي الطريق و يسد کل کوة الي الطريق و کل جناح وکنيف و ميزاب الي الطريق، و يأمر الله الفلک في زمانه فيبطي في دوره حتي يکون اليوم في ايامه کعشرة ايام، و الشهر کعشرة اشهر، و السنة کعشر سنين من سنينکم. ثم لا يلبث الا قليلا حتي يخرج عليه مارقة الموالي برميلة الدسکرة عشرة آلاف شعارهم: يا عثمان يا عثمان، فيدعو رجلا من الموالي فيقلده سيفه فيخرج اليهم فيقتلهم، حتي لايبقي منهم احد ثم يتوجه الي کابل شاة، و هي مدينة لم يفتحها احد قط غيره، فيفتحها ثم يتوجه الي الکوفة، فينزلها و يکون داره و يبهرج سبعين قبيلة من قبائل العرب. الخبر.

بنقل از ابي بصير (ره) در حديثي که ما آنرا مختصر ساختيم گفت: چون قائم (ع) قيام فرمايد داخل کوفه شود و فرمان به ويران کردن مساجد چهارگانه دهد تا به پايه هاي آن رسد و آن را سايباني بصورت سايبان موسي (ع) درآورد و همه مساجد چنانکه در زمان حضرت رسول اکرم (ص) مي بود و راه بزرگ را توسعه مي بخشد و شصت ذراع مي گرداند و هر مسجدي که در آن طريق باشند منهدم سازد و هر پنجره اي که به سوي راه باز باشد بربندد به ضميمه هر خوابگاه گوسفندان و مزبله ها و ناودان بسوي راه.



[ صفحه 418]



خدا در زمان او فرمان به فلک دهد که در دوران خود به کندي حرکت کند تا يک روز در ايام حضرت ده روز و يک ماه مانند ده ماه و يک سال مانند ده سال از سالهاي معمولي شما باشد سپس اندکي بگذرد افراد منحرف و گريزپا از موالي که در دسکرة جاي دارند و ده هزار تن باشند با دادن شعار يا عثمان يا عثمان خروج کنند حضرت مردي از موالي را احضار کند و شمشير خود را بدو دهد و بسوي آنها فرستد که تا آخرين تن از آنها را بکشد سپس متوجه کابل شاه گردد و آن شهري است که هرگز کسي آنرا نگشوده بجز حضرت قائم (ع) که آنرا بگشايد پس از آن روي به سوي کوفه نهد و آنجا را منزل گيرد و خانه اش در آنجا باشد و خون هفتاد قبيله از عرب را مباح مي کند. الخبر.



[ صفحه 419]



عدد اصحاب مهدي صلوات الله و سلامه عليه.

(يوم الخلاص ص 270):

عن النبي (ص): (في اصحاب المهدي (ع)) و له بالطالقان کنوز لا ذهب و لا فضة الا خيول مطهمة و رجال مسومة يجمع الله عزوجل له من اقاصي البلاد علي عدد اهل بدر ثلاثمئة و ثلاثة عشر رجلا.

رسول اکرم (ص) فرمود: (درباره ي اصحاب حضرت مهدي (ع)) و مهدي (ع) در طالقان گنجهايي دارد که نه از طلا است و نه از نقره جز اسبهاي و مردان نشاندار خداي عزوجل براي او از دورترين شهرها افرادي به شماره مسلمانان مبارز جنگ بدر که سيصد و سيزده نفر بودند جمع مي کند.

(اخرجه ابوعبداله نعيم بن حماد و عقدالدرر ص 123):

عن عبدالله بن عباس (رض) قال: يبعث الله المهدي بعد اياس و حتي تقول الناس لامهدي و انصاره من اهل الشام عدتهم ثلاثمائة و خمسة عشر رجلا عدة اصحاب بدر يسيرون اليه من الشام حتي يستخرجوه من بطن مکة من دار عند الصفا فيبايعونه کرها يصلي بهم رکعتين صلاة المسافر عند المقام ثم يصعد المنبر.

