اگر نيايي


تمام پنجره را گواه مي گيرم

اگر نيايي از اين اشک و آه مي ميرم



چقدر مي شوم از خواب هاي تو لبريز

هنوز مانده به دل آرزوي تعبيرم



و بي تو شوق ندارد لب غزلخواني

بيا و گوش کن آوازهاي دلگيرم



دوباره صحبت يک انتظار مي آيد

و باز ثانيه ها مي کنند تحقيرم



تمام لکنت من سبز مي شود وقتي

نگاه مي کنم و با نگاه مي ميرم


 





اعظم هاشمي نيا