دومين نويد



و نيز خداوند در قرآن کريم اينگونه از آن حضرت نويد مي دهد:

«وعد الله الذين آمنوا منکم وعملوا الصالحات ليستخلفنهم في الارض کما استخلف الذين من قبلهم و ليمکنن لهم دينهم الذي
ارتضي لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم امنا يعبدونني لا يشرکون بي شيئا و من کفر بعد ذلک فاولئک هم الفاسقون....» color=red> [1] .

يعني: خدا به کساني از شما که ايمان آورده، و کارهاي شايسته انجام داده اند وعده داده است که آنانرا در روي زمين جانشين
ديگران سازد همانگونه که مردمي را که پيش از آنان بودند جانشين ديگران کرد و دينشان را -که خود برايشان پسنديده است -
استوار سازد و وحشتشان را به امنيت تبديل کند، تا تنها مرا بپرستند و چيزي را با من شريک نگيرند. و آنان که از آن پس، راه
کفر و ناسپاسي در پيش گيرند، نافرمانند.

اين آيه شريفه از جمله آياتي است که به آن حضرت تأويل شده است.

معناي آشکار و ظاهر آيه اين است که، خداوند:

1- آفريدگار تواناي هستي به مؤمنان و شايسته کرداران اين امت وعده داده است که آنان را جانشين ديگران سازد...

طبيعي است که انسان بر روي همين سياره ي خاکي زندگي مي کند و آيه ناظر





بر هيمن زمين است و بيانگر اين واقعيت است که خداوند، سرزمين و امکانات کفر پيشگان جهان را به اين شايسته کرداران
باايمان مي دهد و بدانان شرايط و امکاناتي مي بخشد که در زمين با قدرت و عدل و داد فرمانروايي کنند، همانگونه که در گذشته
نيز برخي از دوستانش راجانشين دشمنانش ساخته است.

2- و نيز به آنان وعده داده است که قدرت و نيرو و امکاناتي به آنان ارزاني دارد که دين مورد پسند او او را در همه عرصه
هاي زندگي پياده کنند و شرايط وحشت بار وهراس انگيز اجتماعي و رواني خويش را به امنيت وآرامش تبديل سازند، به گونه اي که جز
از خدا و عدالت نهراسند و هيچ قدرتمدار و زورمندي نتواند بر آنان، شاخ و شانه بکشد. خداي را بدون ترس و هراس و بصورت آشکار
بپرستند و نداي حق و عدالت را به روشني و با صداي رسا، طنين افکن سازند.

کوتاه سخن اينکه: با نگرش به ظاهر اين آيه، خداوند به مؤمنان و شايسته کرداران اين امت، نويد جامعه اي را مي دهد که از
هر پليدي و ناپاکي پيراسته است و به تمامي ارزشها و قداستها و فضيلتها و شايستگيها آراسته است، اين معناي ظاهري اين آيه
شريفه.

اين وعده شکوهمند خدا که سه بار با «لام قسم» مورد تأکيد قرار گرفته است و سه بار با «نون تأکيد»، تاکنون تحقق نيافته
است.

چه زماني مردم باايمان و شايسته کردار توانستند با اقتدار، حکومت مهر و عدل خويش را در سراسر جهان برپا دارند و در کمال
آزادي و بدون ترس و دلهره مقررات عادلانه و جانبخش قرآن را در عرصه هاي حيات، پياده نمايند؟

اين مؤمنان شايسته کرداري که خداوند در آيه ي مورد بحث اين وعده روح بخش را به آنان مي دهد، چه کساني هستند؟

اگر شما خواننده عزيز به تاريخ اسلام و مسلمانان از همان آغاز درخشش انوار نوراني وحي تاکنون، مراجعه کنيد، به شايستگي
در خواهيد يافت که اين وعده شکوهبار خداوند در ظرف اين چهارصد سال تحقق نيافته و اين نويد بزرگ جامه ي





عمل نپوشيده است.

من فکر نمي کنم که وجدان هيچ مسلمان آگاه و باانصافي بپذيرد که منظور از مؤمنان شايسته کردار در اين آيه، «امويان»
و«عباسيان» باشند، چرا که در تاريخ مورد قبول امت اسلام و ملل بيگانه، گواه است که «امويان» و «عباسيان» در حکومت سياه و
وحشتناک خود، سهمگين ترين جنايات را مرتکب شدند و خون پاک اولياي خدا را به زمين ريختند، حرمتها را هتک کردند و کاخهاي ظلم و
بيدادشان لبريز از فسق و فجور و ضد ارزشها بود که اگر بخواهيم آن جنايتها را به طور دقيق شرح دهيم کتاب از اسلوب و موضوع
خود خارج خواهد شد.