بنقل از عبدالله بن عباسي (رض) گفت: خدا مهدي (ع) را پس از يأس و نوميدي



[ صفحه 420]



مبعوث مي فرمايد يأس و نوميدي به حدي باشد که مردم گويند مهدي (ع) وجود ندارد و ياران حضرت از اهل شام باشند شماره ي آنان سيصد و پانزده مرد به شماره ي اصحاب بدر از شام بسوي او روند و او را از درون مکه معظمه از خانه اي که در صفا است بيرون آورند و با او بيعت کنند و حضرت دو رکعت نماز يعني نماز مسافر در مقام با آنان مي خواند و سپس به منبر مي رود.

(اخرجه الحاکم في مستدرکه و عقدالدرر ص 131):

عن محمد بن الحنفية قال: کنا عند علي (ع) فسأله رجل عن المهدي فقال: هيهات ثم عقد بيده سبعا فقال: ذاک يخرج في آخرالزمان اذا قال الرجل: الله الله قتل فيجمع الله تعالي له قوما قزع کقزع السحاب يؤلف الله بين قلوبهم لا يستوحشون الي احد و لا يفرحون بلحد دخل فيهم علي عدة اصحاب بدر لم يسبقهم الأولون و لا يدرکهم الاخرون علي عدد اصحاب طالوت الذين جاوزوا معه النهر.

بنقل از محمد بن الحنفيه (ع) گفت: ما در محضر حضرت اميرالمؤمنين (ع) بوديم مردي درباره ي حضرت مهدي (ع) سؤال کرد. حضرت فرمود: هرگز. سپس هفت بار دست خود را گره زد و فرمود: او در آخرالزمان خروج مي کند در زماني که مرد گويد: الله الله کشته شد. پس خداي تعالي براي او قومي را جمع کند که مانند ابر. توده توده باشند در ميان دلهاي ايشان الفت ايجاد مي کند که ترس از احدي نخواهند داشت و مسرور و شادي هم به کسي ندارند به شماره ي اصحاب بدر که گذشتگان بر آنان سبقت نگيرند و آيندگان آنان را اداک ننمايند به شماره ياران طالوت باشند که با او از نهر گذشتند.

(يوم الخلاص ص 258):

عن الجواد (ع): راويا عن آبائه عن النبي (ص): مع القائم صحيفة مختومة فيها عدد من اصحابه باسمائهم و بلدانهم و طبائهم و حلاهم و کناهم، هم کرارون مجدون في طاعة الله و طاعته.

امام جواد محمد بن علي صلوات الله و سلامه عليها از پدران بزرگوار خود (ع) از حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: با مهدي (ع) ورقه اي مهر خورده که شماره اصحابش با نامهاي آنان و شهرها و طبيعت ها و آرايه ها و کنيه هاي ايشان در آن ثبت



[ صفحه 421]



است و آنان کرار و با جديت در طاعت خدا و طاعت او باشند.

(اخرجه نعيم بن حماد في الفتن و عقدالدرر ص 145):

عن جابر، عن، ابي جعفر محمد بن علي (ع) قال: يظهر المهدي (ع) بمکة عند العشاء و معه راية رسول الله (ص) و قميصه، و سيفه وعلامات و نور و بيان فاذا صلي العشاء نادي باعلي صوته، يقول: اذکرکم الله ايها الناس و مقامکم بين يدي ربکم فقد اتخذ الحجة و بعث الأنبياء و انزل الکتاب و امرکم ان لا تشرکوا به شيئا، و ان تحافظوا علي طاعته و طاعة رسوله و ان تحيوا ما احيي القران و تميتوا ما امات و تکونوا اعوانا علي المهدي و وزيرا علي التقوي فان الدنيا قددنا فناؤها و زوالها و اذنت بالوداع و اني ادعوکم ال الله و الي رسوله و العمل بکتابه و اماتة الباطل و احياء سنته فيظهر في ثلاثمائة و ثلاثة عشر عدة اهل بدر علي غير ميعاد و قزعا کقزع الخريف و رهبان بالليل اسد بالنهار فيفتح الله تعالي للمهدي (ع) ارض الحجاز و يستخرج من کان في السجن من بني هاشم. وتنزل الرايات السود الکوفة فتبعث بالبيعة الي المهدي (ع) و يبعث المهدي جنوده في الافاق و يميت الجور و اهله و يستقيم له البلدان و يفتح الله علي يديه القسطنطينية.

