وادي خضرا






هر کسي آزاد از قيد تعلقها بود

در شمار سالکين وادي معني بود



طور سينا جلوه گاه نور يزدان بر کليم

سينه ي صافي دلان چون سينه ي سينا بود



مرده است آندل که از مهر خدا بي بهره است

دل اگر جاي خدا شد زنده و احيا بود



دل نباشد لايق از خالي نشد از غير دوست

قلب عاشق محرم اسرار ما اوحي بود



فاش گويم سر ما اوحي تولاي عليست (ع)

بي تولاي علي (ع) توحيد بي معنا بود



داني ايدل چيست معيار ولاي مرتضي (ع)

در زمان ما، که عصر غيبت کبري بود



انتظار و حب مهدي (عج) شاخص حب عليست

آنکه اندر انتظارش خالق يکتا بود



جان عالم باد قربانش که از روز نخست

از فيوضاتش بپا دنيا و مافيها بود



خوش به حال عاشقي مخلص که او را در جهان

بر سر کويش باذن حضرتش سکنا بود



کوي مهدي (عج) شهرک مخصوص خصصين اوست

در صحائف نام آنجا وادي خضرا بود



سر و اسراري خدا بنهاده در اين سرزمين

واقف از اسرار آنجا ايزد دانا بود



گر زمين را پيکري گيري برايش عضوهاست

وادي خضرا يقينا قلب آن اعضا بود



در سلوک اهل معني طي منزلها شود

سير اهل معرفت يکروز هم زانجا بود





[ صفحه 40]





«ملتجي» تنها ظهور آن امام منتقم

باعث شادي قلب حضرت زهرا (س) بود





[ صفحه 41]