دجال


(عن اللزام الناصب ص 202 و يوم الخلاص ص 712):

قال رسول الله (ص): من قاتلني في الأولي، و قاتل اهل بيتي في الثانية، حشره الله في الثالثة مع الدجال.

رسول اکرم (ص) فرمود: هر کس با من در اول کارزار کند و با اهل بيت من در دوم قتال نمايد خدايش در مرحله سوم با دجال محشور فرمايد. (قتال در اول قتال بر تنزيل و رسالت است که در عهد رسول خدا (ص) بود و قتال با اهل بيت (ع) قتال بر اساس تأويل و ارجاع و ادعاه حق وحکم به قرآن و سنت بود و قتال سوم قتال مهدي (ع) است).

(عن اللزام الناصب ص 202 ص و يوم الخلاص ص 713):

قال رسول الله (ص): انه يخرج من المشرق من قرية يقال لها يهوداء و هي قرية من قري اصفهان و بلدة من بلدان الأکاسرة. تحته حمار اقمر، و هو مطموس العين مکسور الظفر و النظر، و يخرج منه الحيات (و قيل: الحباب) و هو محدودب الظهر، قد صور کل سلاح في يديه حتي الرمح و القوس، يخوض البحار الي الکعب. و هو قصير القامة کهل، مکتوب بين عينيه: کافر.

رسول اکرم (ص) فرمود: او (دجال) از مشرق از دهي بنام يهودا، که از روستاهاي اصفهان و شهري از شهرهاي خسروان ايراني است بيرون مي آيد و در زير او



[ صفحه 580]



دراز گوشي (خري) سفيد رنگ باشد و خود نابينا و ناخن شکسته است و از او مارها (مارهاي خطرناک) بيرون آيد. گوژپشت است تصوير هر گونه اسلحه اي حتي نيزه و کمان در دست دارد. و تا برآمدگي پشت پا در درياها فرو رود و کوتاه قد و در سن کهولت باشد در ميان دو چشمش کلمه کافر نوشته.

(يوم الخلاص ص 716):

قال رسول الله (ص): ايها الناس، ما بعث الله نبيا الا و قد انذر قومه الدجال. و ان الله قد اخره الي يؤمکم هذا. فمهما تشابه عليکم في امره فان ربکم ليس باعور (؟؟؟) انه يخرج علي حمار عرض ما بين اذنيه ميل. يخرج و معه حبة و نار و جبل من خبز و نهر من ماء. اکثر تباعه اليهود و النساء و الاعراب يدخل آفاق الأرض کلها الا مکة و لا بتيها. و المدينة و لا بتيها فانهما محرمتان عليه.

رسول اکرم (ص) فرمود: اي مردم خدا هيچ پيغمبري مبعوث نفرمود جز آنکه قومش را از خطر دجال بيم داد. و همانا خدا او را تا امروز به تأخير افکند پس هرگاه امر او بر شما مشتبه گردد همانا پروردگار شما کور نيست (؟؟؟) او بيرون مي آيد و بر خر سوار است فاصله ميان دو گوش خر يک ميل راه است. بيرون مي آيد بهشت و آتش و کوهي از نان و نهري از آب با او باشد.بيشتر پيروانش يهودان و زنان و اعراب باشند به همه آفاق زمين وارد مي شود بجز مکه معظمه و حوالي آنجا و بجز مدينه منوره و حوالي آنجا که اين دو جا بر وي حرام شده است.

(يوم الخلاص ص 714):

قال رسول الله (ص): الدجال يبصر باحدي عينيه و لا يبصر بالأخري، طويل القامة، ازرق العينين، اعمش بوجهه اثر الجدري، ابخر الفم کبير الأسنان، مقلب الأظافر، اجدر الجسم لا شعر في جسده، متنقع الرأس، طويل العنق، شاني (سي الخلق) اصابعه تصل حد کفه. کلامه له دوي، عالي الأکتاف، طارج الجبهة في احدي عينيه عيب، لحيته بشاخين تصل سرته عبوس، شروس، تحته حمار احمر، ازرق الاطراق، بين اذنيه مقدار عشرين ميلا؟ رأسه کالجبل العظيم ظهره يناسب رأسه، خطوته عشرون ميلا؟ علي جبينه سطران مکتوبان يقرأهما کل مؤمن، و يجحدهما کل کافر، الأول مکتوب فيه: الشقي من تبعک و السطر الثاني السعيد من



[ صفحه 581]



فارقک. و اکثر عسکره اليهود و اولاد الزنا. عن يمينه جبل اخضر، و علي شماله جبل اسود، يسيران و يقفان بوقوفه، و يقول: هذه جنتي، و هذه ناري من اطاعتي ادخلته جنتي و من عصاني ادبته بسيف نقمتي.

