راحت طلبان


راحت طلبي ريشه در خود پرستي دارد و خودخواهي، منشاء همه مفاسد است. لذت طلبي حالتي را در انسان ايجاد مي کند که همه معيارهاي اعتقادي و اخلاقي او را دگرگون مي سازد.

لذت طلب، دين را به گونه اي توجيه مي کند که با رفاه او در تزاحم نباشد. او بيشتر به دنبال آن دسته از احکام ساده و بدون دردسر است که دنياي او در خطر نيفتد. جمعي از مسلمانان مکه، پيش از هجرت به مدينه، خدمت پيامبر رسيده ابراز مي داشتند: مورد آزار دشمنانيم، اگر اجازه دهي با دشمنان مي جنگيم.

پيامبر مي فرمود: اکنون مأمور به مبارزه نيستيم. دست نگاه داريد. نماز بخوانيد و زکات بدهيد.

پس از هجرت به مدينه و ايجاد آرامشي نسبي در آن شهر، پس از آنکه دستور جهاد نازل گشت زبان به اعتراض گشودند که خدايا، چرا فرمان نبرد دادي و آن را مدتي به تأخير نينداختي. قرآن، ريشه ترس و وحشت آنان را راحت طلبي مي شمرد و مردم را نسبت به فرجام آن هشدار مي دهد. [1] .

انقلاب جهاني امام زمان، بدون گذشتن از آتش و خون به پيروزي نمي رسد. در نبرد محرومان با مستکبران، برق تيغ بلا، ايمانها را به آزمايش در مي آورد.

مومنان راستين پيشاپيش به استقبال رفته و خود را براي بلايا آماده مي کنند، ولي راحت طلبان با دستاويز قرار دادن مذهب، در پس توجيه وضع و پايگاه خويش هستند. در دوران انتظار، بيش از همه چيز، در فکر زندگي خودند و انتظار را بيشتر در دعا و.... مي جويند.

از برابر آيات جهاد و امر به معروف و نهي از منکر و مبارزه با ستم، بي تفاوت مي گذرند. اين گروه نجات بشر و عمل به اين گونه دستورها را مربوط به زمان ظهور مي دانند و مبارزه در زمان غيبت را نامشروع مي پندارند.

امام خميني در طرز تفکر اين گروه مي گويد:

«مي گويند: اگر حضرت صاحب، خودشان مقتضي مي دانند، براي جهاد و مبارزه، تشريف بياورند، من که دلم براي اسلام بيشتر از آن حضرت نسوخته است و حضرت هم که اينها را مي بيند، خودشان بيايند، چرا من اين کار را بکنم.» [2] .

از برهان لطف، اين نتيجه مي گيرند که حضرت، نسبت به کساتيهاي جامعه از ما داناتر است و تواناتر، تأخير حضرت در ظهور، برخاسته از مصلحتي بوده و نياز به اقدام ما نيست. با کند و کاو بيشتر در منطق و روش زندگي اين گروه، متوجه مي شويم که همه اين گفته ها، پوششي است براي راحت طلبي و در واقع انحراف اخلاقي، سرمنشاء اين عقايد است، نه بينش ديني و بصيرت اعتقادي و....

امام خميني درباره اينان مي گويد:

«از صدر اسلام تاکنون، دو طريقه، دو خط بوده است: يک خط، اشخاص راحت طلب که تمام همشان به اين است که يک طعمه اي پيدا بکنند و بخورند و بخوابند و عبادت خدا را هم، آنهايي که مسلمان بودند مي کردند. اما مقدم بر هر چيزي در نظر آنان، راحت طلبي بود..... از اول نهضت اسلامي، ما شاهد اشخاص که.... راحت را بر هر چيزي مقدم مي داشتند (بوده ايم) تکليف را در اين مي دانستند که نمازي بخوانند و روزه اي بگيرند. [3] .

اين گروه که در دوران غيبت، راحت طلبي سبب همدستي آنان با کفر و ستم شده است، به هنگام ظهور امام نيز، نمي توانند شيوه زندگي را تغيير دهند. براي ادامه زندگي، بدون دردسر و به دور از غوغا و مبارزه، با حضرت همراه نمي شوند. در پاسخ دعوت امام به جهاد با مستکبران، آيات تقيه را مي خوانند. امام زمان در مقابله با توجيه هاي کژانديشانه آنان به قرآن استدلال مي کند و حق را بدون پرده آشکار مي سازد و سرانجام، راحت طلبان را در رديف منافقان کيفر مي دهد.

امام صادق مي فرمايد:

«انما جعلت التقيه ليحقن بها الدم. فاذا بلغت التقيه الدم فلا تقيه وايم الله لودعيتم لتنصرونا لقلتم لانفعل انما نتقي و لکانت التقيه احب اليکم من آبائکم و امهاتکم و لو قدقام القائم ما احتاج الي مسائلتکم عن ذلک و لاقام في کثير منکم من اهل الانفاق حدلله. [4] .

فلسفه تشريع تقيه، حفظ خونهاست. اگر تقيه، به مرز خون رسد. جاي تقيه نيست. به خداي سوگند، اگر شما براي ياري ما دعوت شويد، خواهيد گفت: ما در تقيه هستيم و نمي توانيم شما را ياري دهيم. همانا تقيه از پدران و مادران برايتان عزيرتر است. اگر قائم ما بپا خيزد، به ياوه گوييهاي شما گوش نخواهد داد و در حق بسياري از شما مردم منافق، حدود خداوند را جاري خواهد ساخت.


پاورقي

[1] تفسير «قمي»، علي بن ابراهيم قمي، ج 1: 144. ذيل آيه 71 سوره نساء.

[2] «امام و روحانيت»، مجموعه ديدگاهها و سخنان امام درباره روحانيت: 206، دفتر سياسي سپاه پاسداران.

[3] «صحيفه نور»، ج 15: 45.

[4] «وسائل الشيعه»، شيخ حر عاملي، ج 11: 483،دار احياء التراث العربي.