تقدم اصول بر فروع


اگر گفت: من ثبوت امامت حجة بن الحسن (عليهما السلام) و درستي طريق آن را قبول ندارم، چون اگر آن را قبول مي داشتم در مورد غيبت ديگر مخالفتي نمي توانستم داشته باشم. امّا من ـ از طريقي ديگر ـ غيبت او را که نمي شود براي آن سبب صحيحي باشد طريق براي نفي امامت مورد ادّعاي شما براي حجة بن الحسن (عليهما السلام) قرار مي دهم.

گوئيم:

تا زمانيکه امامت حجة بن الحسن (عليهما السلام) براي ماثابت نشده باشد ما سخني در باره غيبت نداريم. زيرا ما سخن از سبب غيبت کسي مي گوييم که امامتش ثابت و وجود او معلوم باشد، و گرنه سخن گفتن در باره وجوه غيبت آنکس که اصلا موجود نيست هذياني بيشتر نيست.



[ صفحه 45 ]



لذا اگر به امامت حجة بن الحسن (عليهما السلام) تسليم نشده ايد سخن با شما را در صحيح بودن امامت او قرار مي دهيم و به تثبيت و روشن ساختن آن مي پردازيم، و آنزمان که شبهه در اين جهت از بين رفت محل کلام ما در سبب غيبت قرار خواهد گرفت.

اما اگر امامت او ثابت نشد و ما از دليل آوردن بر صحت و درستي آن ناتوان مانديم، اعتقاد ما نسبت به امامت حجة بن الحسن (عليهما السلام) از ريشه باطل خواهد بود و شما ـ همچون ما ـ از رنج سخن گفتن در باره سبب غيبت بي نياز خواهيد بود.

و اين جايگاه از سخن همانند آنست که کسي از ما در باره دردمند ساختن اطفال يا وجوه آيات متشابه در قرآن يا جهت مصلحت هايي که در رمي جمرات يا در طواف خانه کعبه و يا موارد مشابهي از عبادات است سؤال کند و طالب تفصيل و تعيين هم باشد.

حال اگر در جواب او اعتماد بر حکمت خداي قديم و بلند مرتبه کرديم واينکه ممکن نيست فعل قبيحي مرتکب شود و بايد حتماً يک جهت حسني در تمام افعال او باشد اگرچه ما به عنوان مشخّصِ آن جهت جاهل باشيم، و از طرفي خداي تعالي ممکن نيست که بخلاف واقع چيزي را خبر دهد و بناچار بايد در آنجا که ظاهر کلام او مقتضي خلاف واقع در باره اوست وجه صحيحي و تأويل درستي براي آن باشد اگرچه ما به شکل معين و تفصيلي آن را ندانيم.

در اينجا اگر او بگويد: چه کسي حکمت خداوند قديم را پذيرفته ومعتقد



[ صفحه 46]



است که او فعل قبيح انجام نمي دهد؟ بلکه بر عکس، ما همين سخن را در باره دردمند ساختن اطفال و وجوه آيات متشابه در قرآن و غير آنها را طريق و دليلي مي گيريم تا ادّعاي شما را نسبت به نفي قبيح در افعال خداي تعالي رد کرده باشيم.

در اينجا همانطور که جواب ما براي او اينست که:

تو تا آنزمان که حکمت خداي قديم را نپذيرفته و به آن معتقد نباشي وظيفه ما دليل آوردن براي اثبات آنست و جايز نيست که وارد بحث در اسباب افعال و کرده هاي او بشويم همينطور است جواب ما براي کسي که با ما در باره غيبت سخن مي گويد، در حاليکه هنوز امامت حضرت صاحب الزمان (عليه السلام) را نپذيرفته و درستي اصول عقلي مربوط به آن را اعتراف نمي کند.