بعلاوه چه روزگاري براستي دين خدا به تمکن و اقتدار مورد نظر اين آيه مبارکه نائل آمد، تا نويد جهان گستر شدن آن تحقق
يافته باشد همانگونه که در آيه آمده است:

«و ليمکن لهم دينهم الذي ارتضي لهم....»

اين صحيح است که اسلام به دليل جامعيت، محتواي بلند، هماهنگي با فطرت وديگر ويژگيهاي خود و آورنده و آموزگاران و
الگوهاي حقيقي آن امامان نور عليه السلام تاکنون به ميليونها دل و قلب راه يافته و آهسته آهسته به راه خود ادامه مي دهد، اما
سوگمندانه همچنان فاقد يک قدرت منسجم جهاني است؛ بطوري که در هر گوشه اي از اين جهان پر آشوب، هر کس مي تواند به جنگ با آن
برمي خيزد و بر ضد آن و پيروان آن دست به شقاوت مي زند.

به «چين» يا «شوروي» يا برخي از کشورهاي افريقايي و اروپايي برويد تا ترس و هراسي را که بر مسلمانان نجات يافته از
تصفيه هاي خونين و ظالمانه سايه افکنده است، بشناسيد و با ظلم و فشاري که از هر سو زندگي آنان را احاطه کرده است آشنا شويد.
[2] .

در برخي از کشورها نگاه داشتن قرآن بزرگترين جرم است و نگاه دارنده آن





در خور سهمگين ترين کيفرها و سخت ترين شکنجه ها.

ديگر از دهها ميليون مسلماني که تنها به جرم ايمان به اسلام و قرآن کشته شدند چيزي مپرس.

در «چين» و «شوروي» و «يوگسلاوي» کشتارگاه هاي مهيب و رعب آوري بر پا گرديد و سيلابي از خون مسلمانان به راه افتاد.

ذر فيليپين هم اکنون نيز مسلمانان از انواع فشار وسرکوب و محروميتها رنج مي برند و در «ويتنام» جز خدا نمي داند که چه
شمار مسلمانان به دست کمونيستها قتل عام شدند و از دهها هزار مسجدي که به اصطبل و محل نگه داري اسلحه و «کنيسه» و ميدان ورزش
تبديل شد ديگر مپرس و مگو.... پس چه زماني نويد و وعده خدا تحقق يافت؟...

سؤال:

ممکن است برخي بگويند: «اسلام در جزيرةالعرب» و کشورهاي خاورميانه و بسياري از ديگر کشورها بويژه در روزگاران فتوحات
اسلامي تمکن و اقتدار يافت... آيا اين نوعي تحقق آن نويد نيست؟»

پاسخ:

صحيح است که اسلام در مقاطعي از تاريخ خويش، در قلمرو محدودي به قدرت رسيد و رهبري سياسي و اجتماعي را به کف گرفت، اما
آيا براستي همين حاکميت محدود و مقطعي، نويد موردنظر قرآن و تحقق آن وعده شکوهمند خداست؟

اگر چنين است اين شرايط که درهمان عصر پيامبر تحقق يافت واسلام بر مدينه و بخشهايي از جزيرة العرب حاکم گرديد. با اين
وصف، معنا و مفهوم اين نويد شکوهبار قرآني چه مي تواند باشد که مي فرمايد:

«وعد الله الذين آمنوا وعملوالصالحات....»





يعني: خداوند به کساني از شما که ايمان آورده وکارهاي شايسته انجام دهند وعده داده است که آنان را در روي زمين جانشين
سازد....

بنظر ما، معناي واقعي اين نويد قرآني اين است که روزگاري در پيش است که بر سراسر گيتي حاکم مي گردد و مسلمانان بدون هيچ
هراس و دلهره اي راه و رسم مترقي و شعائر و برنامه هاي انسانساز ديني خود را بر پاي مي دارند و در تمامي مناطق مسکوني و
آباد جهان، تنها اسلام، تدبير امور و تنظيم شئون بشريت را بدست مي گيرد.

آري! اين وعده ي شکوهبار قرآن است و اين هم تاکنون، تحقق نيافته است.



[1] سوره نور، آيه 55.

[2] لازم به يادآوري است که اين کتاب پيش از فروپاشي اردوگاه شرق نگارش يافته است.