زيد، فرزند امام سجاد



در روايت ديگري از پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم آمده است که:

«ان المهدي من ولد الحسين و انه يخرج بالسيف و انه ابن سبية.» [1] .

يعني: مهدي عليه السلام از فرزندان حسين عليه السلام است و او با شمشير بپا مي خيزد و مادرش بهترين کنيزان خواهد بود.

هنگامي که «زيد» فرزند امام سجاد بر ضد دستگاه پليد امويان قيام کرد، پيروان او ادعا کردند که او همان مهدي نجات بخش
است، چرا که اولا از نسل حسين عليه السلام است و ثانيا شهادتمندانه قيام کرده و ثالثا از سوي مادر، فرزند اسير است.

اما آنان از ياد بردند که پيامبر گرامي در انبوه روايات در نويد از حضرت مهدي عليه السلام و ترسيم نشانه هاي او از جمله
فرمود:





«الائمة بعدي اثناعشر، تسعة من صلب الحسين، تاسعهم قائمهم.» [2] .

يعني: امامان پس از من دوازده نفرند، نه نفر آنان از نسل فرزندم حسين خواهند بود و نهمين آنان قائم آل محمد است.

و جناب زيد، نهمين امام از نسل پاک حسين عليه السلام نبود تا مهدي نجات بخش باشد.

اما پيروان انقلابي زيد، بخاطر جلب توجه توده ها و تسخير عواطف و احساسات مذهبي و به انگيزه هاي نفساني خويش، به اين
ادعاي دروغين دست يازيدند.

و هنگامي که زيد به شهادت رسيد و به دار آويخته شد يکي از شعراي اموي تبار ضمن اشعاري، آنان و ادعايشان را به تسمخر
گرفت که:



صلبنا لکم زيدا علي جذع نخلة

و لم نر مهديا علي الجذع يصلب



يعني: ما قهرمان شما زيد را بر شاخه ي نخل به دار آويختيم و هرگز نديده بوديم که مهدي نجات بخش خود به چوبه ي دار
آويخته شود.

و بدينوسيله اين عنصر کينه توز و بدزبان با ناسزاگويي و شماتت به زيد شهيد، به اصل انديشه و عقيده ي به مهدي عليه
السلام که ريشه ي قرآني و روايي دارد، اهانت روا داشت و اصل مهدويت را به باد تمسخر گرفت.

و سرانجام مذهب «زيديه» بوجود آمد و از آن روزگار تاکنون به حيات خويش ادامه داد که پيروان آن بيشتر در «يمن» هستند و
متأسفانه از مذهب شيعه و راه و رسم اهل بيت عليهم السلام جدا شده و در فقه و اصول و فروع از مذاهب ديگري پيروي مي کنند.

زيديها، متأسفانه در برابر امامان معصوم عليهم السلام مواضع ناستوده و ناپسندي دارند که بسيار شايسته است به اصل و نسب
و اصالت خويش بازگردند و در مذهبشان به راه و رسم خاندان پاک پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم تمسک جويند، به راه و رسم
آسماني





و افتخارآفرين کساني که خدا و پيامبرش به همگان، فرمان پيروي از آنان را داده اند؛ به همان مذهبي که در آغاز راه بر آن
بودند، به مذهب شيعه و امامان معصوم عليهم السلام.



[1] رجوع شود به غيبت نعماني، ص 228، باب «کونه عليه السلام، ابن سبية، اي خيرة الاماء.»

در غيبت نعماني از ابوالصباح نقل نموده که خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم و حضرت فرمود: «ما وراءک؟» يعني: چه خبر؟

فقلت «عمک زيد خرج، يزعم أنه ابن سبية وهو قائم هذه الامة و أنه ابن خيرة الاماء.»

عرض کردم: «خبر خوشحالي قيام عمويت زيد است که مي پندارد فرزند اسير و قائم امت و از نسل بهترين کنيزان است.»

فقال: «کذب! ليس هو کما قال، ان خرج، قتل.»

فرمود: «اين دروغ است! آنگونه که تصور مي کند، نيست. اگر قيام کند کشته خواهد شد.»

غيبت نعماني، ص 229، باب 13 و بحارالانوار، ج 51، ص 42.

[2] بحارالانوار، ج 36، ص 292.