رسول اکرم (ص) فرمود: دجال با يک چشم مي بيند و با يک چشم نمي بيند. بلند قامت و کبود چشم. آب از چشمش مي چکد. آبله گون. داراي گند دهن و دندان درشت. ناخن برگشته. آثار آبله در بدنش موجود. بدنش بي مو سرش غبارآلوده درازگون بدخو انگشتانش دراز که به حد دو دستش مي رسد در سخنش آواي غليظ باشد شانه هاي او بالا، پيشاني گرفته در يکي از چشمهايش عيب است ريشش بلند است که بنافش مي رسد چهره در همرفته بد سرشت در زير او خري سرخ رنگ که اطراف آن کبود است ميان دو گوش و نافله بيست ميل باشد؟ سرش مانند کوه بزرگ و پشتش مناسب با سر آن است يک گام او مسافت بيست ميل؟ بر پيشاني او سطر نوشته که آنرا هر مؤمني مي خواند و هر کافري آنرا انکار مي کند. در سطر اول نوشته. تبهکار کسي است که پيروي تو کند و در سطر دوم نوشته سعادتمند کسي است که از تو جدا گردد. و بيشتر لشکريانش يهود و زنازادگان باشند در جانب راستش کوه سبز و در جانب چپ وي کوه سياهي است که با او سير مي کنند و چون بايستد مي ايستند و خود گويد: اين بهشت من و اين جهنم من است هر کس اطاعتم کند به بهشتش مي برم و هر کس نافرماني من کند او را به تازيانه ي عذابم ادب مي کنم.

(يوم الخلاص ص 715):

قال رسول الله (ص): انه لم تکن فتنة في لأرض منذ ذرأ الله ذرية ادم، اعظم من فتنة الدجال... و ان الله لم يبعث نبيا الا حذر امته الدجال و انا آخر الانبياء و انتم آخر الامم و هو خارج فيکم لا محالة.

رسول اکرم (ص) فرمود: هيچ فتنه اي در زمين از روزي که خدا ذريه آدم (ع) را آفريد بزرگتر از فتنه دجال نيست و همانا خدا پيغمبري مبعوث نفرمود جز آنکه امتش را از دجال بر حذر داشت و من آخرين پيغمبرم و شما آخرين امت مي باشيد و او ناگزير در ميان بيرون مي آيد.



[ صفحه 582]



(يوم الخلاص ص 715):

قال رسول الله (ص): الدجال رجل ضخم عريض، ليس ما بين خلق آدم الي قيام الساعة خلق اکبر منه.

رسول اکرم (ص) فرمود: مردي است درشت و فربه در ميان مردم از آغاز خلقت آدم (ع) تا روز قيامت آفريده اي بزرگتر از او نباشد.

(يوم الخلاص ص 715):

قال رسول الله (ص): ما من نبي الا و انذر قومه الدجال الأعور الکذاب.

رسول اکرم (ص) فرمود: هيچ پيغمبري نيست جز آنکه قوم خود را از دجال کور و دروغگو بيم داده است.

(يوم الخلاص ص 717):

قال رسول الله (ص): الدجال رجل عريض، عينه اليمني مطموسة و اليسري کأنها کوکب بين عينيه مکتوب: کافر بالله و برسول الله. يخرج و يدعي انه الرب و لا يسمعه احد الا تبعه الا من عصمه الله عزوجل. تکون له جنة و نار، فيقول: هذه جنتي لمن سجدلي، و من ابي ادخلته النار.

رسول اکرم (ص) فرمود: دجال مردي فربه چشم راستش کور و چشم چپ وي گوئي چون ستاره اي است در ميان دو چشمش نوشته: کافر بخدا و به رسول خدا (ص) خروج و ادعاه مي کند که پروردگار است کسي ادعاي او را نشنود جز آنکه پيرو او شود مگر کسي که خدايش باز داشته و حفظ فرموده باشد او را بهشت و آتش باشد گويد: اين بهشت من است براي کسي که مرا سجده کند، و هر کس امتناع کند او را وارد آتش مي کنم.