بنقل از جابر از امام ابي جعفر محمد بن علي الباقر (ع) فرمود: مهدي (ع) در مکه مکرمه بهنگام عشاء ظاهر مي شود و پرچم رسول خدا (ص) و پيراهن و شمشير حضرت با او است و نشانه ها و نور و بيان دارد. چون نماز عشاء بگذارد با صداي بلند فرياد برکشد و فرمايد: اي مردم شما و جايگاه شما را در پيشگاه پروردگار به ياد شما مي آوردم خدا حجت را تمام کرده و پيغمبران (ع) مبعوث فرموده و کتاب فرستاده و شما را فرمان داده که به او شرک نورزيد و اطاعت او و اطاعت رسولش (ص) را حفظ کنيد و آنچه را که قرآن کريم زنده کرده زنده کنيد و آنچه مي ميراند. بميراند و کمک بر هدايت باشيد و ياوري و تقوي کنيد زيرا فناء و نابودي دنيا نزديک شده و اعلام وداع کرده و من شما را بسوي خدا و پيغمبرش (ص) و عمل کردن به کتابش و به از بين بردن باطل و زنده کردن سنتش دعوت مي کنم. پس حضرت با سيصد و سيزده تن بشماره ي اهل بدر ظاهر مي شود و بدون وعده يارانش مثل ابرهاي پاييزي دسته دسته راهبان شب و شيران روز باشند خداي تعالي براي مهدي (ع) زمين حجاز



[ صفحه 422]



مي گشايد و حضرت هر کس از بني هاشم را که در زندان باشد بيرون آورد و پرچم هاي سياه به کوفه فرود آيند و دعوت به بيعت مهدي (ع) کنند و مهدي (ع) لشکريانش را در آفاق پراکنده سازد و ظلم و ظالم را از ميان مي برد و شهرها به فرمان او درآيند و خدا با دستهاي او قسطنطينيه را فتح کند.

(منتخب الاثر ص 443 و يوم الخلاص ص 224):

(عن الصادق (ع) في قم و اهلها في حديث)... فيجعل الله قم و اهلها و اهلها قائمين مقام الحجة.

حضرت امام صادق (ع) در ضمن حديثي راجع به قم و ساکنانش فرمود:... پس خدا قم و ساکنانش را قائم مقام حجت (ع) قرار مي دهد.

(منتخب الاثر ص 485 و يوم الخلاص ص 224):

عن الصادق (ع): انما سميت قم هکذا لأن اهلها يجتمعون مع قائم آل محمد (ع) و يقومون معه و يستقيمون علي نصرته.

امام صادق (ع) فرمود: از آن جهت قم را قم نام گذاردند که ساکنانش با قائم آل محمد (ع) همراه شوند و با او قيام کنند و بر ياري او ثابت باشند.

(منتخب الاثر ص 263 و يوم الخلاص ص 224):

عن الصادق (ع) في حديث... ان البلايا مدفوعة عن قوم و اهلها و سيأتي زمان تکون بلدة قم و اهلها حجة علي الخلائق و ذلک في زمن غيبة قائمنا الي ظهوره و لو لا ذلک لساخت الارض باهلها. ان الملائکة لتدفع البلايا عن قم و اهلها و ما يقصدها جبار بسوء الا قصمه قاصم الجبارين، و شغله عنهم بداهية او بمصيبة او عدو. و ينسي الله الجبارين من دولتهم ذکر قم و اهلها کما نسوا ذکر الله.

