در کتابهاي شيعه


آفاق پهناور، و ابعاد وسيع مسئله مهدي«ع» را، در فضاهاي بيرون از حوزه اعتقادات و فرهنگ تشيع بازنگريستم: در ديانتها و نِحْلَه هاي قديم، در آيين زردشتي، در آيين هندي، در آيين بودايي، در آيين يهود، در آيين مسيحيت... همچنين در قلمروِ گسترده فرهنگ اسلامي اهل سُنَّت، در کتابهاي آنان، در کتابهاي ويژه آنان، و در سخنانِ عالمانِ آنان...

و بدينسان ديديم که، اعتقاد به «مهدي»، در سرتاسر آفاقِ زماني و مکاني اسلام، و تاريخ اسلام، و فرهنگ اسلام، و مباني اعتقادي اسلام، و در کتابها و تأليفها، و در مسجدها، و مدرسه ها، و در ميانِ مشايخ و استادان حديث، و در مجالسِ روايت و ضبط و تَحمُّلِ حديث، و همچنين در تفسيرهاي«قرآن کريم»، [1] در همه جا و همه جا، اصلي بوده است قطعي و اسلامي. و از اين رو، در ميان همه فرق اسلام مطرح بوده است، و مطرح هست. [2] و - چنانکه گفتيم- هيچ اختصاصي به شيعه ندارد.



[ صفحه 91]



آري، اين اعتقاد، هيچ اختصاصي به شيعه ندارد، [3] ليکن شيعه به آن اختصاص دارد. چرا؟ چون مهدي، فاطمياست، يعني: از فرزندان حضرت بانوي عُظمي، صدّيقه کبري، فاطمه زهرا- عليهَا السَّلام- است، همچنين پسر امام حسنِ عسکري«ع» است، يعني: يازدهمين وصي و خليفه پيامبر «ص»، و يازدهمين امامِ شيعه. و مهدي خود، دوازدهمين وصي و خليفه پيامبر است، و دوازدهمين امام شيعه. به اين ملاحظات است که شيعه، نسبت به مهدي«ع»، ويژگي داشته است و دارد. علاوه بر اين، شيعه، بجز احاديث مبارکِ نَبَوي، از ائمه طاهرين «ع» نيز، احاديث بسياري، درباره مهدي«ع» دارد... [4] .

بنابر آنچه ياد شد، بجاست اگر در فرهنگ پهناور تشيع، به کتابهاي بسياري بربخوريم که در آنها سخن درباره مهدي و مسائل مهدي گفته اند، يا کتابهاي بسياري که ويژه مهدي و احوال مهدي«ع»، نوشته اند، بلکه بجاست اگر بگويد:

درباره وجود مهدي«ع» و ظهور او، در آخرُ الزَّمان، کتابهاي بسيار تأليف کرده اند، و رساله ها و مقاله هاي جامع فراوان نوشته اند. نوشتن در اين باره، از زمان امام حسن عسکري«ع» شروع شده، و تا عصر حاضر ادامه يافته است. و کمتر کسي در ميانِ عالمان شيعه يافت مي شود، که در اين باره کتابي ننوشته باشد، يا مقاله اين نگاشته، يا سخني نگفته باشد... [5] .


پاورقي

[1] در دو فصل بعد، راجع به آيات «قرآن کريم»، در اين باره، و تفاسير سخن خواهيم گفت.

[2] چنانکه در فصل پيش به کار علمي و دانشگاهي عالمان سعودي در اين باره اشاره شد. و امروز که جهان- در همه جا و همه سو- به نقطه هاي اوج نوميدي رسيده است وظيفه عالمان و آگاهان مسلمان است که به اين اصل اسلامي باز گردند و مسئله مهدي«ع» و حتميّت آن و روايات نبوي درباره آن را زنده کنند، تا جانها همه مستعد ظهور و فداکاري در راه اهداف آن بشود.

[3] بسيار جالب توجه است که مي بينيم برخي از عالمان اهل سنت گفته اند که اعتقاد به مهدي يک«اعتقاد سنّي» است، واين اهل سنتند که به اين موضوع اعتقاد دارند.و اين نظر از شيخ علي ناصيف نقل شده است، ازکتاب«غاية المأمول» او («في انتظار الامام»، چاپ دوم، بيروت، ص 18) و علت اين نظر، همان کثرت احاديث واسناد مسئله مهدي«ع» است، در کتابها و مدارک اسلامي و حديثي و تفسيري اهل سنت، مدارکي که دين و اعتقادات و تفسير و اخلاق و آداب و فقه اهل سنت- پس از قرآن کريم- مبتني بر آنهاست.

[4] بايد اشاره کنيم که در کتابهاي عالمان و محدثان اهل سنت نيز، که شماري از آنها در فصل پيشين ياد شد، برخي از احاديث منقول از حضرت علي«ع» يا ديگر امامان، درباره مهدي«ع» روايت شده است.

[5] منتخب الاثر، ص5.