(عن الزام الناصب ص 202 و يوم الخلاص ص 718):

قال اميرالمؤمنين (ع): يخرج الدجال الأکبر، الأعور الممسوح العين اليمني و الأخري کأنها ممزوجة بالدم لکأنها في الحمرة علقة تأتي الحدقة کهيئة حبة العنب الطافية علي الماء.

اميرالمؤمنين (ع) فرمود: دجال بزرگتر خروج مي کند که کور است يعني چشم راستش کور و چشم ديگرش به خون ممزوج است گوئي د رسرخي علقه ايست بر حدقه



[ صفحه 583]



چشم آمده به هيئت انگوري که در آب فرو رفته باشد.

(منتخب الاثر ص 428 و بحار ج 52 ص 194 و يوم الخلاص ص 720):

قال اميرالمؤمنين (ع): الا و ان اکثر اشياعه يومئذ اولاد الزني و اصحاب الطيالسة الخضر اي اليهود يقتله الله عزوجل علي عقبة افيق لثلاث ساعات مضت من يوم الجمعة علي يدي من يصلي عيسي بن مريم خلفه.

اميرالمؤمنين (ع) فرمود: هان که بيشتر پيروانش در آنروز زنازادگان و کساني باشند که طيلسان سبز در تن دارند يعني يهودان خداي عزوجل او را در عقبه رفيق مي کشد که سه ساعت از روز جمعه گذشته باشد با دست کسي که عيسي بن مريم (ع) پشت سرش نماز گذارد.

(يوم الخلاص ص 720):

قال اميرالمؤمنين (ع): يبرز الدجال و معه سبعون الف يهودي کلهم ذو سلاح محلاة فاذا نظر الدجال الي عيسي ذاب کما يذوب الرصاص في النار (اي تضاءل و تعري من عنجهيته و بداعلي حقيقته بعد ان کان يدعي الربوبية) ثم يولي هاربا فيقول عيسي: ان لي فيک ضربة لن تفوتني بها فيدرکه فيقتله فلا يبقي شيي مما خلقه الله يتواري به يهودي الا انطقه الله عزوجل و لا حجر و لا دابة الا قال: يا عبدالله المسلم، هذا يهودي فاقتله، الا الغرقد فانها من شجرهم فلا تنطق.

اميرالمؤمنين (ع) فرمود: دجال آشکار مي شود و هفتاد هزار يهودي با او باشد همه مسلح به اسلحه زيور بسته باشند و چون دجال به عيسي (ع) نظر افکند مانند گداخته شدن مس در آتش بگدازد - يعني از کبريايي خود کوچک شود و عريان گردد و حقيقتش آشکار شود پس از آنکه ادعاي ربوبيت مي کرد) سپس پا بفرار مي گذارد عيسي (ع) فرمايد: براي من در تو ضربت زدني هست که هرگز نمي تواني از دست من بگريزي پس به او مي رسد و او را بقتل مي رساند پس هر چيزي را که خدا آفريده و يهودي به آن پناه برده و در آن پنهان شده باقي نمي ماند جز آنکه خداي عزوجل آن چيز را بسخن در آورد حتي هر سنگ و هر جنبنده اي باشد گويد: اي مسلمان بنده ي خدا اي يهود را بقتل برسان تنها درخت غرقد که درخت يهودان است خاموش ماند و سخن نگويد



[ صفحه 584]



(عن الزام الناصب ص 261 و يوم الخلاص ص 722):

قال الصادق (ع): يصرخ بصوت يسمعه الأنس و الجن: هذه جنتي لمن سجدلي، و من ابي ادخلته النار.

امام صادق (ع) فرمود: (دجال) با صداي بلند فرياد کشد بگونه اي که جن و انس آنرا بشنوند: اين بهشت من است براي کسي که مرا سجده کند و هر کس امتناع از سجده به من کند او را به آتش درمي افکنم.

(اثبات الهداة ج 3 بحار ج 52 ص 308):

قال الصادق (ع): يوم النيروز هو اليوم الذي يظهر فيه قائمنا اهل البيت، وولاة الامر، و يظفره الله تعالي بالدجال، فيصلبه علي کناسة الکوفة، وما من يوم نيروز الا و نحن نتوقع فيه الفرج لانه من ايامنا حفظته الفرس و ضيعتموه.

