غرق انتظار


دلم به وسعت صد زخم، داغدار تو شد

تمام سينه من دشت لاله زار تو شد



بلور صبر من از طاقِ طاقتم افتاد

شکست مثل دلِ من که بي قرار تو شد



مدينه چشم به راه تو، مکّه گوش به زنگ

حرم به زمزمه و، زمزم اشکبار تو شد



نجف به شوق ظهور تو يا علي گويان

نگاهدار و نگهبان ذوالفقار تو شد



نگاه سامره سرمست سرمه ديدار

مُدام، خيره به سرداب يادگار تو شد



قسم به کام عطش ديدگان دشت فرات

زمينِ کرب و بلا، غرق انتظار تو شد



به نااميدي سقّاي کربلا سوگند

اميد من، دل اميد، اميدوار تو شد



چنان که بايد و شايد، کسي به ياد تو نيست

قلم ز مصرع اين بيت شرمسار تو شد



تو گفته اي که غريبم، شنيدم و مُردَم

دلم، شکسته قلب جريحه دار تو شد



مپوش اي ز پدر مهربان تر از ما روي

بيا که مادرِ ايّام سوگوار تو شد



به زندگاني ما رحم کن، بيا و ببين

که روز ما چو شب زلفِ تابدار تو شد



بيا و جرعه اي از جام خود به من بچشان

که پاي، تا به سرِ (واعظي) خمار تو شد


 




حمد واعظي