به عنوان پيشگفتار


يا صاحب الزّمان ادرکنا

مبحث انتظار، سابقه اي به قدمت تاريخ آفرينش انسان دارد.

از آن زمان که فرشتگان الهي به امر خدا در برابر حضرت آدم (عليه السلام) سر به سجده فرود آوردند، [1] بحث انتظار قائم موعودي از سلاله پيامبر خاتم حضرت محمد بن عبداللّه (صلي الله عليه وآله وسلم) مورد تأمّل قرار گرفت. [2] .

از آن زمان که حضرت نوح (عليه السلام) پس از نهصد سال اقامت در ميان قوم و فراخواندن آنان به دين خدا، نااميد گشت و براي نابودي کافران دعا



[ صفحه 8]



نمود، [3] چشم انتظاري او آغاز گشت.

او اگر چه تا آمدن طوفان و نابود شدن کافران زمان خودش بيش از پنجاه سال انتظار نکشيد، [4] امّا انتظار چند هزار ساله او، براي غلبه کامل دين خدا و ريشه کن گشتن همگاني کافران تا زمان ظهور حضرت مهدي (عليه السلام)، ادامه خواهد يافت.

از آن زمان که حضرت ابراهيم (عليه السلام) پايه هاي کعبه را بالا برد و دعا کرد تا خداوند سر زمين مکّه را جايگاه امنيّت و ايمان قرار دهد، [5] انتظارِ روزي در دلش جاگرفته بود که فرزندي از نسل او و از سلاله آخرين پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) در همين ديار و در کنار همين خانه، تکيه بر همين پايه ها خواهد داد و نداي توحيد را به گوش همه جهانيان باز خواهد خواند. [6] .



[ صفحه 9]



از آن زمان که حضرت لوط (عليه السلام) در برابر فاسدان هوس پرستي که عزّت و احترام ميهمانان عرشي و خاندان با ارزش او را مورد تهديد قرار داده بودند، آرزوي داشتن قوّت و تکيه گاهي استوار کرد، انديشه انتظار قائم در روح و جانش جاري بود.

لوط گفت:

«کاش براي مقابله با شما قدرتي داشتم يا به تکيه گاهي استوار پناه مي جستم.» [7] .

امام صادق (عليه السلام) فرمود:

«حضرت لوط اين سخن را نگفت مگر به عنوان تمنّاي دسترسي به قدرت قائم ما (عليه السلام)، و آن تکيه گاه استوار چيزي نبود جز استواري و توانايي ياران او! زيرا هر يک از آنان داراي قدرت چهل مرد و قلبش قوي تر از قطعه هاي فولاد است. آنان اگر بر کوههاي



[ صفحه 10]



آهنين گذرند، آن را از بيخ و بن بر آورند. و شمشيرهايشان در غلاف نيارامد، مگر اينکه خداي تعالي راضي شود.» [8] .

از آن زمان که حضرت موسي (عليه السلام) مردم را به مبارزه با فرعون فرا خواند و آنان را به ياري طلبيدن از خدا و شکيبايي تشويق کرد، [9] بارقه انتظار حضرت مهدي (عليه السلام) در جانش مي درخشيد، و در آرزوي حاکميت مطلق او بود که بشارت داد:

«همانا زمين از آن خداست و آن را به هر يک از بندگانش که بخواهد به ارث خواهد رساند، و فرجام نيکو براي تقوي پيشگان است.» [10] .



[ صفحه 11]



از آن زمان که حضرت عيسي (عليه السلام) با دلي سرشار از مهرباني و با جاني سوخته از عشق، مردم را به همدلي و همداستاني دعوت کرد و آيه هاي محبّت را در گوش جان آنان زمزمه کرد، تذکّر به انتظار را جزو آيين خويش قرار داد [11] و زماني که در برابر ناسپاسي و عداوت و ايمان ستيزي مردمي که به کشتن او برخاسته بودند به جوار قدس آسمانيان بالا رفت، انتظار تاريخي خود را براي فرود آمدن در کنار کعبه و نمازگزاردنِ به امامت مهدي (عليه السلام) و ياري کردن او را آغاز کرد. [12] .



[ صفحه 12]



پس از آن نيز، از زمان پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) تا آخرين لحظات عمر امام حسن عسکري (عليه السلام) هرگز امر انتظار فرج، مورد غفلت واقع نگشت و جلوه هاي گوناگون انتظار در ضمن صدها روايت از پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله وسلم) و دهها روايت از اميرالمؤمنين (عليه السلام) و هر يک از امامان معصوم (عليهم السلام)، تجلّي يافت و در همه قرون گذشته نيز همين نور انتظار بود، که سينه به سينه از نسلي تا نسل ديگر، همواره آفاق جان و دل منتظران را در طي همه بحرانها و فتنه ها روشن داشته است.

و اينک دوران ما، به عنوان حسّاس ترين بخش از دوران غيبتِ آخرين حجّت الهي، حضرت مهدي (عليه السلام)، تابناک ترين عصر انتظار به شمار مي رود.

پر شکوه ترين و بي مانندترين قيام مردمي شيعه، به رهبري سرخيل شيفتگان و منتظران حضرت مهدي (عليه السلام) و با فداکاري و جانبازي و خونفشاني ميليونها انسان پاکباخته راه انتظار، در اين دوران به ثمر نشسته، تا در قالب جهموري اسلامي ايران، اسوه و الگويي براي همه جهانيان



[ صفحه 13]



باشد و دنيا را به سمت انتظارِ حکومت جهاني امام زمان (عليه السلام) سوق دهد.

