نيروي شگرف جاذبه و گريز از مرکز



در اين منظومه هاي شمسي که در اين فضاي بي کران شناورند، نظام شگرف و بديعي قرار داده شده است. و نيرويي که بقا و حيات آنها
را تضمين مي کند، همان نيروي شگفت انگيزي است که خداي حکيم و مدبر که بر هر کاري تواناست آن نيرو را در آن به وديعت نهاده
است و ما از آن به «نيروي جاذبه» و «گريز از مرکز» تعبير مي کنيم.

اين نيرو، در مرکز اين مجموعه عظيم قرار داده شده است که آنچه بر گرد آن مي چرخد همه را به سوي خود جذب مي کند. از آن
طرف سياره هايي که در حال گردشند، بر آن هستند که با تمام قدرت از مرکز خويش بگريزند و دور شوند و اينجاست که به برکت اين
نيروي جاذبه و گريز، توازن و تعادل مورد نظر تدبيرگر تواناي اين نظام شگرف، تأمين و حيات و بقاي ميليونها منظومه شناور در
فضا، تضمين مي گردد.

با اين بيان، عامل بقاي اين مجموعه و منظومه، نظم شگرف حاکم بر آنها و گردش شگفت انگيزشان، تنها نيروي جاذبه است. نيروي
بهت آوري که آفريدگار تواناي هستي آن را در مرکز اين منظومه هاي شناور در فضا قرار داه است. نيرويي که اگر لحظه اي نباشد
اين نظام شگرف از هم مي پاشد و اين منظومه ها به هم مي ريزند و تمامي سياره ها پراکنده گشته و با خروج از مدار خود به يکديگر
برخورد مي نمايند و همه چيز در اين فضاي بي کرانه اي که جز خدا هيچکس از مرزهاي آن آگاه نيست، منهدم مي گردد و هستي، جاي
خويش را به نابودي و نيستي مي سپارد.

راستي که منزه است آن آفريدگار توانايي که آسمان و زمين را از زوال و نابودي نگاه داشته است.





اوست که نيروي شگفت جاذبه را در خورشيد قرار داد و نيروي گريز از مرکز را در سياره ها، به همين جهت است که هر سياره اي
بر آن است که با قدرتي وصف ناپذير از مرکز خويش که خورشيد است دور گردد، اما نيروي جاذبه ي خورشيد از گريز آن، مانع مي گردد.
اگر نيروي گريز از مرکز نبود، سياره ها به خورشيد نزديک مي شدند و شعله ور مي گشتند، از آن سو، اگر نيروي جاذبه را نظام بخش
هستي، در خورشيد قرار نداده بود، سياره ها پخش و پراکنده گشته و از مدار خويش خارج مي شدند،نظام به هم مي ريخت و زندگي براي
هميشه نابود مي شد.

بنابراين، خورشيد در منظومه شمسي، پناهگاه و مايه حيات و عامل امنيت است. عامل امنيت و حيات و نظام منظومه شمسي از
انهدام و نابودي.

اين نگرشي گذرا و شرحي کوتاه در نقش حياتي و اثر گذاري خورشيد و سياره هايي است که بر گرد آن مي چرخند. سياره هايي که
زمين با پديده هاي موجود در درون و برون آن، يکي از آنهاست.

با اين بيان به نقش حياتي و اهميت بسيار اين توده شعله ور و تابنده اي که با فرستادن پرتو مفيد و سازنده خويش به زمين،
بصورت گوناگوني در زندگي انسان، حيوان، گياه، هوا، آب، خاک و ديگر پديده ها... اثر گوناگوني مي گذارد، بنگر!.

روشن است که ابرها، چيزي از آن اثرگذاري را تغييرنمي دهند و تنها مانع رويت چهره آن مي گردند، آن هم نه همه جا و هميشه،
بلکه در آن محدوده اي که ابرهاي غليظ بطور موقت سايه افکنده اند.

و مي دانيم که ابرها نيز تنها در پرتو تابش خورشيد مي توانند پديد آيند و باران هم از ابرها فرو مي ريزد. بنابراين، اگر
خورشيد نباشد، نه ابري خواهد بود و نه باراني، نه گياهي و نه حيواني، نه جانداري و نه بي جاني و آنگاه ديگر سرنوشت حيات و
زندگي روشن است.