مستي سران


امروزه اين خطر براي بشريت وجود دارد که قدرتها در دست کساني است که بوئي از انسانيت و ايمان نبرده اند. در پشت فرمان اين کشتي حيات رانندگاني مست و بيخبر، بي پروا و بي آزرم نشسته اند و اينکه سرانجام اين مسافران چه خواهد بود امري است که با دلهره و ترديد بايد بدان پاسخ داد. امروزه ظرفيت انهدامي و قدرت تخريبي زمامداران بگونه اي است که اگر بخواهند مي توانند در فاصله چند ساعتي جهان را بصورت تل خاکي درآورند و آثار و حاصل همه دست آوردهاي مردم را در طول تاريخ بر باد دهند. امکان تحقق اين امر چندان بعيد نيست. زيرا در راس ممالک جهان، چه شرق و چه غرب سران قرار دارند که نه تنها مصون از خطا نيستند، بلکه از زدن و کشتن و بيچاره کردن جمعي عظيم، براي تامين مقاصد شخصي خود بيمي ندارند. قدرت براي آنها مستي آورده است. الکل مغز آن ها را پوسانده و فکر و ذهن آنان را منحرف کرده است کيست که بتواند آن ها را به راه آورد؟ و کيست که بتواند آنان را در مسير صواب اندازد؟ گوش بدهکار کدام است؟ و آن عاطفه و ترحمي که براي اداره بشريت لازم است چگونه مي توان از آنان سرغ گرفت؟