امام صادق (ع) فرمود: نوروز روزي است که قائم ما اهل بيت (ع) و واليان امرا و در آن ظهور مي کنند و خداي تعالي او را بر دجال پيروزي مي بخشد و او را در کنار کوفه بدار کشد و هيچ نوروزي نيست جز آنکه ما انتظار فرج را در آن داريم زيرا نوروز از روزهاي ما است ايرانيان آنرا حفظ کردند و شما اعراب آنرا از دست داديد.

(اخرجه الحافظ ابونعيم في کتاب الحلية و عقدالدرر ص 231):

عن ابي امامة الباهلي قال: خطبنا رسول الله (ص) و ذکر الدجال، و قال فيه، ان المدينة لتنفي خبثها، کما ينفي الکير خبث الحديد، و يدعي ذلک اليوم يوم الخلاص. قالت ام شريک: فأين العرب، يا رسول الله يومئذ؟ قال: هم يومئذ قليل، و جلهم ببيت المقدس، و امامهم مهدي رجل صالح فبينما امامهم قد تقدم يصلي بهم الصبح اذ نزل عيسي بن مريم حين کبر للصبح فرجع ذلک الامام ينکص ليتقدم عيسي يصلي بالناس فيضع عيسي يده بين کتفيته فيقول: تقدم فصلها، فانها لک اقيمت. فيصلي بهم امامهم.

ابي امامه باهلي گفت: حضرت رسول اکرم (ص) براي ما خطبه خواند و ذکر دجال کرد و فرمود: همانا مدينه منوره ناپاکي و پليدي از آن نفي و برطرف شود مانند ناپاکي آهن بوسيله کوره هاي آتش زدوده مي شود و آنروز را روز خلاص خوانند. ام شريک عرض کرد: يا رسول الله (ص) در آنروز عرب در کجا باشند فرمود: اعراب در آن روز



[ صفحه 585]



اندک خواهند بود و قسمت بيشتر آنان در بيت المقدس حضور دارند و امامشان مهدي (ع) که مردي صالح و شايسته است باشد در آن اثناء که امامشان به جلو ايستد که نماز صبح به جماعت اداء لحظه اي که خواهد تکبيره الاحرام گويد حضرت عيسي بن مريم (ع) نازل شود. امام (ع) به عقب رود يا عيسي (ع) با مردم نماز گذارد عيسي (ع) دست بر کتفش گذارد و گويد: تو مقدم باش و نماز بگذار که اين جماعت براي تو اقامه نماز مي کنند پس امام (ع) با مردم نماز گذارد.

(اخرجه الامام احمد بن حنبل في مسند و عقدالدرر ص 233):

قال رسول الله (ص): يخرج الدجال في خفقة من الدين و ذکر الدجال ثم قال: ثم ينزل عيسي فينادي من السحر فيقول: يا ايها الناس، ما يمنعکم ان تخرجوا الي الکذاب الخبيث؟ فيقولون: هذا رجل جني. فينطلقون، فاذا هم بعيسي بن مريم (ع) فتقام الصلاة فيقال له: تقدم يا روح الله فيقول: ليتقدم امامکم فليصل بکم. فاذا صلوا صلاة الصبح خرجوا اليه. قال: فحين يراه الکذاب ينماث کما ينماث الملح في الماء.

رسول اکرم (ص) فرمود: دجال بهنگام ضعيف شدن دين بيرون آيد آنگاه ذکر دجال کرد و فرمود: سپس عيسي (ع) نزول فرمايد دجال از رهگذر فرياد برکشد و گويد: اي مردم چه مانع مي شود شما را که عليه دروغگوي خبيث خروج نمي کنيد؟ مردم گويند: اين مرد از جن است و روانه شوند و عيسي بن مريم (ع) را بينند که نماز برپا شده و به آن حضرت گويند: يا روح الله مقدم باش و نماز بگذار عيسي (ع) فرمايد امام (ع) شما بايد بر شما امامت در نماز کند و چون نماز صبح برگزار شود بسوي او بيرون آيند. وقتي که دجال دروغگو عيسي (ع) را بيند مانند نمک که در اب ذوب شود گداخته خواهد گرديد.

