اتفاق نظر شيعه در امامت حضرت صاحب الامر بعد از رحلت امام حسن


بر حسب آن چه نوبختي در کتاب هاي فِرَق الشيعه نوشته است شيعه ها بعد از امام حسن عسکري (عليه السلام) به چهارده فِرقِه تقسيم شدند، اين حرف تا چه حد صحيح است و اين فرقه ها تا چه زماني بودند؟

همان طور که گذشت، نوبختي مي نويسد: [1] .

شيعه بعد از رحلت حضرت امام حسن عسکري (عليه السلام) به چهارده گروه و يا فرقه تقسيم شد، اما به نظر مي رسد که در اين نظريه مبالغه شده است، زيرا وي و ساير مؤلفان کتاب هاي مربوط به فِرَق همه آرايي را که پيدا شده است ـ اگرچه قائل آن فقط يک نفر باشد و او هم در آن نظر تا آخر ثابت قدم نمانده باشد ـ جمع آوري کرده اند و چه بسا از فرقه هايي ياد کرده اند که به کار بردن تعبير فِرقه و گروه در مورد آن ها صحيح نيست.

چون تعداد قائلين آن ها اگر داراي افرادي بوده اند معلوم نيست به نظر نمي رسد از چند نفر تجاوز کرده باشد و يا معلوم نيست که آن ها در نظر خود تا چه مدت و چه مقدار ثابت قدم مانده اند، لذا نبايد آن ها از فِرَق محسوب شوند، وگرنه تعداد فرقه ها به صدها و هزارها خواهد رسيد.

شيخ مفيد و شيخ طوسي (قدس سرهما) نير همين گونه نظر داده اند.

شيخ مفيد در جلد دوم «الفصول المختاره» اين فرقه ها را به نقل از نوبختي نام مي برد و مي فرمايد: هيچ يک از اين فرقه ها به جز شيعه در زمان ما ـ سال 372 هـ ق ـ وجود خارجي ندارند.

بنابر اين معلوم مي شود که اصلا اين فرقه ها از موجوديتي آن چناني که قابل اشاره باشند برخوردار نبوده اند.

البته اگر رأيي به آن ها نسبت مي دهند، هرچند اظهار کننده مشخصي نداشته باشد بايد مورد بررسي قرار گيرد، چنانکه شيخ مفيد و شيخ طوسي اين بررسي ها را انجام داده اند و بطلان ديدگاه هاي همه اين فرقه ها غير از اماميه اثني عشريه را ثابت نموده اند.

و خلاصه کلام اين که کتاب هاي ملل و نحل در شمارش گروه ها و فرقه ها گرفتار مسامحه و مبالغه شده اند.

لذا به مطالب اين قبيل از کتاب ها ـ جز در مورد فِرَقي که هم اکنون موجودند و يا تاريخ و مصادر معتبر موجوديت آن ها را به عنوان يک گروه تأييد مي کند ـ نمي توان اعتنا کرد.


پاورقي

[1] فِرق الشيعه، ابي محمد الحسن بن موسي النوبختي، ص 96.