امام صادق (ع) در ضمن حديثي فرمود... همانا بلاء و گرفتاري از قم و ساکنانش رفع شده و زماني فرا مي رسد که شهر قم و ساکنانش حجت بر همه ي مردم باشند و اين امر در زمان غيبت قائم ما (ع) تا زمان ظهورش خواهد بود و اگر سنگين نباشد زمين ساکنانش را فرو خواهد برد. همانا فرشتگان بلايا از قم و ساکنانش دفع مي کنند و هيچ ستمگري نيست که قصد درباره ي آنجا داشته باشد جز آنکه خداي درهم شکننده ي قدرت جباران او را در هم شکنند و با پيش آوردن گرفتاري يا مصيبت يا دشمن او را



[ صفحه 423]



سرگرم و مشغول سازد و موجب شود که قم و ساکنانش را از ياد ببرند چنانکه آنها خدا فراموش کرده باشند.

(يوم الخلاص ص 258):

عن اميرالمؤمنين (ع) (في اصحاب المهدي (ع)): الا بابي و امي من عدة اسماؤهم في السماء معروفة و في الارض مجهولة.

اميرالمؤمنين (ع) (در اصحاب حضرت مهدي (ع)) فرمود: هان پدر و مادرم فداي گروهي باد که نامهايشان در آسمان معروف و در زمين مجهول است.

(يوم الخلاص ص 263):

قال الباقر (ع): يظهر في ثلاثماة و ثلاث عشر رجلا عدة اهل بدر علي غير ميعاد قزعا کقزع الخريف.

امام باقر (ع) فرمود: حضرت مهدي (ع) با سيصد و سيزده تن بشماره ي اهل بدر ظهور مي کند بدون وعده دسته دسته مانند ابرهاي پاييز.

(بحار ج 52 ص 333 و يوم الخلاص ص 259):

قال اميرالمؤمنين (ع): اصحاب القائم شباب لا کهول فيهم الا مثل الکحل في العين و الملح في الزاد و اقل الزاد الملح.

اميرالمؤمنين (ع) فرمود: اصحاب حضرت قائم (ع) جوانند و سالمند در ميانشان نيست مگر مانند سرمه در چشم و نمک در توشه و کمترين توشه نمک است.

(عن الملاحم و الفتن و يوم الخلاص ص 260):

قال اميرالمؤمنين (ع): کأني انظر اليهم، و الزي و احد و القد واحد و الجمال واحد و اللباس واحد. (کأني يقصد مظهرهم يوم البيعة المبارکة و امتشاق سيوف العدل» کانما يطلبون شيئا ضاع منهم. فهم متحيرون في امرهم حتي يخرج اليهم من تحت ستار الکعبة في آخرها، رجل اشبه الناس برسول الله (ص) خلقا و خلقا و حسنا و جمالا، فيقولون: انت المهدي (ع)؟ فيجيبهم و يقول: انا المهدي (ع) بايعوا.

اميرالمؤمنين (ع) فرمود: گوئي به آنان مي نگرم، همه در يک قيافه و يک قد و يک جمال و يک لباس مي باشند گويي چيزي را که از دست داده اند مي جويند و آنان در کار خود حيران باشند تا آنکه از زير پرده ي کعبه مکرمه مردي که شبيه ترين مردم به



[ صفحه 424]



حضرت رسول اکرم (ص) در خلقت و اخلاق و حسن و زيبايي باشد خروج کند. مردم گويند: تو مهدي (ع) مي باشي؟ و او جواب گويد و فرمايد: من مهدي (ع) هستم بيعت کنيد.

(منتخب الاثر ص 475 و يوم الخلاص ص 260):

قال اميرالمؤمنين (ع) في قوله تعالي: (يا ايها الذين امنوا: من يرتد منکم عن دينه، فسوف يأتي الله بقوم يحبهم و يحبونه، اذلة علي المؤمنين، اعزة علي الکافرين، يجاهدون في سبيل الله و لا يخافون لومة لائم) هم اصحاب القائم.

اميرالمومنين (ع) در تفسير آيه کريمه: (اي مؤمنان هرکس از شما از دين خود برگردد پس بزودي خدا قومي را آورد که دوستدارشان باشد و آنان نيز خدا را دوست بدارند در برابر مؤمنين فروتن و در برابر کافران قادر و عزيزند در راه خدا جهاد مي کنند و لامت هيچ ملامتگري خوف ندارند) و آنان اصحاب حضرت قائم (ع) مي باشند.

