امام جواد و نويد از حضرت مهدي



به دليل نزديکي دوران زندگي حضرت جواد الائمه عليه السلام با ولادت امام مهدي عليه السلام حکمت خداوند اقتضا مي کرد که
نويدها و بشارتهاي آن بزرگوار از امام مهدي عليه السلام فراوان باشد، چرا که عصر آن گرامي با ميلاد محبوب دلها چيزي حدود 50
سال بيشتر فاصله نداشت. و نيز انتظار مي رفت که نويدها در مورد نزديک شدن ميلاد پيشوايي که قرآن و پيامبر و امامان نور عليه
السلام از آن بشارت داده بودند، بمنظور آگاهي غفلت زدگان، قوت قلب و آرامش خاطر مؤمنان، در گسترده تريش شکل ممکن صورت گيرد
اما دست فريب و خيانت رژيم عباسي حضرت جواد عليه السلام را در بهاران جواني و طراوت و شکوفايي زندگي در حالي که هنوز 25 سال
از عمر گرانمايه اش نگذشته بود، بوسيله سم خيانت به شهادت رساند و مانع از اين بشارتها و نويدها در مورد حضرت مهدي عليه
السلام شد.

امام جواد عليه السلام با سه تن از طاغوتهاي «بني عباس» معاصر بود که هر کدام از آنها نسبت به وجود گرانمايه آن حضرت،
قلبي مملو از کينه و خشم داشتند و هر لحظه او را در فشار و تنگناي بيشتري قرار مي دادند و براي بدنام ساختن نام نيکو و بلند
آوازه اش و به منظور خاموش ساختن نور وجودش، توطئه ها مي چيدند و نقشه ها مي کشيدند، اما با وجود آن موانع و مشکلات که بر سر
راه امام جواد عليه السلام بود باز هم کتابهاي حديثي و مجموعه هاي روايي ما، از روايات و نويدهاي رسيده از آن حضرت در مورد
وجود گرانمايه امام عصر عليه السلام تهي نيست.

براي نمونه:

1- حضرت «عبدالعظيم حسني» آورده است که: به محضر امام جواد شرفياب شدم و تصميم گرفتم که از او بپرسم: «آيا او قائم آل
محمد است يا ديگري؟» اما پيش از اينکه سخن آغاز نمايم او فرمود:

«يا أباالقاسم ان القائم منا هو المهدي! الذي يجب أن ينتظر في غيبته و يطاع





في ظهوره وهو الثالث من ولدي.

و الذي بعث محمدا صلي الله عليه و اله و سلم بالنبوة و خصنا بالامامة انه لو لم يبق من الدنيا الا يوم واحد لطول الله
ذلک اليوم حتي يخرج فيه، فيملأ الأرض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما.

و ان تبارک الله وتعالي يصلح له أمره في ليلة، کما أصلح أمر کليمه موسي عليه السلام اذ ذهب ليقتبس لأهله نارا فرجع و هو
رسول نبي.» [1] .

يعني: «قائم» ما خاندان وحي و رسالت، حضرت مهدي عليه السلام است، هموست که در دوران غيبتش بايد مردم انتظار ظهورش را
برند و پس از ظهور فرمان او را به جان بخرند و سومين فرزند از نسل من است.

بخدايي که محمد صلي الله عليه و اله و سلم را به رسالت برانگيخت و ما را به امامت برگزيد، اگر از عمر اين جهان تنها يک
روز باقي مانده باشد، خداوند آن روز را طولاني خواهد ساخت تا او ظهور نموده، جهان را پر از عدل و داد سازد، همانگونه که به
هنگامه ظهورش از ستم و بيداد لبريز است.

خداوند، کار قيام او را در يک شب تاريخي و جاودانه فراهم خواهد ساخت.

همانگونه که کار رسالت و نبوت موسي بن عمران را به هنگامي که به سوي آتش رفت تا براي خاندان خويش از آن برگيرد، اصلاح
فرمود و آن جناب در حالي بازگشت که به رسالت برانگيخته شده بود.»

آنگاه فرمود:

«أفضل أعمال شيعتنا انتظار الفرج»

يعني: پر فضيلت ترين و برترين اعمال شيعيان و دوستداران ما، انتظار فرج است.

2- و نيز از حضرت عبدالعظيم حسني آورده اند که: به امام جواد عليه السلام گفتم:

«سرورم! من اميدوارم شما «قائم آل محمد» باشيد همان اصلاحگر بزرگي که زمين را لبريز از عدالت و دادگري خواهد ساخت
همانگونه که در آستانه ظهورش از





ستم و بيداد لبريز است.»

آن حضرت فرمود:

«ما منا و هو قائم بأمر الله وهاد الي دين الله و لکن القائم الذي يطهر الله (عزوجل) به الأرض من أهل الکفر و الجحود و
يملأها عدلا و قسطا، هو الذي تخفي عن الناس ولادته، و يغيب عنهم شخصه و يحرم عليهم تسميته.

و هو سمي رسول الله و کنيه و هو الذي تطوي له الأرض و يذل له کل صعب...» [2] .

يعني: ابوالقاسم! همه ما قيام کننده به امر خدا و هدايتگر بسوي دين و آيين راستين او هستيم. اما آن قائمي که خداوند
بدست او زمين را از کفر و شرک و ستم و بيداد پاک وآنگاه از عدل و داد لبريز مي سازد، کسي است که ولادتش از مرم پوشيده مي
ماند و وجود گرانمايه اش غايب مي گردد و آوردن نام مقدسش به صراحت تحريم مي شود.

او همنام و هم کنيه با پيامبر خداست و کسي است که زمين براي او درهم پيچيده مي شود و هر سختي و مشکلي برايش سهل و آسان
مي گردد....







[1] بحارالانوار، ج 51، ص 156 و اکمال الدين، ج 2، ص 377.

[2] بحارالانوار، ج 51، ص 157 و اکمال الدين، ج 2، ص 377.