خرافه يا يک واقعيت ترديد ناپذير



اينک در آخرين بخش کتاب به موضوعي مي رسيم که برخي ساده انديشان و عناصر و جريانات منحرف و تندرو، آن را موضوعي بي اساس،
نظير خرافه و افسانه مي پندارند، در حاليکه يک واقعيت اصيل اسلامي است.

برخي از مردم بر اثر عدم شناخت موضوعات و حقايق يا علل ديگري، بسياري از واقعيات را خرافه يا شبيه خرافه تصور مي کنند.

اما آيا چنين پنداري واقعيت را تغيير مي دهد؟

طبيعي است که پاسخ منفي است، چرا که حقيقت، همواره ثابت و پايدار است گر چه برخي از مردم آن را نپذيرند.

به عنوان مثال: ماديگران وجود آفريدگار تواناي هستي را لجوجانه انکار نموده و خرافه مي پندارند، آيا اين پندار ابلهانه
در اين واقعيت روشن و انکار ناپذير مؤثر است؟

روشن است هرگز! موضوع «رجعت» نيز که اينک مي خواهيم از آن سخن بگوييم همين گونه است.