(بحار ج 52 ص 370 و يوم الخلاص ص 263):

قال الباقر (ع): اصحاب القائم ثلاثماة و ثلاثة عشر، اولاد العجم، بعضهم يحمل في السحاب نهارا و بعضهم نائم علي فراشه فيوا فيه في: مکة علي غير ميعاد.

امام باقر (ع) اصحاب حضرت قائم (ع) سيصد و سيزده نفر و از فرزندان غير عرب مي باشند در روز در ابرها حمل کرده مي شوند و برخي در بستر خواب باشند پس در مکه مکرمه به خدمتش رسد بدون وعده قبلي.

(بحار ج 52 ص 306 و يوم الخلاص ص 262):

قال زين العابدين (ع) في خطبة القائم (ع) للناس يوم ظهوره و دعوته اياهم للبيعة. ثم يقوم رجل منه (اي من اسرته) فينادي: ايها الناس، هذا طلبتکم قد جاءکم يدعوکم الي مادعا اليه رسول الله (ص) فيقوم بعضهم اليه ليقتلوه، فيقوم ثلاثماة و نيف فيمنعونه، منهم خمسون من اهل الکوفة و سائرهم من افناء الناس. (اي لا يعلم ممن هم) لا يعرف بعضهم بعضا، اجتمعوا علي غير ميعاد.

امام زين العابدين علي بن الحسين صلوات الله و سلامه عليهما در خطبه قائم (ع) براي مردم در روز ظهور و دعوتش مردم را براي بيعت فرمود: سپس مردي از دودمان او برمي خيزد و فرياد مي کشد: اي مردم اين مطلوب شما است که آمده و



[ صفحه 425]



شما را دعوت مي کند بدانچه حضرت رسول اکرم (ص) دعوت مي فرمود برخي از مردم به قصد کشتن او برمي خيزند آنگاه سيصد و چند نفر در مقام منع از او برمي آيند که پنجاه تن آنها از اهل کوفه و سائرين از افراد مردمند (دانسته نشود آنان کيانند) که برخي برخي ديگر را نشناسند که بدون وعده گرد هم آيند.

(بحار ج 52 ص 327 و يوم الخلاص ص 265):

قال الباقر (ع): ان الرجل منهم يعطي قوة اربعين رجلا وان قلبه لأشد من زبر الحديد. و لو مروا بجبال الحديد لقطعوها، لا يکفون سيوفهم حتي يرضي الله عزوجل.

امام باقر (ع) فرمود: به يک مرد از آنان نيروي چهل مرد عطاء مي شود و همانا قلب او سخت تر از پاره هاي آهن باشد و اگر به کوه هاي آهن برسند آنرا قطعه قطعه کنند دست از شمشيرهاي خود برنمي دارند تا خداي عزوجل را خشنود نمايند.

(اثبات الهداة ج 3 ص 493):

عن ابان بن تغلب قال: قال ابوعبدالله (ع): يأتي في مسجدکم هذا ثلثمائة و ثلاثة عشر رجلا يعني مسجد مکة، الي ان قال: فيبعث الله ريحا فتنادي بکل واد هذا المهدي يقضي بقضاء داود و سليمان لا يريد علي ذلک بينة.

بنقل از ابان بن تغلب گويد: حضرت امام صادق (ع) فرمود: به اين مسجد شما (مسجد کوفه) سيصد و سيزده نفر وارد مي شوند تا آنجا که فرمود: پس خدا بادي برانگيزد که بهر وادي و بياباني فرياد برکشد اينک مهدي (ع) است که مانند داود و سليمان قضاوت و حکومت مي کند و بينه و شاهد نمي خواهد.

(اثبات الهداة ج 3 ص 494):

قال ابوعبدالله (ع): کأني انظر الي القائم (ع) علي منبر الکوفة و حوله اصحابه ثلاثماة و ثلثة عشر رجلا عدة اصحاب بدر و هم اصحاب الالوية و هم حکام الله في ارضه علي خلقه. الحديث.

