از نظر تاريخ


از نظر دانشمنداني چون پيرلاروک سير تحولي جهان در دوران اخير دلايل محکمي در اثبات اين نظر بدست مي دهند که در جوامع جديد ساختمان اجتماعي با آهنگي سريع به اين سو تحول پيدا مي کنند. تمايزات باستاني بين اشراف و غير اشراف، روحاني و غير روحاني که مباني حقوقي و سياسي داشت اگر بکلي از ميان نرفته باشد، ديگر اهميت گذشته را ندارد. از لحاظ اسلامي تنها بينش تاريخي يک مساله را مسلم مي داند و آن اينکه مبارزات جهل و علم، حق و باطل، قوي و ضعيف ادامه دارد و افراد وارث آنند حتي من و تو. سرانجام خدا کار خود را مي کند باطل را ويران کرده و حق را بر آن غلبه مي دهد. تاريخ به تعبير قرآن ايام است، گاهي به صورت فردي مورد قضاوت قرار مي گيرد و گاهي بصورت جمعي در جمع اراده خدا بر آن حاکم است و



[ صفحه 106]



اين اراده متضاد با انديشه باطل و طاغوت است و نمي گذارد باطل پا بگيرد و مستقر گردد تلاش و کوشش مردم هر چند که موثر باشد نمي تواند سير مستمر و متوالي حق را زيرپوشش بگيرد و سنت الله را از بين ببرد.