بازگشت

گروه: غيبت
 
 
مرکز پاسخگو:دفتر تبليغات اسلامي
موضوع اصلي:مهدويت
موضوع فرعي:مهدويت
سؤال:چرا امام زمان 7در نامه به شيخ مفيد, مدت زمان غيبت خويش را تا آن زمان تأخير مي اندازد؟تأخير را حضرت به علت عدم وفا به عهد و پيمان شيعيان و همدل نبودن آن ها مي داند. آيا غفلت شيعه باعث غيبت كبري حضرت حجت شده است ؟


جواب:

خواهر گرامي ! از اين كه با ما مكاتبه نموديد سپاسگزاريم . دربارهء علت غيبت حضرت مهدي 7و اين كه چرا مردم از فيض حضورش محروم شده اند, دلايل گوناگوني ذكر شده است . قبل از بيان علل غيبت , ذكر اين مطلب ضروري است كه علت واقعي غيبت حضرت بر بشر مجهول است و جز خدا و ائمهء معصوم 7كسي نسب به آن آگاهي كامل ندارد, زيرا درك و استعداد مردم بسيار محدود است و فهم بعضي از مسايل براي آنان بسي مشكل است و چه بسا بيان مطلبي كه مردم توان درك آن را ندارند, آثار و عواقب زيانباري در بر داشته باشد.(1)

در حديثي كه از امام صادق 7نقل شده , از ايشان سؤال شده : چرا امام زمان 7غيبت مي كند؟ حضرت فرمود:اجازه ندارم آن را آشكار سازم . سؤال شد: حكمت غيبت چيست ؟ فرمود: همان حكمتي كه در غيبت حجت هاي پيش از او وجود داشته , در غيبت آن جناب نيز وجود دارد. حكمتش آشكار نمي شود, مگر بعد از ظهور آن حضرت ,چنان كه حكم سوراخ كردن كشتي , كشتن آن بچه و تعمير ديوار توسط حضرت خضر براي حضرت موسي 7ظاهرنشد, مگر وقتي كه خواستند از هم جدا شوند. غيبت از امور الهي و از اسرار خداوندي و از غيب هاي خدا است .(2)

البته بعضي از امور به عنوان حكمت غيبت حضرت بيان شده است :(3)

1 امتحان غيبت آزمايشي است كه خداوند حكيم بندگانش را با آن مي آزمايد. با غيبت حضرت كساني كه داراي ايماني محكم و قوي نيستند, حقيقت و باطنشان آشكار مي شود. همين طور افرادي كه از ايمان قوي برخوردارند, ارزش و مرتبه شان معلوم مي شود و به تكامل مي رسند.

2 حفظ جان از گزند دشمنان از جهت اين كه ترس از كشته شدن حضرت توسط دشمنان و اطاعت نكردن مرداز حضوت وجود دارد, حضرت غيبت كرده اند.

3 آمادگي جهاني لازم است مردم جهان از جهت علمي و فكري تكامل يابند, تا هنگام ظهور حضرت , آمادگي پذيرش دعوت جهاني ايشان به طور كامل فراهم شود و زمينهء ظهور حضرت مهيّا شود.

(پـاورقي 1.عبدالرحمن انصاري , در انتظار خورشيد ولايت , ص 78

(پـاورقي 2.علامه محمد باقر مجلسي , ج 52 ص 91 ج 4 با تلخيص .

(پـاورقي 3.عبدالرحمن انصاري , در انتظار خورشيد ولايت , ص 80تا 85 با تلخيص .