امام صادق (ع) فرمود: گوئي حضرت قائم (ع) بر فراز منبر کوفه مي بينم که اصحاب او سيصد و سيزده نفر بشماره ي اصحاب بدر در اطراف و پيرامونش باشند و آنان پرچمداران و حاکمان خدا در زمين باشند (الحديث).



[ صفحه 426]



(کشف النعمه ج 2 ص 461):

عن ميمون بن خلاد عن ابي الحسن (ع) قال: کأني برايات من مصر مقبلات خضر مصبغات، حتي تأتي الشامات فتهدي الي بن صاحب الوصيات.

بنقل از ميمون بن خلاد از حضرت امام کاظم (ع) فرمود: گوئي مي بينم پرچمهاي سبز و رنگارنگ که از مصر بسوي شام روي آورده اند و به صاحب وصيتها هديه مي شود.

(کشف النعمه ج 2 ص 473):

عن ثوبان قال: قال رسول الله (ص): تجيي الرايات السود من قبل المشرق کأن قلوبهم زبر الحديد فمن سمع بهم فليأتهم فبايعهم و لو حبوا علي الثلج.

بنقل از ثوبان گفت: رسول اکرم (ص) فرمود: پرچمهاي سياه از سوي مشرق مي آيد گوئي دلهاي صاحبان آن مانند پاره هاي آهن است هر کس روي آوردن آنان را بشنود بايد بسوي آنان شتاب گيرد و بيعت کند اگر چه با کشاندن خود بر روي يخ باشد.

(کشف الغمه ج 2 ص):

عن عبدالله بن الحرث ابن جزء الزبيدي قال: قال رسول الله (ص): يخرج ناس من المشرق فيوطون للمهدي يعني: سلطانه. (اخرجه الحافظ ابن ماجه في سننه).

عبدالله ابن حرث ابن جزء زبيدي گويد: رسول خدا (ص) فرمود: مردمي از مشرق خروج مي کنند تا حکومت مهدي (ع) را آماده سازند - (اين حديث را ابن ماجه حافظ در سنن خود آورده).

(اثبات الهداة ج 3 ص 494):

عن جابر بن يزيد عن ابي جعفر (ع) قال: کأني باصحاب القائم (ع) و قد احاطوا بمابين الخافقين، فليس من شيي الا و هو مطيع لهم حتي سباع الارض و سباع الطير يطلب رضاهم کل شيي حتي تفخر الارض علي الارض و تقول: مربي اليوم رجل من اصحاب القائم (ع).

بنقل از جابر بن يزيد از امام باقر (ع) فرمود: گوئي اصحاب حضرت قائم (ع) را مي بينم که ميان مشرق و مغرب را احاطه کرده اند چيزي وجود ندارد جز آنکه مطيع و فرمانبردار آنان باشد حتي قطعات زمين بيکدگر فخر فروشند که اين قطعه گويد: امروز مردي از اصحاب حضرت قائم (ع) بر من عبور کرده.



[ صفحه 427]



(بحار ج 52 ص 327 و اثبات الهداة ج 3 ص 494):

عن ابي بصير (ره) قال: قال ابوعبدالله (ع): ما کان قول لوط (ع) لقومه (لو ان لي بکم قوة او اوي الي رکن شديد) الا شدة اصحابه فان الرجل منهم يعطي قوة اربعين رجلا و ان قلبه لأشد من زبر الحديد و لو مروا بالجبال لتدکدکت لا يکفون سيوفهم حتي يرضي الله عزوجل.

بنقل از ابي بصير (ره) گفت: حضرت امام صادق (ع) فرمود: گفتار لوط پيغمبر (ع) به قومش: «اي کاش قوه و نيروئي مي داشتم يا به رکن سخت و محکمي تکيه مي کردم».

جز آرزوي قوت و نيروي حضرت قائم (ع) نمي کرد و هيچ رکني جز استواري اصحاب آن حضرت مقصود نبود زيرا به مردي از آنان نيروي چهل مرد عطاء مي شود و همانا قلبش محکمتر از پاره هاي آهن باشد و اگر بر کوه ها گذر کنند در هم کوفته شود قدرت شمشيرهاي ايشانرا خداي عزوجل داخل شود.

