غيبت (پنهان زيستي)


با مراجعه به مجموعه هاي حديثي روشن مي شود که شمار بسياري از روايات و احاديثي که درباره وجود گران مايه حضرت مهدي عليه السلام است و از خورشيد جهان افروز او نويد دارد، از غيبت غم بار او نيز خبر مي دهد و مسأله «غيبت» دراين روايات به روشني بيان شده است.

«غيبت» در اصطلاح براي کسي استعمال مي شود که مدتي در جايي حضور دارد و پس از آن در آن محل حاضر نمي شود و در فرهنگ «مهدويّت» به پنهان شدن حضرت مهدي عليه السلام از ديدگان مردم گفته مي شود.

غيبت را مي توان در اينجا به سه معنا تفسير کرد:

1. آن حضرت در درون جوامع بشري زندگي نمي کند و در دسترس مردم نيست که بسان ديگر انسان هاي عادي هرکس خواست او را ببيند و آشنا و بيگانه و دوست و دشمن او را ملاقات کنند.

2. حضرت مهدي عليه السلام در ميان همين جامعه و همين انسان ها است؛ اما به قدرت خدا، هرگاه اراده کند از برابر چشم ها ناپديد مي گردد و ديدگان مردم - با اينکه آن حضرت موجود و حاضر است - او را نمي بينند؛ همان گونه که موجودات ديگري چون فرشتگان، ارواح و جن را نمي بينند؛ با اينکه به نص قرآن شريف آنها در ميان جامعه ها هستند و در اين جهان موجوداند.

ممکن است اين قدرت استتار واختفا از برابر ديدگان را کرامتي از کرامت هاي حجّت خدا و ولي او امام مهدي عليه السلام بدانيم. آن حضرت در پرتو اين قدرت خدادادي، مي تواند هرگاه اراده فرمود در برابر ديدگان، ظاهر و آشکار گردد و هرگاه خواست نهان و ناپديد شود.

احتمال ديگر اين است که: آن حضرت با همان قدرت اعجاز، در ديدگان نظاره گر، به گونه اي تأثير و تصرف نمايد که آنان نتوانند جمال دل آراي او را بنگرند و اين کار از اولياي الهي - که از سوي خدا داراي قدرت در جهان آفرينش هستند - بعيد نيست.

از قرآن کريم نيز مي توان امکان استتار و اختفاي انسان از برابر ديدگان را - چه به صورت کوتاه مدت يا دراز مدت - دريافت کرد. [1] .

امام صادق عليه السلام فرموده است: «يَفْقِدُ النَّاسُ اِمامَهُمْ يَشْهَدُ المَوسِمَ فَيَراهُمْ وَلا يَرَوْنَهُ» [2] ؛ «مردم امام خويش را گم مي کنند، پس آن امام در موسم حج حضور مي يابد [و] مردم را مي بيند، ولي مردم او را نمي بينند»

3. معناي ديگر غيبت پنهان بودن حضرت از نگاه معرفتي انسان ها است، به اين معنا که آن حضرت را مي بينند ولي نمي شناسند. از اين رو در روايات فراواني آن حضرت به يوسف صديق عليه السلام تشبيه شده که اگر چه بين مردم بود، ولي او را نمي شناختند. ناشناسي او به حدي رسيد که حتي برادران او نيز، او را نشناختند.

امام صادق عليه السلام در اين باره فرمود:

«فَما تَنْکِرُ هذِهِ الاُمَّةُ اَنْ يَفْعَلَ اللهُ جَلَّ وَ عَزَّ بِحُجَّتِهِ کَما فَعَلَ بِيوُسُفَ اَنْ يَمْشِيَ في اَسْواقِهِم ويَطَأَ بُسُطَهُمْ حَتيّ يَأْذِنَ اللَّهُ فِي ذلِکَ لَهُ کَمااَذِنَ لِيوُسُفَ» [3] ؛ «خوي و شأن اين امت چه چيز را انکار مي کنند، که خداي عزوجل در يک زماني با حجّت خود همان کند که با يوسف عليه السلام کرد».

به اين معنا که خداوند بين او و بين بندگان حجاب و پرده اي قرار مي دهد که مردم او را مي بينند ولي نمي شناسند.


پاورقي

[1] ر.ک: يس(36)، آيه9 واسراء (17) آيه45.

[2] کتاب الغيبة، ص 161، ح 119؛ الکافي، ج 1 ص 337، ح 6؛ الغيبة، ص 175 ح 14.

[3] الغيبة، ص 141، ح 2؛ الکافي، ج 1، ص 336 ح 4.