(عقدالدرر ص 278):

و يقال: ان المهدي يسير الي قتال الدجال و علي رأسه عمامة رسول الله (ص) عمامة بيضاء، فبلتقون، و يقتلون قتالا شديدا فيقتل من اصحاب الدجال ثلاثين الفا و ينهزم الدجال و من معه نحو بيت المقدس فيأمر الله تعالي الأرض بامساک خيولهم ثم يرسل الله تعالي عليهم ريحا حمراء فيهلک منهم اربعون الفا ثم يسير



[ صفحه 586]



المهدي في طلبه فيجد من عسکره نحوا من خمسين الفا فيريهم الايات و المعجزات و يدعوهم الي الايمان فلا يؤمنون فيمسخهم الله تعالي قردة و خنازير.

و گفته مي شود: مهدي (ع) حرکت مي کند براي قتال با دجال و عمامه سفيد رنگ رسول خدا (ص) بر سر دارد دو سپاه بهم برخورد کنند و قتال سختي درمي گيرد حضرت از ياران دجال سي هزار نفر مي کشد و دجال با همراهان خود بسوي بيت المقدس فرار مي کند خداي تعالي زمين را مأمور مي کند که اسبان آنها را از حرکت باز دارد سپس خداي تعالي باد سرخ بر آنها مسلط فرمايد که چهل هزار تن از آنها هلاک شوند آنگاه مهدي (ع) در طلبش باشد قريب پنجاه هزار تن از لشکريان او را مي يابد آيات و معجزات به آنها نشان دهد و دعوتشان به ايمان فرمايد چون دعوتش را نپذيرند خداي تعالي آنها را بصورت بوزينه و خوک مسخ نمايد.

(سنن ابي ماجه ج 2 ص 136):

عن ابي امامة الباهلي قال: خطبنا رسول الله (ص) فکان اکثر خطبة حديثا حدثناه عن الدجال و حذرناه فکان من قوله ان قال: (انه لم تکن فتنة في الارض منذ ذرا الله ذرية آدم اعظم من فتنة الدجال. و ان الله لم يبعث نبيا الا حذر امته الدجال و انا آخر الانبياء. و انتم آخر الامم. و هو خارج فيکم لا محالة.

ابي امامه باهلي گويد: رسول خدا (ص) براي ما خطبه خواند اکثر سخنانش در خطبه خبر دجال بود که ما را از او بر حذر مي داشت و فرمود: هيچ فتنه اي در زمين از روزي که خدا آدميزاده آفريد بزرگتر از فتنه دجال نيست و همانا خدا هيچ پيغمبري مبعوث نفرمود جز آنکه او امتش را از دجال بر حذر داشت و من آخرين پيغمبرانم و شما آخرين امتها مي باشد و او در ميان شما خروج مي کند.

(عقدالدرر ص 275):

عن اميرالمؤمنين (ع): في قصة الدجال: قال: الا و ان اکثر اتباعه اولاد الزنا لا بسوا التيجان و هم اليهود عليهم لعنة الله يأکل و يشرب له حمار احمر طوله ستون خطوة مد بصر اعور اليمين و ان ربکم عزوجل ليس باعور صمد لايطعم فيشمل البلاد البلاء و يقيم الدجال اربعين يوما اول يوم کسنة و الثاني کاقل فلا تزال تصغر و



[ صفحه 587]



تقصر حتي تکون آخر ايامه کليلة يوم من ايامکم هذه يطأ الارض کلها الا مکة و المدينة و بيت المقدس و يدخل المهدي (ع) بيت المقدس و يصلي بالناس اماما فاذا کان يوم الجمعة و قد اقيمت الصلاة نزل عيسي بن مريم (ع) بثوبين مشرقين حمر کأنما يقطر من رأسه الدهن رجل الشعر صبيح الوجه اشبه خلق الله عزوجل بابيکم ابراهيم خليل الرحمن (ع) فيلتفت المهدي فينظر عيسي (ع) فيقول لعيسي: يابن البتول صل بالناس فيقول: لک اقيمت الصلاة فيتقدم المهدي (ع) فيصلي بالناس و يصلي عيسي (ع) خلفه و يبايعه و يخرج عيسي (ع) فيلتقي الدجال فيطعنه فيذوب کما يذوب الرصاص و لا تقبل الارض منهم احدا لا يزال الحجر و الشجر يقول: يا مؤمن تحتي کافر اقتله ثم ان عيسي (ع) يتزوج امرأة من غسان و يولد له منها مولود و يخرج حاجا فيقبض الله تعالي روحه في طريقه مثل وصوله الي مکة.