(اثبات الهداة ج 3 ص 547):

عن ابابن تغلب عن ابي عبدالله (ع) انه قال: سيبعث الله ثلاثماة و ثلاثة عشر رجلا الي مسجد مکة، يعلم اهل مکة انهم لم يولدوا من آبائهم و لا اجدادهم، عليهم سيوف مکتوب عليها الف کلمة کل کلمة مفتاح الف کلمة و يبعث الريح من کل واد تقول هذا المهدي يحکم بحکم داود لا يريد بينة.

بنقل از ابان بن تغلب از امام صادق (ع) فرمود: بزودي خدا برمي انگيزد سيصد و سيزده مرد را بسوي مسجد مکه مشرفه که اهل مکه مي دانند آنان از پدران و اجداد عرب متولد نشده اند. شمشيرهايي دارند که بر آنها هزار کلمه نوشته شده که هر کلمه کليد هزار کلمه باشد و از هر بياباني باد برخيزد و فرياد برکشد: اين مهدي (ع) است که بحکم داود (ع) حکومت کند بينه و شاهد نمي طلبد.

(اثبات الهداة ج 3 ص 547):

عن ابي الجارود عن ابي جعفر الباقر (ع) قال: اصحاب القائم ثلاثماة و ثلثة عشر رجلا اولاد العجم، بعضهم يحمل في السحاب نهارا، يعرف باسمه و اسم ابيه و حليته و نسبه و بعضهم نائم علي فراشه، فيوافونه بمکة علي غير ميعاد.

بنقل از ابي جارود از امام باقر (ع) فرمود: اصحاب حضرت قائم (ع) سيصد و سيزده



[ صفحه 428]



تن از غير عرب باشند برخي از آنان در روز برابر سوار باشند نام و نام پدر و قيافه و نسبش شناخته باشند و بعضي در بستر خود خفته و بدون وعده در مکه معظمه بخدمت مهدي (ع) باشند.

(اثبات الهداة ج 3 ص 556):

عن ابي خالد الکابلي قال: قال لي علي بن الحسين (ع): يا اباخالد لتأتين فتن الي ان قال: کأني بصاحبکم قد علا فوق نجفکم بظهر کوفان في ثلاثمائة و بضعة عشر رجلا، جبرئيل عن يمينه و ميکائيل عن شماله و اسرافيل امامه راية رسول الله (ص) قد نشرها لا يهوي بها الي قوم الا اهلکم الله.

بنقل از ابي خالد کابلي گفت: حضرت امام سجاد علي بن الحسين صلوات الله و سلامه عليهما به من فرمود: اي ابوخالد فتنه خواهد بود تا آنجا که فرمود: گوئي صاحب شما (مهدي (ع)) را مي بينم در بالاي نجف اشرف در پشت کوفه با سيصد و ده و چند مرد جبرئيل (ع) در سوي راست و ميکائيل (ع) در جانب چپ و اسرافيل (ع) در پيش روي او و پرچم رسول اکرم (ص) با او باشد و آن پرچم را بسوي قومي پايين نياورد جز آنکه خدايش هلاک فرمايد.

(اثبات الهداة ج 3 ص 575):

عن المفضل عن ابي عبدالله (ع) قال: يکن مع القائم (ع) ثلث عشرة امرأة، قلت: و ما يصنع بهن؟ قال: يداوين الجرحي و يقمن علي المرضي کما کان مع رسول الله (ص). الحديث.

بنقل از مفضل از حضرت امام صادق (ع) فرمود: با حضرت قائم (ع) سيزده زن همراه باشد عرض کردم: زن را چه کار کند؟ فرمود: تا زخمي ها را درمان و بيماران را پرستاري کنند بدانگونه که رسول اکرم (ص) مي کرد. الحديث.

(اعيان الشيعه ج 2 ص 51):

عن اميرالمؤمنين (ع) انه قال: ويحا للطالقان فان الله عزوجل بها کنوزا ليست من ذهب ولا من فضة و لکن بها رجال مؤمنون عرفوا الله حق معرفتهم و هم ايضا انصار المهدي (ع) في آخرالزمان.

