كنار اين شب تنها


کنار اين شب دلتنگ

که بوي آخرالزمان دارد

کنار اين شب پر تشويش

که هشت صبح هايش

اخبار ناگواري به دنيا مي آورد

کنار اين شب تنها

که بچه ها ي پا پتي خاک را

در تراخم و تنهايي رها کرده ست

کنار اين شب مجروح

که ماه ، سرفه اش شيميايي ست

بنشين !

کافي ست چفيه اي به گردن ماه بيندازي

و شمعي روشن کني

که ماه دل هامان فردا

طعمه سگ خواهد شد

کنار اين شب دلتنگ

نگاه کن به کلاهخود

و ماه

و نقشه هاي جهان در آن

نگاه کن به کلاهخود

و آن دو ماهي قرمز

که زخم هاي دل مايند

نگاه کن که گربه ها

کلاهخود را

به خاطر ماهيان مي خواهند



کنار اين شب دلتنگ

که بوي آخر الزمان دارد بنشين

و چفيه اي به گردن ماه بينداز

و چشم از سپيده بر مدار


 



عليرضا قزوه