در آن روزگاران که در اين مملکت

هر نوع آزادي تبليغ مي شد جز «آزادي انديشه ديني»!

هر نوع سخني آزاد بود جز سخن از «رهبري مذهبي»!

هر کالايي خريدار داشت جز «قرآن»!

هر حرکتي مجاز بود جز حرکت در راه «اسلام ناب»!

در آن روزگار که «اسلام» را تسليم در برابر سلطه حاکم!

«قرآن» را کتابي متبرّک براي عروسي ها و عزاها!

«ولايت» را اقامه مراسمي سرگرم کننده در ولادت ها و شهادت هاي ائمه (عليهم السلام)!

و «انتظار» را سکوتي ذليلانه و نشستني عافيت طلبانه! مي خواستند، امام راحل برخاست و مردم را با انگيزه «چشم انتظاريِ خورشيد» به سمت روشنايي ها هدايت کرد و مردم شيعه



[ صفحه 14]



چشم انتظار که اينک «اسلام» را به عنوان «برنامه زندگي»،

«قرآن» را به عنوان «کتاب قانون»،

«ولايت» را به عنوان «رهبري مبتني بر وحي»،

و «انتظار» را به عنوان «حرکتي پرشور و پر اميد» به سمت هدفهاي آسماني پذيرفته بودند تحت رهبريهاي امام، با ايمان به پيروزي قطعي و نافرجام نماندن قيام، عليه طاغوت و استکبار شوريدند و با پيروزي شکوهمند انقلاب اسلامي، راه پرافتخار استقلال و رهايي و عزّت را به ساير ملّت هاي حرمان کشيده و در بند دنيا نشان دادند.

اينک نيز در پايان دومين دهه اين انقلاب همه جانبه، «همان امّت» به رهبري فرزند برومند «همان امام» (قدس اللّه نفسه) براي آشناتر کردن سرگشتگان دنياي مادّيت با انتظار حقيقي و فتح آفاق تازه تري از آرمانهاي موعود، با ايماني راسخ و با عزمي استوار، همچنان نستوهانه و بي ترديد در راهند.



[ صفحه 15]



واحد تحقيقات مسجد مقدّس جمکران، در آستانه سالگرد ميلاد منجي عالم بشريّت حضرت مهدي (عليه السلام)، حاصل تلاشي مختصر در زمينه بازشناسي انتظار را خدمت همه شيفتگان و منتظران امام زمان (عليه السلام) تقديم مي دارد.

به اين اميد که اين خدمت ناچيز، در آستان مقدّس آن امام بزرگوار مورد قبول و عنايت قرار گيرد و به دعاي حضرتش، خداوند چشمان منتظران را به ديدن جمال نورانيش فروغ و روشني بخشد.

«يا ايّها العزيز مسّنا و اهلنا الضّرّ و جئنا ببضاعة مزجاة فأوف لنا الکيل و تصدّق علينا إنّ اللّه يجزي المتصدقين.» [13] .



[ صفحه 17]




پاورقي

[1] «وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلَئکَةِ اسْجُدُواْ لاَِدَمَ...» (سوره بقره، آيه 34.).

[2] «انّما اَمَرهم بالسجود لآدم لما أَودعَ صلبة مِن ارواح حجج اللّه تعالي ذکره». (کمال الدين، ج 1، ص 13).

[3] «رَبِّ لاتَذَرْ عَلَي الاَْرْضِ مِنَ الْکافِرِينَ دَيَّاراً.» (سوره نوح، آيه 26).

[4] کمال الدين، ج 1، ص 134.

[5] سوره بقره، آيه 126.

[6] «والقائم (عليه السلام) يومئذ بمکة قد أسند ظَهرَه الي البيت الحرام مستجيراً به فينادي... و من حاجّني في ابراهيم فأنا اولي الناس بابراهيم (عليه السلام) و...» (کمال الدين، ج 1، ص 54 و 55).

[7] «قَالَ لَوْ أَنَّ لِي بِکُمْ قُوَّةً أَوْ ءَاوِي إِلَي رُکْنِ شَدِيد.» (سوره هود، آيه 80).

[8] کمال الدين، ج 2، ص 673، و نيز المحجة فيما نزل في قائم الحجّة، ص 106.

[9] «قَالَ مُوسَي لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُواْ بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا.» (سوره اعراف، آيه 128). (موسي در جواب تهديدهاي فرعونيان به قوم خويش گفت: از خدا ياري بجوييد و شکيبا باشيد.).

[10] «إنَّ الأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشآءُ مِنْ عِبادِه والْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ.»

(سوره اعراف، آيه 128.)

در تفسير و تأويل اين آيه به قيام جهاني حضرت مهدي (عليه السلام)، رواياتي در کافي و کتب تفاسير وارد شده است، به المحجّة فيما نزل في قائم الحجّة، ص73 مراجعه شود.

[11] «از کساني که گفتند ما مسيحي هستيم پيمان گرفتيم، امّا آنان بخشي از تذکّرات دين خود را از ياد بردند.»

(سوره مائده، آيه 14).

امام صادق (عليه السلام) فرمود: بزودي آن بخش فراموش شده را به ياد مي آورند و گروهي از آنان با حضرت قائم (عليه السلام) قيام خواهند کرد.»

(المحجّة فيما نزل في قائم الحجّة، ص 63، به نقل از کافي، ج5، ص 352).

[12] «يا عيسي! أرفعک اِليَّ ثم اهبطک في آخرالزمان... لتصّلي معهم.»

(کمال الدين، ج 1، ص 160 و 163).

[13] سوره يوسف، آيه 88.