اصالت مهدويت از جهت اتکاء بر مباني معقول و منطقي


پس از اينکه چنانکه در بحث (امکان مهدويت و معقول بودن آن) گفته شد امکان يک موضوع بررسي و پذيرفته گرديد مسئله واقعيت داشتن يا واقعيت يافتن مطرح مي شود زيرا ممکن يک موضوع امکان واقعيت داشتن يا واقعيت يافتن داشته باشد و عقل امکان آن را رد نکند اما واقعيت نيافته باشد مثلا ممکن است الان فلان حادثه ي بزرگ در دنيا اتفاق افتاده باشد يا فلان کشتي بزرگ در فلان اقيانوس غرق شده باشد. يا در خورشيد يک انفجار عظيم روي داده باشد اما واقعيت نيافته باشد واقعيت يافتن و واقعيت داشتن اين حوادث را بايد يا مستقيما بببينيم يا بينندگان و دانشمندان به ما خبر بدهند.

در اين بحث خودمان نيز پس از بحثي که گذشت واقعيت داشتن وجود حضرت مهدي سلام الله عليه، و غيبت آن حضرت و واقعيت يافتن ظهور آن حضرت و تشکيل حکومت جهاني اسلام و سعادت عمومي و برقرار شدن نظام عدل و سائر اموري که پيامد ظهور و آثار آن است بررسي مي شود.



[ صفحه 20]



مطالعه صدها و بيشتر کتابها و رساله هائي که از يازده قرن پيش تاکنون در موضوع مهدويت نوشته شده و هم چنين بررسي کتابها و اصولي که از قرن اول هجرت تا حال در رشته هاي مختلف علوم اسلامي تاليف شده ابتناء اين عقيده را بر مباني صحيح و معقول و مصادر اصيل اسلامي روشن مي سازد و چنان اين مباني و مآخذ مصونيت اين عقيده را از هرگونه تشکيک تضمين و استوار کرده است که حتي در مقام پاسخ گوئي و رد دعواي کساني که به دروغ ادعاء مهدويت کردند کسي نتوانست اصل عقيده مهدويت را رد کند بلکه مدعيان دروغ و متمهديان را به واجد نبودن علائم و شرايط و صفاتي که براي مهدي معلوم شده است رد مي کردند چون انکار اصل مهدويت را مساوي با انکار مباني و مآخذ محکم اصول و فروع اسلامي مي ديدند.

در ضمن مباحث آينده به تفصيل اتکاء اين عقيده بر معيارهاي باوربخش عقلي و مصادر و وثائق اسلامي معلوم خواهد شد انشاء الله تعالي.



[ صفحه 23]