آيات تأويل شده به رجعت در آخرالزمان


از روايات معصومين عليهم السلام استفاده مي شود: برخي از آيات قرآن به رجعت در زمان ظهور حضرت مهدي عليه السلام تأويل مي شود.

1. خداوند درباره خروج «دابةالارض» مي فرمايد: «و چون قول [عذاب] بر ايشان واجب گردد، جنبنده اي را از زمين براي آنان بيرون مي آوريم که با ايشان سخن گويد که: مردم [چنان که بايد] به نشانه هاي

ما يقين نداشتند». [1] .

در تفسير و تأويل اين آيه، بين شيعه و اهل سنّت اختلاف شديدي وجود دارد؛ در حالي که اهل سنّت دابةالارض را موجودي بسيار عجيب و غريب معرفي کرده اند؛ [2] شيعه با استناد به روايات فراواني، آن را انساني والا مقام دانسته اند [3] که رجعت کرده، صف کافران را از مؤمنان جدا مي سازد. اين انسان کسي نيست جز اوّلين امام شيعيان حضرت علي عليه السلام که خود فرمود: «وَاِنّي... الدّابَةُ التي تُکَلِّمُ الناسَ». [4] .

2. در آيه اي ديگر آمده است: «و آن روز که از هر امتي، گروهي از کساني را که آيات ما را تکذيب کرده اند، محشور مي گردانيم. پس آنان نگه داشته مي شوند تا همه به هم بپيوندند». [5] .

در ذيل اين آيه نيز روايات فراواني از ائمه معصومين عليهم السلام وارد شده که گوياي بازگشت انسان هايي در عصر ظهور حضرت مهدي عليه السلام است. و اين گونه استدلال شده که در آيه به برانگيخته شدن عده اي محدود اشاره گشته است؛ در حالي که در قيامت همه انسان ها محشور مي شوند. به علاوه سياق آيات در مقام بيان رخدادهايي است که در دنيا و قبل از قيامت است و پس از چند آيه، حوادث مربوط به قيامت را بيان کرده است. [6] .

علاوه بر اين آيات، بزرگان شيعه به آياتي همچون آيه 11 سوره «غافر» نيز براي اثبات رجعت استناد کرده اند.

پس عمده ادله معتقدان به رجعت آيات و روايات است و هر چند اکثر روايات مورد نظر در ذيل آيات ذکر شده است؛ ولي اين روايات به قدري فراوان است که افرادي از بزرگان علماي شيعه، اين روايات را «متواتر» دانسته اند.

از جمله کساني که معتقدند روايات رجعت متواتر است، مي توان به شيخ طوسي رحمه الله [7] ، شيخ صدوق رحمه الله [8] ، علامه مجلسي رحمه الله [9] ، مرحوم مظفر [10] و علامه طباطبايي [11] اشاره کرد.

برخي از اين روايات از اين قرار است:

1. امام باقرعليه السلام فرمود: «اَيّامُ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ ثَلاثَةٌ: يَوْمُ يَقُومُ القائِمُ وَيومُ الکَرَّةِ وَيَوْمُ الْقِيامَةِ» [12] ؛ «روزهاي خداي عزوجل سه تاست: روزي که قائم قيام خواهد کرد، روز رجعت و روز قيامت».

2. از امام سجّادعليه السلام نقل شده است که ذيل آيه شريفه «اِنَّ الذي فَرَضَ عَلَيْکَ القُرآن لَرادُّکُ اِلي مَعاد» [13] فرمود: «پيامبرتان و اميرمؤمنان و امامان به سوي شما باز مي گردند». [14] .

علاوه بر آيات و روايات، ادعيه و زيارت نامه هاي فراواني نيز به رجعت اشاره کرده اند؛ از جمله: دعاي مشهور عهد، [15] دعاي روز سوم شعبان، [16] زيارت جامعه، [17] زيارت اربعين، [18] برخي زيارت هاي امام حسين عليه السلام؛ و زيارت ابوالفضل عليه السلام. [19] .

علاوه بر ادله نقلي (آيات و روايات) که براي اثبات رجعت به آنها اشاره شد، علما يکي ديگر از راه هاي اثبات رجعت را «اجماع» دانسته اند. از کساني که ادعاي اجماع و اتفاق علما را بيان کرده اند، مي توان به بزرگاني همچون سيد مرتضي [20] ، امين الاسلام طبرسي رحمه الله [21] ، شيخ مفيدرحمه الله [22] ، شيخ حر عاملي [23] و علامه مجلسي رحمه الله [24] اشاره کرد.

البته درباره رجعت شبهاتي نيز مطرح شده که در کتاب هاي مفصل به آنها پاسخ داده شده است.

در پايان بد نيست اشاره اي داشته باشيم به رجعت کنندگان:

از مجموع روايات مي توان رجعت کنندگان را به صورت ذيل مورد اشاره قرار داد:

1. رجعت پيامبر گرمي اسلام صلي الله عليه وآله [25]

2. رجعت علي عليه السلام و تکرار آن [26]

3. رجعت امام حسين عليه السلام و اينکه آن حضرت اولين رجعت کننده خواهد بود [27]

4. رجعت معصومين عليهم السلام [28]

5. رجعت پيامبران گذشته [29]

6. رجعت مؤمنان محض و کافران محض [30]

7. رجعت تمامي معتقدان به امر ولايت [31]

8. رجعت برخي از اصحاب پيامبران [32]

9. رجعت برخي زنان مؤمن [33] .


پاورقي

[1] سوره نمل (27)، آيه 82.

[2] تفسير سمرقندي، ج 2، ص 505؛ درالمنثور، ج 6، ص 381؛ الفتوحات الالهيه، ج 3، ص 327.

[3] من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 589؛ علل الشرايع، ج 1، ص 164؛ الأمالي طوسي، ص 205؛ ارشاد القلوب، ج 2، ص 255.

[4] الکافي، ج 1، ص 197، ح 3.

[5] نمل (27)؛ آيه 83.

[6] مجمع البيان؛ ج 8 - 7، ص 366؛ تفسير الميزان، ج 15، ص 570.

[7] رسالة العقايد الجعفريه، ص 250.

[8] الخصال، ص 108.

[9] بحارالانوار، ج 53، ص 122.

[10] عقايد الاماميه، ص 297.

[11] تفسير الميزان، ج 2، ص 107.

[12] الخصال، ص 108.

[13] قصص (28)، آيه 85.

[14] تفسير قمي، ج 2، ص 147.

[15] بحارالانوار، ج 53، ص 95، ح 111.

[16] مصباح المتهجد، ص 543.

[17] من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 613.

[18] مصباح المتهجد، ص 730.

[19] بحارالانوار، ج 98، ص 359.

[20] همان، ج 53، ص 94، ح 105.

[21] رسائل الشريف، ج 1، ص 125.

[22] مجمع البيان، ذيل آيه 83 سوره نمل.

[23] سلسله مؤلفات مفيد، ج 4، ص 46.

[24] الايقاظ من الهجعة، ص 33.

[25] بحارالانوار، ج 53، ص 122.

[26] تفسير قمي، ج 1، ص 147.

[27] الکافي، ج 1، ص 197؛ بصائرالدرجات، ص 199.

[28] تفسير عياشي، ج 2، ص 282؛ الکافي، ج 8، ص 206.

[29] بحارالانوار، ج 53، ص 15.

[30] تفسير قمي، ج 1، ص 247.

[31] الکافي، ج 8، ص 247.

[32] همان، ج 4، ص 131؛ ج 3، ص 536.

[33] تفسير عياشي، ج 2، ص 35.