نوراني بودن بدن و سر مقدس حسين و مراد از شهاب ثاقب


اصل - 1- يابن البدور المنيرة 2- يابن السرج المضيئة



[ صفحه 259]



3- يابن الشهب الثاقبة 4- يابن الأنجم الزاهرة 5- يابن السبل الواضحة 6- يابن الأعلام اللائحة 7- يابن العلوم الکاملة 8- يابن السنن المشهورة 9- يابن المعالم المأثورة 10- يابن المعجزات الموجودة 11- يابن الدلائل المشهودة

الاعراب - الترکيب کما في الفقرات السابقه بدون تفاوت و البدور جمع البدر. اي القمر في ليالي نصف الشهر، والسرج بضمتين جمع السراج معرب چراغ، والصفات في هذه العبارات مفرد مؤنث لان الموصوف جمع و هو بمعني الجماعة وهي مفرد مؤنث ايضا فالمطابقة حاصلة.

ترجمه - اي فرزند ماههاي شب چهارده نور دهنده 2- اي فرزند چراغهاي روشني دهنده 3- اي فرزند ستاره هاي جهنده ي نافذه 4- اي فرزند ستاره هاي درخشان 5- اي فرزند راه هاي هويدا 6- اي فرزند نشانه هاي آشکارا 7- اي فرزند علوم تمام، 8- اي فرزند احکام مشهوره ي دين 9- اي فرزند نشانه هاي رسيده شده 10- اي فرزند معجزات موجوده، 11- اي فرزند دليل هاي واضحه

شرح - اين عبارات از باب استعاره است که آباء گرام آن حضرت را تشبيه نموده در جمله اولي به ماه شب چهارده، و در جمله دوم به چراغ هاي پرنور، و مراد آن است که بدن و صورت ايشان داراي نور بوده و اين معني از بسياري اخبار و حکايات برمي آيد، از هلال بن نافع



[ صفحه 260]



نقل شده که گويد وقت شهادت حضرت سيدالشهداء رفتم در کنار قتلگاه ديدم بدن آن حضرت نوراني بود؛ و هيچ کشته اي را نوراني تر از حسين عليه السلام نديده بودم، و بدن آن حضرت به مقداري نوراني بود که من از حيرت؛ کشته شدن او را در نظر نداشتم.

و مسلم جصاص گويد در بازار کوفه سر حسين عليه السلام را بر نيزه ديدم و هو رأس قمري زهري أشبه الخلق برسول الله (ص) و يا مراد آن است که داراي نور معنوي بودند که به هر که توجه مي فرمودند قلب او را نوراني مي فرمودند، و طريق قويم و صراط مستقيم و راه سعادت بر او واضح و هويدا مي گرديد و در زيارت وارث است.

أشهد أنک کنت نورا في الأصلاب الشامخة و الارحام المطهرة

يعني گواهي مي دهم که نوري بودي در صلب هاي بزرگوار و در رحم هاي پاکيزه، و در جمله سوم ايشان را تشبيه به شهاب ثاقب نموده، که در آيه 10 سوره 37 و الصافات فرموده الا من خطف الخطفة فاتبعه شهاب ثاقب يعني خداوند شياطين را از گرفتن خبرهاي غيبي آسماني دفع مي فرمايد، مگر آنانکه بربايند خبرها را ربودني، پس آنان را پي مي آيد ستاره هاي جهنده ي نفوذ کننده، و در آيه 17 سوره 15 حجر فرموده و حفظناها من کل شيطان رجيم الا من استرق السمع فأتبعه شهاب مبين

يعني و حفظ نموديم آسمانها را از شيطان رانده شده مگر آنانکه استراق سمع کنند: يعني به پنهاني تقديراتي را که به زبان ملائکه



[ صفحه 261]



جاري شود بربايند پس مي رسد به آنها ستاره هاي جهنده آشکارا.

و در خبر است که شياطين خبرهاي آسماني را مي گرفتند و به کاهنان و غيب گويان مي رسانيدند: و در زمان عيسي از سه آسمان ممنوع شدند و چون پيغمبر خاتم صلي الله عليه و آله و سلم مبعوث شدند از همه ي آسمانها ممنوع گرديدند و بعد از آن هر وقت براي استراق سمع به طرف آسمان روند تيرهاي شهاب به آنها مي رسد و آنها را مي راند و منع مي نمايد و بعد از بعثت خاتم الانبياء صلي الله عليه و آله و سلم غيب گوئي کاهنان سرآمد و اين تيرهاي شهاب که در طرف آسمان مي بينيم قبل از بعثت نبوده و از معجزات پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم است و اهل هيأت گويند اين روشنائي که در هوا پيدا مي شود در اثر قوه ي مغناطيسي در هوا است و قوه مثبته و منفيه چون اتصال پيدا کنند مانند دو سيم برق نوري حادث مي شود. ولي در آسمان دو نوع نور کشيده ديده مي شود. يک قسم آن است که در موقعي که ابر در هوا باشد و صداي صاعقه بلند مي شود برقي مي جهد و به زمين مي آيد و گاهي بعضي از مکانها يا اشخاص را مي سوزاند، و اين قسم از تصادم قوه مثبته و منفيه برق است.

و قسم ديگر در موقعي که هوا صاف است بدون غرش رعد نور کشيده در هوا ديده مي شود که بعضي از آنها هم امتداد زيادي پيدا مي کند و ظاهرا مراد از ستاره جهنده و تير شهاب اين قسم باشد که شياطين را مي راند و منع از ربودن خبرهاي آسماني مي نمايد.

و احتمال هم مي رود که مراد از شهاب که شياطين را منع مي کند



[ صفحه 262]



امر غيبي خارج از امور طبيعيه باشد که عقل ما از فهم آن کوتاه باشد و در اين جمله ائمه طاهرين (ع) را تشبيه به شهاب ثاقب نموده براي آنکه هرگاه کسي از دشمنان خواست لطمه بر دين اسلام وارد آورد امام عليه السلام به هر نوعي که صلاح باشد او را دفع فرمايد و دين را از شر او حفظ نمايد هم چنانکه هر کدام از ائمه طاهرين (ع) به مقتضاي وقت دين را از شر اجانب حفظ نمودند.

و در جمله چهارم ايشان را تشبيه به ستاره هاي روشني دهنده در شب نموده است و مراد آن است که چون در موقع غصب خلافت ضلالت مانند تاريکي عالم را فرو گرفت و مردم در تاريکي هاي گمراهي ماندند، ائمه ي طاهرين مانند ستاره روشني مي دادند و کساني را که طالب نور هدايت بودند هدايت مي فرمودند و سعي داشتند که حتي الامکان راه هدايت براي طالبين واضح باشد و در تبليغ مردم به راه دين سعي بليغ مي نمودند.

در شرح (اين الانجم الزاهره) اشاره به اين معني شد و نيز در آنجا شرح جمله 5 و 6 نيز ظاهر مي شود، قوله يابن العلوم الکامله تا آخر کلمه (اين) به معني منسوب است يعني اي منسوب به علم هاي کامل؛ واي منسوب به سنت ها و احکام مشهوره؛ و اي منسوب به نشانه ها و اخبار رسيده شده، و اي منسوب به معجزات صادرات از ائمه و اي منسوب بادله و براهيني که به آنها استدلال براي دين مي شود و مراد آن است که حضرت داراي اين فضائل و هم آباء عظام او صاحبان اين فواضل مي باشند.



[ صفحه 263]