ظهور
زماني مي رسد
که خورشيد کافي نيست
و باران
تگرگ مي بارد
از کوههاي يخ معلق
زماني مي رسد
که خورشيد کافي نيست
و فواره ها
درختان شيشه اي تردي مي شوند
در ميادين شهر
مه بلند مي شود
از همه
مه سخت مي شود
ديوار مي شود
و خورشيد ...
آنگاه
در چشمهاي منجمدمان شعله خواهي دميد
و بين ما و گل
پل
خواهي بست
چون زمهرير در گيرد
و خورشيد
کافي نباشد ...
سپيده کاشاني