پيشگامان امتها



اما شيعيان، که شمارشان در سراسر جهان نيمي از مسلمانان را تشکيل مي دهد، روشن است که اينان از پيشتازان و پيشگامان ملتها و
امتهايي هستند که بر گرد آن خورشيد جهان افروز حلقه مي زنند و زير پرچم او - که براستي پرچم عزت، استقلال، آزادگي، عدالت،
پاکي، سعادت، نيکبختي، قدرت، قوت و رفاه و معنويت است - قرار مي گيرند.

و اينگونه اسلام و صلح و آزادي بر سراسر جهان سايه ي آرامش بخش و سعادت آفرين خويش را مي افکند و تدبير امور جامعه ي
بشري را به کف مي گيرد و ملتها و دولتها، همه و همه فوج فوج به دين خدا وارد مي گردند.

آنچه آمد در صورتي خواهد بود که ظهور و قيام امام عصر عليه السلام پيش از سومين جنگ جهاني که چون کابوسي سايه افکنده
است رخ دهد، اما اگر جنگ سوم جهاني اتفاق افتد و ظهور آن اصلاحگر بزرگ جهاني پس از آن باشد، ديگر مي توان پيش بيني کرد که چه
شمار از انسانها با بکار گرفته شدن بمبهاي هسته اي و هيدروژني و ديگر سلاحهاي مرگ آور و ويران کننده، نابود مي گردند و چه
شمار باقي مي مانند.

مفهوم اين سخن اين است که: امام مهدي عليه السلام پس از نابود شدن 60% از انسانها در روي زمين ظهور مي کند آن هم در
شرايطي که باقيمانده ي از خانواده بشري را نيز ترور، ارعاب و هيولاي مرگ و نابودي به سختي در هم نورديده و زندگي به دوزخ
طاقت فرسايي تبديل شده است.

در آن شرايط است که بشريت از همه تمدنهاي پوشالي و تمامي ديدگاهها و بافته ها و تئوريهاي شکست خورده ي اقتصادي،
اجتماعي، سياسي و... سرخورده و مأيوس و خسته شده و از آن زندگي سياه و نکبت باري که مرگ به مراتب بهتر و شريفتر از آن است
متنفر مي گردد و درست در همان حال و هواي نوميدي





و واماندگي و فشار است که بشريت انتظار فرشته ي نجات و اصلاحگري بزرگ و راستين را مي کشد که سر رسد، و او را - از آن
فجايع غمبار و مصائب هستي سوز و از آن نظامها و قوانين ساخته ذهن و بافته ي انديشه ي نارسا و مغز عليل و ناتوان جاه طلبان که
جز بر زيان و رنج او نيافزوده است - نجات بخشد.

آنگاه انتظار فرج اصلاحگر بزرگي را مي کشد که تباهي زندگي جامعه انساني را از بين ببرد، بافته ها و نظامها و مقرراتي را
که تراوش يافته ي از مغزهاي جباران و طغيانگران است، نابود سازد. و بيدادگران سنگدلي را که شب و روز همواره بر اين مي
انديشند که چگونه راه تنفس توده هاي دربند را تنگتر ساخته و چگونه بندهاي عبوديت و بردگي را، بر دست و پاي آنان سخت تر کشند
و چگونه آزادي، اين نعمت گرانبها و پرارجي را که خدا به انسانها ارزاني داشته است پايمال سازند؛ آري! اين ديوانگان قدرت و
انحصارگران امکانات توده ها را، از سر راه بردارد.

آري! بشريت هنگامي که دريافت، بخاطر فشار و سرکوبي و استبدادي که در همه ميدانهاي زندگي بر او حاکم است، ديگر نه کرامتي
برايش مانده است و نه شرافت و عزت و آزادگي، ديگر در آن وضعيت است که با همه ي وجود انتظار مي کشد تا نجات بخشي براي رهايي
اش بپا خيزد و بشريت را از آن شرايط نکبت بار نجات بخشد.

در اين مورد روايتي از امام باقر عليه السلام آمده است که:

«دولتنا آخر الدول و لم يبق أهل بيت - لهم دولة - الا ملکوا قبلنا، لئلا يقولوا - رأوا سيرتنا -: و هو قول الله عزوجل:
«و العاقبة للمتقين.» [1] .

يعني: دولت و حکومت ما خاندان وحي و رسالت، آخرين دولت خواهد بود.

هيچ خاندان و گروهي نخواهند بود جز اينکه پيش از ما، زمام امور جامعه بدست آنان مي افتد تا هنگامي که راه و رسم عادلانه
و بشردوستانه و حيات بخش ما را





ديدند، ادعا نکنند که اگر آنان نيز مديريت و زمام امور جامعه را به کف مي گرفتند همچون حکومت عادلانه و انسانساز و
افتخارآفرين خاندان وحي و رسالت عمل مي کردند.

آري! اين همان سخن خداست که مي فرمايد:

«و العاقبة للمتقين.» [2] .

و فرجام شکوهمند تاريخ و آينده ي بشريت در پرتو حکومت ماست.

بنابراين، از روايات، اين واقعيت دريافت مي گردد که: با ظهور امام مهدي عليه السلام شرايط جهاني به گونه اي است که
همگان از اوضاع غمبار و پريشان بشريت و شکست تئوريها و مکاتب و مرامها و سيستمهاي بشري خسته و نوميد گشته و همگان در انتظار
اصلاحگري نجاتبخش، هستند.

به همين جهت، در برابر امام مهدي عليه السلام سر خضوع فرود مي آورند و زمام امور خويش را به دست توانمند و کارگشاي او
مي سپارند، بدان اميد که نجات و نيکبختي بشريت را، او تضمين نمايد.

ممکن است مهدي نجات بخش از راه ديگري زمام امور جامعه ها و تمدنها و رهبري کره ي زمين را بدست گيرد و در برابر
بيدادگران جهاني که حاضر نشوند حق و عدالت را گردن نهند، از سلاح بسيار پيشرفته تر و مخربتر از سلاحهاي تجاوزکاران، بهره
جويد.

چه مانعي دارد که آن اصلاحگر بزرگ آسماني، در پرتو قدرت و دانش و آموزش الهي، سلاحي وصف ناپذير در برابر سلاحهاي
تجاوزکاران بسازد، به گونه اي که از همه ي سلاحهاي موجود در دست زورمندان حق ستيز، پرتوانتر و عملکرد آن سريعتر و با شدت
بيشتري زرادخانه هاي آنان را در هم بکوبد و نابود سازد؟





ما در امکان وقوع اين ديدگاهها، مي توانيم بحثهاي گسترده اي را مطرح کنيم اما به منظور پرهيز از گستردگي بحث و رعايت
اختصار به همين مقدار بسنده مي کنيم.



[1] غيبت شيخ طوسي، ص 382، ارشادمفيد، ص 364، کشف الغمة، ج 3، ص 255 و منتخب الاثر، ص 308، فصل
2، باب 43، ح 1.

[2] سوره اعراف، آيه 128. يعني: و عاقبت شايسته، از آن پرواپيشگان است.