اميرالمؤمنين (ع) در داستان دجال فرمود: هان که بيشتر پيروانش زنازادگان تاج بسرند و آنها يهودان هستند لعنت خدا برايشان باد مي خورد و مي نوشد خري سرخ رنگ، دارد که درازي آن شصت گام است که ديدگاه او نيز شصت گام است. چشم راست او کور است و همانا پروردگار عزوجل کور نيست صمد است (مجوف نيست) و غذا نمي خورد - بلاء و گرفتاري فراگير همه شهرها شود و دجال چهل روز زيست مي کند اولين روزش مانند يکسال و روز دوم کمتر باشد پس پيوسته کوچکتر و کوتاه تر مي گردد تا آخر روزهايش مانند يک شب باشد همه اقطار زمين را طي مي کند بجز مکه معظمه و مدينه مشرفه و بيت المقدس را و مهدي (ع) داخل بيت المقدس شود و در نماز جماعت براي مردم امامت کند و چون روز جمعه شود و نماز برپا گردد عيسي بن مريم (ع) نزول فرمايد با دو جامه براق سرخ گوئي روغن از سرش مي چکد با موي فروهشته و روي زيبا که شبيه ترين خلق به پدر شما حضرت ابراهيم (ع) خليل الرحمن (ع) باشد پس مهدي (ع) توجه کند و عيسي (ع) را بيند به عيسي (ع) گويد: اي فرزند بتول با مردم نماز بگذار عيسي (ع) گويد نماز براي تو اقامه شده پس مهدي (ع) تقدم جويد و با مردم نماز گذارد و عيسي (ع) به او اقتدا کند و با او بيعت نمايد و عيسي (ع) خروج کند چون به دجال برخورد بر او نيزه فرود آورد دجال ذوب و



[ صفحه 588]



گداخته شود همانند گداخته شدن مس و زمين احدي از پيروان او را نپذيرد و پيوسته سنگ و درخت فرياد کنند. اي مؤمن در زير من کافري است او را بکش سپس عيسي (ع) زني از طائفه غسان ازدواج کند و از او فرزندي آورد و براي حج کردن بيرون رود و خداي تعالي روحش را در بين راه قبض کند پيش از رسيدن به مکه معظمه

(سنين ابن ماجه ج 2 ص 1353):

عن حذيفة قال: قال رسول الله (ص): الدجال اعور عين اليسري جفال الشعر معه جنة و نار فناره جنة و جنة نار.

بنقل از حذيفه (رض) گفت: حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: دجال چشم چپش کور است و موي پراکنده وارد با او بهشت و آتش است. آتش او بهشت و بهشت او آتش باشد.

(اثبات الهداة ج 3 ص 591):

عن العباس بن عبدالمطلب (رض) ان النبي (ص) قال له: يا عم يملک من ولدي اثنا عشر خليفة ثم تکون امور کريهة و «شدة» شدايد عظيمة ثم يخرج المهدي من ولدي يصلح الله امره في ليلة فيملأ الارض عدلا کما ملئت جورا و يمکث في الأرض ما شاء الله ثم يخرج الدجال.

بنقل از عباس بن عبدالمطلب (رض) که رسول خدا (ص) به او فرمود: اي عمو از فرزندان (ع) من دوازده خليفه باشند سپس کارهاي زشت و سختي هاي بزرگ بوقوع پيوندد آنگاه مهدي (ع) از فرزندان من خروج کند و خدا کارش را در يک شب اصلاح فرمايد و او زمين را پر از عدل و داد کند چنانکه پر از ظلم و جور شده باشد و آنچه خدا بخواهد در زمين باقي ماند سپس دجال بيرون آيد.

(بحار ج 52 ص 192):

عن ابي عبدالله (ع) قال: قال رسول الله (ص): من ابغضنا اهل البيت بعثه الله يهوديا قيل: و کيف يا رسول الله (ص)؟ قال: ان ادرک الدجال آمن به.

امام صادق (ع) فرمود: رسول الله (ص) فرمود: هرکس ما اهل بيت را دشمن بدارد خدايش «در روز قيامت» يهودي برانگيزد عرض شد: چگونه يا رسول الله (ص) فرمود: وقتي که دجال را بيند به او ايمان آورد.