اما انتظار چيست؟


ماهيت زندگي انسان با انتظار و اميد به آينده عجين شده است؛ به گونه اي که بدون «انتظار» زندگي مفهومي ندارد و شور و نشاط لازم براي تداوم آن در کار نيست. حيات حاضر و کنوني، ظرف پويايي، تلاش و حرکت به سوي فردا و فرداها است. اين چنين پويايي و حرکتي، بدون عنصر «انتظار» ممکن نيست؛ زيرا احتمال معقول بقا و پايداري و اميد به تداوم حيات است که به زندگي کنوني معنا و مفهوم مي بخشد و پويايي و نيروي لازم براي ادامه آن را تأمين مي کند؛ از اين رو است که ماهيت زندگي با انتظار پيوندي ناگسستني دارد. پديده انتظار انسان را به حرکت در جهت مناسب با آن بر مي انگيزد و از هر حرکت و گرايش به جهت هاي نامتناسب يا ناسازگار و متضاد با انتظار باز مي دارد.

انتظارهاي ديگر نيز - که از انتظار اصل حيات فراتر مي رود و به انتظار آرمان ها و هدف هاي برتر حيات و فرازهاي زندگي مي رسد - انديشه و عمل آدمي را در راستاي تحقق آن آرمان ها و هدف ها، قرار مي دهد و او را وا مي دارد تا راه ها و شيوه هايي را برگزيند تا به خواسته ها و هدف هايش نزديک شود و موانع راه را کنار زند. از اينجاست که انسان به آمادگي و آماده سازي خود و محيط خود مي پردازد و زمينه آرمان ها و هدف هاي خويش را فراهم مي آورد.