چهار سال است شبهاي چهارشنبه به مسجد جمکران مشرف مي شوم


احمد پهلواني (ساکن حضرت عبدالعظيم «ع» فرمودند: من چهار سال است شبهاي چهارشنبه به مسجد مقدس جمکران مشرف مي شوم، در يکي از از سالها شب چهارشنبه اي بود که به واسطه مجلس عروسي يکي از بستگان نزديک در تهران نتوانستم به مسجد مشرف شوم، به منزل رفته، خوابيدم، نيمه شب از خواب بيدار شدم، تشنه بودم، خواستم برخيزم، ديدم پايم قدرت حرکت ندارد، هر چه تلاش کردم پايم را حرکت بدهم نتوانستم، دکتري حاضر نمودند، دکتر پس از معاينه در غياب من به رفيقم گفته بود خوب نمي شود سکته کرده است، ساعت 9 صبح بود متوسل به حضرت (ع) شده عرض کردم: اي امام زمان من هر شب چهارشنبه در مسجد مقدس جمکران قم خدمت شما مي رسيدم ولي ديشب نتوانستم بيايم و گناهي نکرده ام توجهي بفرمائيد، گريه ام گرفت و در آن حال خوابيدم. در عالم رويا ديدم آقايي آمدند، عصايي به دستم دادند. دستم را گرفتند و از جا حرکت دادند، در اين اثنا از خواب برخاستم، ديدم مي توانم پايم را حرکت دهم. [1] .


پاورقي

[1] داستانهاي شگفت، اثر آية الله شهيد دستغيب، حکايت 108، ص 217.