زياد شدن باران و درختان ميوه و ساير نعمتهاي زمين




بيست و سوّم: زياد شدن باران و گياه و درختان و ميوه ها و ساير نعمتهايي كه روي زمين است، بطوري كه حالت زمين در آن زمان با حالت آن در وقتهاي ديگر تفاوت مي كند و قول خداوند تحقّق مي يابد كه: «يوم تبدّل الارض غيرالارض.»

( - سوره ابراهيم آيه 48 «يعني: در آن روز كه اين زمين به زمين ديگري مبدّل مي شود.» )

نعماني از كعب روايت كرده است كه: «حضرت مهدي(ع) چنين كند و مرادش اين است كه صورت زمين در عهد حضرت مهدي (ع) به صورت ديگرِ مبدّل مي شود كه آن بخاطر زياد بودن عدل و باران و درختان و گياهان و ساير بركات ديگر است.»

در «كشف الغمّه» از حضرت رسول (ع) روايت است كه فرمود: «امّت من در زمان حضرت مهدي(ع) به نعمتي متنعّم مي شوند كه هرگز مثل آن را نداشته اند. آسمان بر ايشان باران پي در پي مي فرستند و زمين چيزي از گياهان خود را ذخيره نمي كند.»

گنجي در كتاب «بيان» گفته است كه: «زمين ميوه هاي خود را مي دهد و چيزي را بر آنها پنهان نمي كند.»

و به روايت بغوي: «آسمان از باران خود چيزي كم نمي گذارد و آن را پي در پي مي فرستد و زمين گياهان خود را ظاهر مي كند، تا اينكه براي مردگان آرزو مي كنند.» يعني كاش زنده مي شدند و اين چيزها را مي ديدند.

شيخ طبرسي در كتاب «احتجاج» از حضرت علي(ع) روايت كرده است كه فرمود: «در زمان او، زمين گياهان خود را بيرون مي آورد و آسمان بركت خود را نازل مي كند.»

نزديك به اين روايت در خصال هم آمده است كه: «در آن زمان زن از عراق به شام مي رود و پاي خود را فقط بر روي گياه مي گذارد.»

شيخ مفيد در كتاب «اختصاص» از رسول اكرم(ع) روايت كرده است كه فرمود: «هنگامي كه وقت ظهور حضرت قائم شود منادي از آسمان ندا مي كند كه: اي مردم! زمان حكومت جبّاران بر شما پايان يافته و بهترين امّت محمّد(ع)، وليّ امر شما شده است.» تا اينكه فرمود: «پس در آن زمان، مرغان در آشيانه هاي خود جوجه مي گذارند و ماهي ها در درياها تخم مي گذارند و نهرها جاري مي شوند و آب چشمه ها بسيار مي شود و زمين چند برابر ثمر و رزق خود را مي روياند.»

در «عقدالدّرر» از حضرت روايت است كه در جريان حضرت مهدي(ع) فرمود: «اهل آسمان و اهل زمين و مرغان و وحشيان و ماهيان در دريا، به او شادمان مي شوند و باران در زمان حكومت او زياد مي شود، نهرها جاري مي شوند و زمين ثمره خود را دو چندان مي كند و گنجهاي خود را بيرون مي ريزد.»

سيّد عليّ بن طاووس در كتاب «سعدالسّعود» از صحيفه ادريس نبيّ، در ضمن درخواست ابليس نقل كرده است كه: «پروردگارا! به من تا روزي كه خلق مبعوث مي شوند، مهلت بده.»

و جواب آمد كه: «نه! ولي تا روز معلوم، تو از مهلت داده شدگان هستي و آن روزي است كه من حكم نمودم و حتم كردم كه آن روز، زمين را از كفر و شرك و معاصي پاك كنم و براي آن وقت، بندگاني كه دلهايشان را به ايمان آزمودم و آنها را پُر نمودم از ورع و اخلاص و يقين و تقوي و خشوع و صدق و حلم و صبر و وقار و پرهيزگاري و زهد در دنيا و رغبت در آنچه در نزد من است، بعد از هدايت و آنها را نگاهبانان آفتاب و ماه مي گردانم، يعني براي عبادت در شب و روز. و آنها را در زمين خليفه و جانشين خواهم كرد و به آنها بر ديني كه آن را براي ايشان پسنديدم، قدرت و توانايي خواهم داد.

آنگاه مرا عبادت مي كنند و چيزي را براي من شريك قرار نمي دهند. نماز خود راسر وقت بخوانند و زكات خويش را در زمانش بپردازند و امر به معروف و نهي از منكر نمايند، و در آن زمان امانت را بر زمين بياندازم.

پس چيزي به چيزي ضرر نرساند و چيزي از چيزي نترسد. آنگاه چهارپايان و جانوران زهردار در ميان مردم آيند و همديگر را اذيّت نمي كنند. و نيش را از جانوراني كه نيش دارند بردارم و زهر هر حيوان زهردار را ببرّم و بركات را از آسمان و زمين نازل كنم و زمين از نيكويي نبات خود بدرخشد و همه ثمره هاي خود را بيرون دهد و مهرباني و دوستي را در ميان آنها بيندازم پس با يكديگر مواسات كنند و به يك اندازه قسمت كنند.

پس فقرا بي نياز مي شوند و هيچ كس از مردم بر ديگري برتري نكند و بزرگ به كوچك و كوچك به بزرگ احترام بگذارد و به حقّ، متديّن شوند و انصاف دهند و حُكم كنند، آنها اولياي من هستند، براي آنها پيامبر و رسول را برگزيدم و براي او، اولياء و ياوراني قرار دادم.

اينها برترين امّتي هستند كه من براي نبيّ برگزيده خود و امين مرتضاي خود، انتخاب كردم و اين هنگامي است كه آن را در علم غيب خود پوشاندم، و چاره اي نيست كه آن واقع شود و تو را در آن روز با تمام سواران و پياده گانت و تمام لشكريانت هلاك مي كنم. برو! تو از مهلت داده شدگان هستي تا روز معلوم.»

آثار ذكر شده در اين اثر شريف تا كنون ظاهر نشده و مطابق اخبار خاصّه و عامّه از خصايص حضرت مهدي(ع) است.

سيّد عليّ بن عبدالحميد در «انوارالمضيئه» از امام صادق(ع) روايت كرده است كه فرمود: «آيه شريفه «فانّك من المنظرين الي يوم الوقت معلوم.» كه وقت معلوم، همان روز برخاستن و ظهور حضرت قائم است، پس وقتي خداوند او را ( - سوره حجر آيه 37 و 38 - سوره ص آيه 80 و 81 )

مبعوث مي كند در مسجد كوفه است و آن روز ابليس مي آيد و به زانوهاي حضرت مي افتد و مي گويد: وا ويلاه از اين روز؛ و حضرت موي پيشاني او را مي گيرد و گردنش را مي زند، پس اين روز، روز معلوم است.»

در تفسير عليّ بن ابراهيم از آن جناب روايت است كه در تفسير «مدهامّتان» فرمود: مابين مكّه و مدينه با نخل، پُر ( - سوره رحمن آيه 64 )

مي شود.

و در خطبه اميرالمؤمنين(ع) كه در كتاب «منتخب» حسن بن سليمان حلّي ذكر شده است كه: «زمين به عدل، نوراني يا خرسند مي شود و آسمان، باران خود را مي باراند و درخت، ثمره خود را بيرون داده و خود را براي اهل خود زينت مي دهد.»