مشارکت مردم در تصميم سازي


يکي از اصول مدنيت اسلامي مشارکت مردم در تصميم سازي است. در مدنيت اسلامي اينگونه نيست که حکومت فقط دهاني براي گفتن داشته باشد و مردم گوشي براي شنيدن، بلکه هم مردم زباني براي گفتن خواهند داشت و هم حکومت گوشي شنوا براي شنيدن آراء و افکار و انديشه هاي سازنده و راهگشا. مردم و همه صاحبنظران مي توانند با توجه به مقتضيات زمان و مکان، حکومت اسلامي را در يافتن بهترين راهکارهاي اجراي سريع و دقيق احکام ديني ياري دهند. امام علي عليه السلام خود به اين اصل اعتقاد داشته و مي فرمودند:

«و لا تظنوا بي استثقالا في حق قيل لي، و لا التماس اعظام لنفسي لما لا يصلح لي،... فلا تکفوا عني مقالة بحق، أو مشورة بعدل» [1] .

يعني گمان نبريد که شنيدن سخن حق براي من سنگين است و من در پي بزرگ ساختن خويشم... پس «سخن حق» و «مشورت عادلانه» خود را از من دريغ نداريد. و بر همين اساس در حکومت اسلامي صاحبنظران و انديشمندان از جايگاه ويژه و ممتازي برخوردارند. امام علي عليه السلام به مالک اشتر توصيه مي کنند که:

«و أکثر مدارسة العلماء، ومناقشة الحکماء، في تثبيت ما صلح عليه أمر بلادک، و اقامة ما استقام به الناس قبلک» [2] .

درباره مصالح کشور با دانشمندان و حکما بيشتر به راي زني بپرداز.

در باب مشارکت مردمي در تصميم سازي يک نکته را نبايد فراموش کرد و آن



[ صفحه 363]



اينکه همانگونه که در احاديث پيش آمده گفته بود، مشورتي را حکومت اسلامي تشويق و ترغيب مي کند که در مسير حق و همسو با احکام اسلامي باشد و اگر مشورتي برخلاف احکام اسلامي يا مصالح مردم تشخيص داه شود رد خواهد شد. هنگامي که ابن عباس نظري داد که موافق رأي امام علي عليه السلام نبود، آنحضرت به وي فرمودند: «لک أن تشير علي ورأي، فان عصيتک فأطعني» [3] .

تو حق داري که نظر دهي ولي تصميم با من است اگر خلاف نظر تو تصميم گرفتيم بر تو است که اطاعت کني.

پس در مدنيت اسلامي مردم مي توانند در محدوده احکام اسلامي نظرات خود را بيان و در فرايند تصميم شرکت کنند.


پاورقي

[1] کافي، ج 8، ص 356، ح 550؛ نهج البلاغه، خطبه 216.

[2] نهج البلاغه، نامه 53؛ تحف العقول، ص 131.

[3] نهج البلاغه، کلمات قصار 321؛ الکامل في التاريخ، ج 2، ص 307؛ تاريخ طبري، ج 4، ص 441؛ مروج الذهب، ج 2، ص 365.