اميرالمؤمنين (ع) فرمود: خوشا حال طالقان که خداي عزوجل را در آنجا گنجهايي



[ صفحه 429]



است نه از طلا و نه از نقره ولي مرداني در آنجا باشند مؤمن و خداشناس حقيقي و آنان ياوران مهدي (ع) در آخرالزمان خواهند بود.

(بحار ج 52 ص 304):

عن علقمة بن محمد الحضرمي، عن الصادق، عن آبائه عن علي (ع) قال: قال رسول الله (ص): يا علي ان قائمنا اذا خرج يجتمع اليه ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا عدد رجال بدر فاذا حان وقت خروجه، يکون له سيف مغمودنا داه السيف: قم يا ولي اله، فاقتل اعداء الله.

بنقل از علقمه بن محمد حضرمي از امام صادق (ع) از پدران بزرگوارش از اميرالمؤمنين (ع) از رسول اکرم (ص) فرمود: يا علي (ع) همانا قائم ما چون خروج کند سيصد و سيزده تن بشماره ي مردان جنگ بدر بخدمت او گردانيد و چون وقت خروجش فرا رسد شمشيري که دارد و در غلاف است به فرياد آيد و عرض کند: اي ولي خدا برخيز و دشمنان خدا را بکش.

(بحارج 52 ص 309):

قال ابوعبدالله (ع): يقبل القائم (ع) في خمسة و اربعين رجلا من تسعة احياء: من حي رجل، و من حي رجلان ومن حي ثلاثة و من حي اربعة و من حي خمسة و من حي ستة و من حي سبعة و من حي ثمانية و من حي تسعة و لا يزال کذلک حتي يجتمع له العدد.

امام صادق (ع) فرمود: حضرت قائم (ع) روي مي آورد همراه چهل و پنج تن از نه قبيله اي يک تن و از قبيله اي دو تن و از قبيله اي سه و از قبيله اي چهار و از قبيله اي پنج و از قبيله اي شش و در قبيله اي هفت و از قبيله اي هشت و از قبيله اي نه تن و بهمين ترتيب تا آن شماره ي معين جمع شوند.

(بحار ج 52 ص 334):

عن جابر الجعفي قال: قال ابوجعفر (ع): يبايع القائم بين الرکن و المقام ثلاثمائة و نيف عدة اهل بدر، فيهم النجباء من اهل مصر و الابدال من اهل الشام، و الأخيار من اهل العراق، فيقيم ما شاء الله ان يقيم.

بنقل از جابر جعفي از حضرت امام باقر (ع) فرمود: با حضرت قائم (ع) در ميان رکن و



[ صفحه 430]



مقام سيصد و اندي نفر بشماره ي جنگجويان بدر در ميان ايشان نجيبان مصر و ابدال از اهل شام و اخيار ازاهل عراق باشند و هر قدري که خدا بخواهد بر مردم حکومت مي کند.

(بحارج 52 ص 346):

عن المفضل بن عمر، عن ابي عبدالله (ع) قال: اذا قام قائم آل محمد استخرج من ظهر الکعبة سبعة و عشرين رجلا خمسة و عشرين من قوم موسي الذين يقضون بالحق و به: يعدلون و سيبعة من اصحاب الکهف و يوشع وصي موسي و مؤمن آل فرعون و سلمان الفارسي و ابادجانة الانصاري و مالک الاشتر.

بنقل از مفضل بن عمر از حضرت امام صادق (ع) فرمود: چون قائم آل محمد (ع) قيام کند از پشت کعبه مشرفه بيست و هفت مرد را بيرون آورد که بيست و پنج تن از قوم موسي (ع) باشند که حکم بحق کنند و بحق متمايلند و هفت تن از اصحاب کهف را و يوشع وصي موسي (ع) و مؤمن آل فرعون و سلمان فارسي و ابودجانه انصاري و مالک اشتر رضي الله عنهم را.



[ صفحه 431]